کد خبر: ۶۸۳۱۹
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۱
بازیگران نقش یزید و ابن زیاد هم در زمین امام حسین (ع) توپ می زنند.
فیلم «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش سال 92 در جشنواره فیلم فجر سی و دوم به نمایش درآمد و برنده 9 سیمرغ بلورین و کاندید چندین سیمرغ و جایزه شد. اما بلافاصله پس از اکران در جشنواره فجر با حساسیت‌های و حواشی زیادی مواجه شد.مخالفت‌ها با اکران این فیلم ادامه یافت تا اینکه فیلم دو سال بعد و در سال 94 اکران و با تشدید موج اعتراضات پس از بیست و چهار ساعت توقیف شد.به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم و ایام سوگواری امام حسین (ع) با اصلی ترین شخصیت فیلم رستاخیز، بهادر زمانی بازیگر نقش حضرت عباس بن علی (ع) به گفتگو نشستیم که در این جا می‌خوانید.
گفتگوی خواندنی با بازیگر نقش سقای کربلا

*شما یکی از حساس‌ترین و سخت‌ترین نقش‌های را در تاریخ سینمای ایران ایفا کردید، چه اتفاقی شما را سر راه احمدرضا درویش قرار داد؟

این اتفاق چیزی مثل حکمت خداوند است من تحصیلاتم در زمینه سینما بود و البته نه بازیگری بلکه کارگردانی. اما این موضوع بحث فطری است علاقه به این ماجراها و این قصه مستند تاریخی در کشور ما زیاد است ضمن این که ما منبع ادبیاتی هم داریم.ماجرای عاشورا وحادثه کربلا فقط منحصر به دین و مذهب نمی‌شود بلکه جنبه‌های تمدنی دارد؛ مسائل فطری، اجتماعی،‌ فرهنگی و نظامی‌گری در آن جلوه‌گر است. باید بگویم به نوعی شرایط فراهم شد تا این اتفاق برای من بیفتد.همه چیز از قبل برنامه‌ریزی شده بود و من فقط به عنوان یک ابزار بودم که نه در انتخاب و نه در نتیجه دخالتی نداشتم.


*پیش از بازی در «رستاخیز» تجربه ایفای نقش در سینما نداشتید؛ چه اتفاقی شما را برای اولین بازی به ایفای نقش حضرت عباس (ع) رساند؟

قبل از بازی در «رستاخیز» هم در سینما و هم تلویزیون از من برای ایفای نقش دعوت کرده بودند. شاید برای نقش حضرت عباس (ع) شرایط فیزیکی و قدی موجب انتخابم شد، قد و چهره‌ای که دست من نبود و اختیاری در آن نداشتم چون قد بازیگر این نقش از حد نرمال سینما باید بلندتر می‌بود.


*برای ایفای نقش حضرت عباس (ع) چه کار کردید؟

در طول یک سال از انتخاب تا قطعی شدن قراردادم، مطالعه پژوهش کردم. سفرهایی داشتم و با افرادی صحبت کردم که به درک و شهود قلبی رسیده بودند و با دنیایی مواجه شدم که بسیار متفاوت از دانسته‌هایم تا آن روز بود. من با دانسته‌های جدیدم شروع کردم که روی خودم کار کنم تا به شرایطی که لازمه ایفای این نقش بود برسم. در طول این فیلمبرداری به شرایطی رسیدم که باید با یک حس واقعی کلام را ادا می‌کردم. جالب است بدانید تا زمانی که به برداشت نهایی نمی‌رسیدیم این اتفاق در من نمی‌افتاد ولی در برداشت آخر و اصلی و ادای دیالوگ نهایی به چیزی می‌رسیدم که نمی توانم آن را بیان کنم.


*از مسائلی که در طول مطالعه و پژوهش به آن رسیدید بگویید.

من هر چقدر از حقیقت‌ چیزهایی که حس کردم بگویم نمی‌توانم حق مطلب را ادا کنم. درک ما مردم عام از مظلومیتی که در مورد امام حسین (ع) به کار می‌بریم با حقیقت آن تفاوت زیادی دارد. وقتی در مورد امام حسین (ع) کلمه مظلوم را به کار می‌برند برداشت‌ دیگری داریم در حالی که واقعیت چیز دیگری است مظلوم واقع شدن کسی را در زمان قدرت ندیده‌ایم و نمی‌توانیم درک کنیم. وقتی یک مرد با جثه عظیم و توانایی بالا از طرف یک مورچه تهدید می‌شود باید گفت که این از کوچکی مورچه است که فهم و درک بزرگی این فرد را ندارد؛ باید بگویم ما نسخه‌ آدم‌های بزرگ وعجیب را یا کم داریم یا دیگر نداریم و به همین خاطر نسل ما درک محدودی از این آدم‌ها دارد نه فقط در ایران بلکه در تمام جهان.


*احمدرضا درویش بجز شما افراد دیگری را برای این نقش انتخاب کرده بود؟

در آن دوران که وارد پروژه شدم تا قطعی شدن بازی من و امضای قرارداد یکسال طول کشید. یعنی قرارداد من دو ماه قبل از آغاز فیلمبرداری بسته شده بود در صورتی که یکسال قبل با من صحبت کرده بودند. من برای رساندن خودم به آن کیفیت بالا که لازمه نقش بود یکسال تمرین کردم. از نظرمطالعه و تمرین بدنی و بیانی و چون برای ایفای نقش داشتن جثه قوی‌تر لازم بود باید خود را به وزن مورد نظر می‌رساندم. در آن مدت متوجه شدم که عده‌ای دیگر همزمان خودشان را برای ایفای این نقش آماده می‌کنند

*اگر شما را برای ایفای نقش در فیلم «رستاخیز» انتخاب می‌کردند، ولی نه در نقش حضرت عباس (ع)، در نقش ابن زیاد، یزید یا ... چه حسی به شما دست می‌داد؟ دلتان نمی‌خواست نقش یکی از یاران و خانواده امام حسین (ع) را ایفا می‌کردید؟

اولین بار است که از من چنین سوالی می‌شود. خیلی خوب است که این سوال متفاوت در میان انبوه سوالات تکراری به ذهن شما خطور کرد. چون تا به حال همه سوالات خبرنگاران کلیشه‌ای بود. اول باید بگویم که اگر بابک حمیدیان، حسن پورشیرازی، بهنام تشکر و ... نقش‌های منفی فیلم را به آن زیبایی بازی نمی‌کردند نقش مثبت ما دیده نمی شد. در اصطلاح سینمایی هم شخصیت منفی داستان را جلو می‌برد و شخصیت مثبت داستان را جمع می‌کند. اگر همه چیز رو به راه باشد ما انسان‌های معمولی می‌شویم و قهرمانی در کار نیست. اگر نقش منفی باعث اتفاقات بد نشود قهرمان بودن نقش مثبت چگونه مشخص شود؟ اما من شاید تا قبل از بازی در «رستاخیز» نقش منفی را می‌پذیرفتم ، چون کار در سینما این گونه است و بازیگر نقش مثبت و منفی را ایفا می‌کند، اما پس از ایفای نقش در «رستاخیز» دیگر نمی‌توانم. من با نقش حضرت عباس (ع) گزیده کار شدم و از سال 92 تا به حال فقط در یک نقش و آن هم یک روحانی در «تنهایی لیلا» ساخته محمد حسین لطیفی بازی کردم. من در ابتدا به بازی در «تنهایی لیلا» تمایل نداشتم ولی به خاطر لطف محمدحسین لطیفی و محمدرضا شفیعی و اصرار آن‌ها پذیرفتم ولی وقتی در نقش ظاهر شدم و در جریان کار قرار گرفتم، دیگر دست خودم نبود و جلو رفتم .از نظر من نقش منفی در فیلم امام حسین (ع) هم در تیم آن حضرت توپ می‌زند چون خودش را خرج نقش منفی می‌کند و منفور می‌شود تا خوبی خانواده امام حسین (ع) و خانواده‌اش را بهتر درک کنید اتفاقا اجر او بیشتر از من است. چون من نقش مثبت بودم و طبع انسان مثبت‌گرا است.


*خاطره‌ای که درفیلم «رستاخیز» برای شما ماندگار شد چه بود؟

شیرین‌ترین و در عین حال تلخ‌ترین خاطره‌ام لحظه انتخابم برای این نقش بود. وقتی آقای درویش به من اطلاع داد که انتخاب شدم نزدیک به نیم ساعت گریه کردم. نه از شوق انتخاب شدن،بلکه گریه از ناراحتی بخاطر کسانی که برای این نقش انتخاب نشدند؛ چون خودم تجربه ماندن پشت درهای سینما را دارم و می‌دانم آن ها به چه امیدی دل به این نقش بسته بودند. من پشت درهایی ماندم که اعتقاد داشتم لیاقت داشتم آن نقش‌ها را بازی کنم. آن وقت‌ها فشارعصبی و افسردگی به سراغم می‌آمد اما بازهم تلاش می‌کردم و به راهم ادامه می‌دادم.


*احساس شما بجز این حس ناراحتی و همدردی با سایر کاندیداها در هنگام قطعی شدن ایفای نقش حضرت عباس (ع) چه بود؟ چون این نقش می‌توانست بازخوردهایی داشته باشد.

بزرگترین مسئله‌ای که این نقش داشت این بود که بعضی‌ها فکر می‌کردند من چه طور خودم را در شأن ایشان دیدم که نقش حضرت عباس (ع) را بازی کنم. واقعیت این است که من اجازه فکر کردن نداشتم، من اصلا فکر نکردم و در آن لحظه بر این باور بودم که من در جاهایی که لایق ایفای نقش بودم نتوانستم آن را بازی کنم. پس از جای دیگری انتخاب شدن مرا برای این نقش برنامه‌ریزی می‌کردند. کسی که مرا انتخاب کرد و این کیفیت را در من گذاشته بود که به چشم آقای درویش بیایم ، همان می‌توانست قبل از شروع فیلم همه چیز را منتفی کند. من تلاش کردم چیزی که در فیلم‌نامه بود و آنچه کارگردان می‌خواست را اجرا کنم. من می‌خواستم با مطالعه و پژوهش به جایی برسم که نقش را به درستی ایفا کنم.


*در پلان‌ها و سکانس‌های مربوط به مبارزات و دلاور‌ی‌های حضرت عباس (ع) چه حسی و حالی را تجربه کردید؟

باید بگویم که حتی در پلان‌ها و صحنه‌هایی که اتفاق خاصی نمی‌افتاد ناخودآگاه اشک در چشمانم جاری می‌شد چون با حس و حال عجیبی مواجه می‌شدم. دلم از یک ابهت بزرگ می‌لرزید از موجودیتی که نمی‌دیدم ولی در خود احساس می‌کردم. اشک‌هایم به طوری بود که آقای درویش می‌گفت بهادر در این سکانس نیازی به اشک نیست چرا گریه می‌کنی؟ ولی آنچه بر من می‌گذشت دست خودم نبود.

در کل این احساس عجیب از زمان انتخاب من شروع شد. هر پاراگراف زمانی حس و حال خاص خودش را دارد. از پیش تولید آن وگذشت یک سال از انتخاب تا آغاز فیلمبرداری و رسیدن به جشنواره فجر و حواشی و اتفاقات پس از آن تا امروز. این حس و حال فقط منحصر به دوران فیلمبرداری و ایفای نقش نبود من از همان زمان تا به امروز که اینجا هستم. من در دست های موجودیتی بازی می کنم، یک بازی سخت و شیرین.


*لطفا بیشتر توضیح دهید.

اینکه کسی را به قلب خود راه بدهید و محبوب شما شود به دلیل این است که او از خوبی خود استفاده کرده و محبوب شده؛ چرا دیگران نمی‌شوند؟ به نظر من به کار بردن کلمه «من» کاملا احمقانه است انسان هر چه دارد از خداست. نعمت هایی که می‌توانست ندهد. پس نباید بگوییم من فلان کار را کرده‌ام چون این کیفیت را خدا داده است و بازی من هم در این نقش کار و خواست خدا و صاحب اصلی فیلم بوده است

*آیا از این پس بهادر زمانی را فقط در نقش‌های مثبت خواهیم دید؟

من پس از «رستاخیز» پیشنهاداتی داشتم و در واقع مُخیِّر به ایفای نقش مثبت شدم. من به لحاظ سینمایی از نقش منفی بدم نمی‌آید چون شخصیت منفی هم در جهت کمک به دیده شدن نقش مثبت تلاش می‌کند. مثلا در «رستاخیز» حسن پورشیرازی از شخصیت‌ های دوست داشتنی سینما است که تمام تلاشش را می‌کند که بازیگر مقابلش به بهترین نحو نقشش را ایفا کند. چون خیلی سخت است که خودت را بد کنی تا مخاطب نقش مثبت را درک کند. در «رستاخیز» هم مگر می‌شود بگوییم که ما برای امام حسین (ع) کار کردیم و حمیدیان و پورشیرازی و ...کارنکردند؟


* بازیگر نقش حضرت عباس (ع) باید چهره‌ای پرابهت و مقتدر داشته باشد؛ گریم چقدر به باورپذیری این نقش کمک کرد؟ آیا گریم سنگینی را تحمل کردید؟

سیدمحسن موسوی یکی از شخصیت‌های خاص است که نظیر آن بسیار کم است، رفتار اجتماعی ایشان خاص و متفاوت است. ایشان گریم ظریفی را روی چهره من پیاده کردند و حتی گریم کامل چهره مرا به هیچ یک از دستیارانشان، با این که ماهر و حرفه‌ای بودند، نسپردند. در صحنه شهادت باید بدل بدن من ساخته می‌شد. بازسازی دست‌ها، زخم‌ها و خون باید گریم می‌شد. باید بگویم گریم سنگینی نداشتم ولی بسیار حرفه‌ای بود. ایشان تمام گریم‌های من را به شخصه انجام می‌داد و هرچه در چهره حضرت عباس (ع) در تصور ماست، باید نشان داده می‌شد و ریزه‌کاری‌های زیادی داشت که آقای موسوی به بهترین نحو از عهده آن برمی‌آمد. من خیلی چیزها را پای میز گریم از ایشان یاد گرفتم.


*پس از «رستاخیز»، از طرف چه کارگردان‌هایی پیشنهاد داشتید و چرا نپذیرفتید؟

متأسفانه نمی‌توانم اسم کارگردان‌ها را بگویم ولی همه آن‌ها مطرح بودند. به نظر من آقای درویش هم جزو 10 کارگردان برتر پس از انقلاب اسلامی است. من بیش از 20 پیشنهاد سینمایی داشتم و همه آن‌ها نقش مثبت بود، اما با یک قرارداد دلی و غیرنوشتاری بین خودم و آقای درویش نمی‌خواستم قبل از اکران «رستاخیز» در نقشی ظاهر شوم. این نصحیت آقای درویش بود. نمی‌خواستم با بازی در نقشی مردم با آن خاطره بسازند و بک‌گراند ذهنی نسبت به آن پیدا کنند. چون اولین بار بود که در طول تاریخ سینمای ایران کسی نقش حضرت عباس (ع) را ایفا می‌کرد و نباید خاطره آن نقش‌های دیگر از یاد می‌رفت.

*اگر همچنان رستاخیز در توقیف بماند، شما در سینما بازیگری نمی‌کنید؟

واقعاً نمی‌دانم. پس از ایفای نقش در «رستاخیز» عنان زندگی و کارم از دستم در رفته است، تمام برنامه‌هایم تغییر کرده و اتفاقات دیگری برایم می‌افتد که اختیار آن دست خودم نیست. من در سنین نوجوانی برای زندگی ام برنامه هایی ریخته بودم که با بازیگری در «رستاخیز» به کلی تغییر کرد. به نظر من آدم در لحظه می‌تواند فکر خوب یا بد کند و بر اساس آن جلو برود اما پس از «رستاخیز» یکسری اتفاق چه بخواهم، چه نخواهم در زندگی من می‌افتد.


* زمان شهادت حضرت عباس (ع) نقطه اوج فیلم بود. چند بار این سکانس برداشت شد؟ چند بار حال‌تان دگرگون شد؟ از فضای کار و عوامل فیلم در آن سکانس بگویید.

من یک دلنوشته در خصوص روز شهادت حضرت عباس (ع) نوشتم که در فضای اجتماعی منتشر شد. از ابتدای جنگ تا زمین خوردن حضرت عباس (ع) یک هفته طول کشید تا فیلمبرداری کنیم، اما از اولین ضربه شمشیر پس از افتادن تا لحظه شهادت چون خیلی سنگین بود، یک روز انجام شد. چون سنگینی این اتفاق به گونه‌ای است که عرش را می‌لرزاند و اگر باز هم آن صحنه تکرار شود، باز هم عرش می‌لرزد. در آن صحنه ها هیچ چیز دست من نبود و همه چیز خود به خود جلو می‌رفت. برای صحنه شهادت دست‌های مرا از داخل بسته بودند و دست‌های بدل به من متصل بود.

البته ابتدا یک دست و سپس دست دیگرم را محکم بستند که رگ‌ها بسته و بی‌حس شود، اما نشد و من با وجود درد شدید دست هیچ چیزی را احساس نمی‌کردم. در آن صحنه حال همه خراب بود. بدلکارانی که باید به من تیر و شمشیر می‌زدند، با فریاد صلوات و یاحسین (ع) خودشان را آرام می‌کردند. برای این سکانس جایی رفته بودیم که هم از نخلستان دور باشد و هم از خیمه‌ها. وسط بیابان بود و از خیمه‌ها دور. من یک لحظه برگشتم که به یکی از بچه‌ها بگویم با دست به کمرم فشار بیاورد که نفسم سر جایش بیاید که چشمم به خیمه‌ها خورد چون روی اسب بودم و می‌دیدم. آن موقع حالم خراب شد و به یاد حضرت عباس (ع) افتادم که برای بردن آب حس شرمندگی نسبت به فرزندان امام حسین (ع) داشت.


* در حال حاضر به چه کاری مشغولید؟

درگیر تولید یک بسته فرهنگی هستم که یک مجموعه نوشتاری و صوتی و تصویری است. یک بسته فرهنگی که در طول چند سال، تجارب ادبی خودم را در آن آورده‌ام. تهیه کننده مشخصی ندارد و کار با هزینه شخصی جلو می‌رود.


* یکی از دلایل مخالفت با نشان دادن نقش حضرت عباس (ع) این بود که مخالفان عقیده داشتند بازیگر نقش حضرت عباس (ع) یک خواننده است؛ در این باره چه نظری دارید؟

ایران یک کشوری دینی است و مذهب مهم‌ترین مسئله کشور ماست. طبیعی است که کسانی که بانی مسائل دینی هستند، باید نظر بدهند. من در اندازه‌ای نیستم که برخلاف نظرات علما و مراجع دینی کشور حرفی بزنم که شائبه به وجود بیاید که من مخالفم یا موافق؛ به خصوص مسئله قیام امام حسین (ع) و ماجرای عاشورا که شاهرگ تشیع است. من فقط به ایفای نقش پرداختم. نظر مراجع و علمای دینی بسیار محترم است و باید طبق نظر آن‌ها کار انجام شود، اما اگر من چیزی خوانده‌ام،‌ به من بدهند تا گوش بدهم. من آهنگساز بوده و هستم، اما آهنگساز کارهایی با محتوای ایرانی و ملی. جالب است بدانید مردم خراسان یک ترانه به نام «باران خراسانی‌ها» دارند که وقتی در هنگام خشکسالی و بی‌آبی با حضور بزرگان و ریش‌سفیدان با حضور در آن منطقه می‌خوانند، واقعاً معجزه می‌شود و باران می‌آید. من یکی دو بیت از آن شعر را خواندم و یکی از دوستان آن را روی یک موسیقی گذاشت ولی خواننده نیستم. اتفاقاً خود من به وضعیت موسیقی کشور نقد دارم. من منتقد وضعیت بازار موسیقی هستم.


* توقیف فیلم 24 ساعت پس از اکران رخ داد، چه حسی داشتید که پس از آن همه تلاش و مطالعه و حس و حال برای ایفای آن نقش، این اتفاق افتاد؟

شما اگر برای یک وعده در ماه محرم غذای نذری درست کنید، مسلماً اتفاقات غیراختیاری برای شما می‌افتد. کار برای امام حسین (ع) این گونه است و برای همین شوق دارد چون اتفاقات غیرمنتظره در آن می‌افتد. من یک استاد دارم که راهنما و مشاور من بود و پس از توقیف «رستاخیز» به من گفت اگر غیر از این اتفاق می افتاد، باید به صحت کارت شک می‌کردی. این کار یک اثر معمولی نبود و اگر به طور طبیعی اکران می‌شد و به تاریخ می‌پیوست، شاید فراموش می‌شد. راه امام حسین (ع) و کار برای امام حسین (ع) خاص می‌شود. امام حسین (ع) به راحتی کنار نمی‌آید؛اگر یک قِران حق کسی را بخوری، دلی را بشکنی و با اسم امام حسین (ع) بخواهی کارت را راه بیندازی، امکان ندارد کارت به سرانجام برسد. عوامل رستاخیز برای ساخت آن تلاش زیادی کردند اما ما انسانیم و ممکن است در جایی کوتاهی کرده باشیم. در طول سال، 2 ماه به طور کامل متعلق به امام حسین (ع) و خانواده ایشان است. دنیای غیرمسلمان هم درگیر این ماجراست. شما اتفاقات منطقه و کُشت و کشتار شیعیان را می‌بینید.

این گونه آثار صاحب دارد. اگر کسی فکر کند یک آدم باعث جلوگیری یا راه افتادن کاری که به امام حسین (ع) مربوط باشد، است، اشتباه کرده. شاید افکت نور هم بیندازند و اکران نشود اگر صاحب اصلی راضی نباشد نمی شود. چون یک موجودیت بزرگ تو را هدایت می‌کند و ما در مقابلش صفر مطلق هستیم. اگر قرار است نور بیندازند، حتماً در این کار صلاحی برای من و عوامل فیلم است.

* حواشی رستاخیز چقدر شما را اذیت کرد؟

اصلاً. من لیست فحش ها و تهدیدهای کاربران شبکه‌های اجتماعی را دارم. نمی‌دانم تندروی آن‌ها به چه نحوی است که با ناسزا و تهدید من و خانواده‌ام همراه شده است. من از این ناسزاها و تهدیدها در فضای مجازی عکس گرفتم و به تهیه‌کننده نشان دادم. ایشان بسیار ناراحت و نگران من شدند و مدام با من در تماس بودند. از من خواستند عکسی در فضای مجازی نگذارم. هر جایی نروم و تا اطلاع ثانوی مصاحبه نکنم. این اتفاقات پس از اکران در جشنواره سال 92 تا به حال افتاده و امسال با اکران عمومی آن شدت یافت ولی من به این داستان‌ها می‌خندیدم. به هر حال بریدن دست، کار کردن در دمای 52 درجه در ظهر بیابان و کویر بم، غذا خوردن کنار اسب و شتر و در ریگستان، ضربه شمشیر غیراستاندارد و پاره شدن رگ گردن، پیچ خوردن و شکستن پا در بین حرکات اسب‌هایی که تربیت فیلمی ندارند، خیلی سخت است. زندگی کردن دور از خانواده و در جایی که مار و عقرب آن بیشتر از تعداد آدم‌ها است، خیلی سخت است و شنیدن فحش و تهدید به عزیزترین افراد زندگی یک آدم دشوار است اما باید دید نتیجه چیست. وقتی از بالا به قضیه نگاه می‌کنی و نتیجه را می‌بینی از این اتفاقات می‌گذری و می‌دانی که کجا باید نتیجه را جستجو کنی. به من یاد داده‌اند که با خداوند معامله کنم، چون نتیجه بسیار بهتری دارد.


* درک و شناخت کسی که نقش شخصیت مهم و حساس حماسه عاشورا را ایفا کرده است، راجع به این روز تاریخی چیست؟

عاشورا یک تمدن است و تمام پایه‌های تمدن در آن وجود داشته است. کسانی که به امام حسین (ع) حمله‌ور شدند، از قاریان و حافظان قرآن بوده‌اند. شمر هم یکی از قاریان معروف زمان خودش بوده که ادعای نسبت خویشاوندی با بنی‌هاشم را داشته است. حرف امام حسین (ع)، حرف ساده‌ای بود که آن‌ها نمی‌فهمیدند. به فجیع‌ترین شکل ممکن و در کوتاه‌ترین زمان، امام حسین (ع) و یاران و خانواده‌اش را به شهادت رساندند. عده‌ای می‌گویند قصه است. از نظر من حقیقت است و باید دید که آیا پندی در آن برای مخاطب ندارد؟ آیا این قساوت قلبی نیست که منجر به این نسل‌کشی شده است؟ نسل‌کشی‌ای که امروزه در یمن و لبنان و سوریه و فلسطین هم شاهد آن هستیم.

دشمن کم و کوچک نیست. پیامبر (ص) را در سنین کودکی می‌خواستند از بین ببرند ولی نتوانستند. پس از رستاخیز من با هر کسی صحبت می‌کنم متوجه تغییر و اتفاق در من می‌شود.


* در صحبت‌هایتان گفتید پس از رستاخیز به کلی زندگی‌تان متحول شد. این نقش چه تأثیراتی بر زندگی شما گذاشت؟

واقعا تمام زندگی‌ام تحت تأثیر قرار گرفت. از کار و زندگی تا انتخاب همسر. رفتار با خانواده و فعالیت‌ها و...تمام برنامه هایم متحول شده است.


*در مورد جشنواره بغداد و استقبال عراق از رستاخیز بگویید.

جواب: من همراه عوامل به بغداد نرفتم ولی شنیدم که بسیار خوب از فیلم استقبال شده است و موفق به دریافت جایزه هم شد. از تفاوت برخوردها در حیرتم، چون در آن جا هم مسلمانان شیعه زندگی می‌کنند.


*آخرین حرفی که می خواهید با مردم ایران بگویید.

از همه مردم می‌خواهم از کودک تا کسی که مو سفید کرده است، برایم دعا کنند. دعا کنند که اتفاقی نیفتد که مردم به خاطر نقش من، قسم راست حضرت عباس‌شان تکان بخورد، چون شرمنده ایشان و خودم می‌شوم و تمام زندگی‌ام تا مرگ برایم جهنم می‌شود. پس از نقش حضرت عباس (ع) شایعه‌هایی برای من و خانواده‌ام ساختند. گفتند اسلام را قبول ندارم. خانواده‌ام معتقد به دین نیستند. شاید آن‌ها دوست نداشتند من این نقش را بازی کنم. من ترجیح می‌دهم فکر کنم آن‌‌ها دوست نداشتند، من این نقش را ایفا کنم و تلاش خود را برای نالایق جلوه دادن من می‌کنند.


من انتظار اکران رستاخیز را زیاد کشیدم ولی نمی‌دانم چه اتفاقاتی قرار است بیفتد. شاید پس از رستاخیز بازی کنم شاید هم دیگر نه. من می‌خواستم تأثیر این فیلم را روی مردم جامعه ببینم. من 5، 6 سال و عوامل 10 سال تلاش کردند تا این فیلم ساخته شود تا به قول آقای درویش طرفداران حقانیت دلگرمی مجدد بگیرند و یکسری که ضعیف شدند، نیروی تازه بگیرند. یک فیلم اگر حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد، ماندگار می‌شود
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین