|
|
امروز: شنبه ۰۲ تير ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر: ۶۹۳۳۲
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۴
آنچه رسانه از برجام عرضه مي‌کند، مع‌الاسف آميخته به آفاتي همچون دوگانه‌سازي، حاشيه‌آفريني، قطبي‌سازي و يکجانبه‌گرايي است.
چه بسا کساني در راهروهاي سازمان هنوز در هواي آن هستند که طوفاني بيايد يا تندبادي بوزد يا گردابي راه بيفتد تا برجام را يکجا از اصل و اسب بيندازد.

«برجام» و جادوي ميز مونتاژ » عنوان يادداشت روز روزنامه ايران به قلم امير يوسفي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:

رسانه اول ايران در تن دادن به نصيحت مشفقان آنقدر دست دست کرد تا آخرالامر کار بالا گرفت. حالا بعد از بزرگان سياست و فرهنگ، پيشوايان حوزه و روحانيت هم به صف منتقدان رفتار سيما مي‌پيوندند. زبان‌هاي زيادي در سرزنش سيره غير‌سازنده و چه بسا جانبدارانه سيما چرخيد، اما وقتي آيت‌الله ناصر مکارم شيرازي مُهر «خروج از خط اعتدال» را پاي کارنامه هسته‌اي سيما حک کرد، دل‌ها قرص شد که حلقه‌هاي زنجيره شکايت از رفتار شبهه‌ناک رسانه ملي، جنس جناح و جبهه و جريان نمي شناسد و روشن تر از آن است که با عصاي سياست بازي بتوان انکارش کرد. صدا و سيما در مقام يک نهاد حاکميتي، زبان نظام است و طبعاً هر سياست و تصميمي که در سطوح عالي و ارشد نظام اتخاذ شود قهراً بايد در دستور کار خلاقانه آن قرار گيرد. اکنون بايد پرسيد که «زبان نظام» چقدر در نقل داستان پرماجراي برجام، دچار لکنت يا صراحت بوده است؟

اول ـ سيما اگر عارض شود و ادعا کند که سه هزار و چند صد دقيقه به دولت آنتن داده تا از توفيقات برجام حرف بزنند، شايد سخني بي‌وجه و بي‌راه نگفته است، اما بايد از مديران رسانه اول کشور پرسيد که آيا توانسته‌اند برجام را - که اصلي‌ترين پرونده نظام است - به مهم‌ترين مسأله مردم تبديل کنند يا نه. فراموش نبايد کرد که نظرسنجي‌هاي مکرر و متوالي، رضايت اکثريت مطلق مردم و شهروندان را از دستاوردهاي برجام نشان مي‌دهند. سؤال اين است که در برنامه‌سازي‌هاي رسانه ملي اين رضايت همگاني چگونه نمايش داده مي‌شود و آيا اصلاً داده مي‌شود؟ بياييد شبيه‌سازي کنيم. وقتي تقويم سياسي کشور به فصل انتخابات مي‌رسد و «نظام» بشارت بهار تحزب و نشاط صندوق رأي را به گوش جامعه سياسي مي‌خواند لاجرم «زبان نظام» هم انتخابات را به مسأله اول کشور بدل مي‌کند. اکنون که «نظام» - و نه انحصاراً دولت اعتدال - برجام را در صدر تصميمات سرنوشت‌ساز خود نشانده است آيا «زبان نظام» هم بر همان قياس توفيق يافته تا فضاي عمومي کشور را به گونه‌اي آذين و آرايش کند که مردم متقاعد شوند که دولت يازدهم، جدي‌ترين پروژه نظام را پيش مي‌برد؟ پاسخ اين سؤال را صاحبنظران عرصه رسانه دادند، آنجا که به مغالطه آمار استناد کردند و بر حسب آن توضيح دادند که اتکا به دقايق برنامه‌هاي هسته‌اي جاي تفاخر ندارد، چرا که آنچه از تلويزيون انتظار مي رود «برنامه‌سازي مؤثر» است به نحوي که مخاطب را متقاعد کند.

دوم ـ مديران ارشد رسانه ديداري و شنيداري کشور مدعي هستند که در ماجراي برجام رويکردي متوازن و دوجانبه پيش گرفته‌اند تا موافق و مخالف به يکسان و به آزادي ابراز نظر کنند. در مشت اين مديران باز هم غير از آمار چيزي نيست: «سه هزار و فلان دقيقه وقت به موافقان و دو هزار و فلان دقيقه به مخالفان...». سيما از «مغالطه آمار» خلاصي ندارد. که موافقان و مخالفان برجام دو اردوي برابر يا نسبتاً برابر يا حتي مسامحتاً برابر هم نيستند. بحث، بحث اکثريت مطلق و اقليت ناچيز است. قبول که اقليت، حقوقي دارد و الزام دموکراسي، حرمت نهادن به حق مخالف است اما سهم‌بندي فعليت يافته سيما در توازن مکانيکي ميان موافق و مخالف، هيچ تناسبي با واقعيت ندارد. وانگهي به گواهي بزرگان، گردش کار سيما در اين عرصه نيز بر مدار «گزينش و جانبداري» بوده است. يکي دو عضو از اعضاي کميسيون برجام مجلس و يکي دو عضو از اعضاي شوراي نظارت بر صدا و سيما بر اين رويکرد گزينشي مهر تأييد نهاده‌اند.

سوم ـ سيما ساده‌ترين راه را در همراهي با برجام برگزيد: يک صندلي در استوديو تعبيه کرد، ميکروفوني روي يقه يک مدير کار گذاشت و يک مجري هم مقابلش نشاند. اين کم‌اثرترين قالب در ميان قالب‌هاي حرفه‌اي برنامه‌سازي در يک رسانه تصويري است. همراهي آنجا معنا پيدا مي‌کند که رسانه، برنامه‌سازان خلاق خود را رديف کند و يراق و زين مرکب‌شان را آماده سازد و برگ مأموريتي به جيب‌شان بگذارد تا شکيل‌ترين مستندها و مجموعه‌ها را بسازند. ذائقه مخاطب را گفتار و خطابه شکل نمي دهد؛ آنچه در قعر وجدان مخاطب رسوخ مي‌کند گنجاندن «پيام» در غشايي از هنر است و مديران رسانه ديداري کشور اگر مدعي‌اند، کنداکتور برنامه‌سازي خلاقانه خود را براي برجام علني و آفتابي کنند! برنامه‌اي هم اگر ساخته شده و به آنتن رسيده است، آنقدر با نامهرباني عجين بوده که جز در 20:30 قابل پخش نبوده است! جادوي ميز مونتاژ طي چند ماه اخير بارها و بارها به تن برجام و کارگزارانش خورده است.

باري، آنچه رسانه از برجام عرضه مي‌کند، مع‌الاسف آميخته به آفاتي همچون دوگانه‌سازي، حاشيه‌آفريني، قطبي‌سازي و يکجانبه‌گرايي است. هنوز سيما از «برجام» به «پس از برجام» کوچ نکرده است. چه بسا کساني در راهروهاي سازمان هنوز در هواي آن هستند که طوفاني بيايد يا تندبادي بوزد يا گردابي راه بيفتد تا برجام را يکجا از اصل و اسب بيندازد. غافل از آنکه نظام، تکليف برجام را با همت و هدايت دولت اعتدال تعيين کرده است و امروز ديگر سخن از حسن و قبح برجام گفتن، حکم حرف بي‌اثر را دارد. سيما راهي ندارد جز آنکه به برجام لبخند بزند و در فضاي پسابرجام تنفس کند.



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین