|
|
امروز: جمعه ۰۸ تير ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۴
کد خبر: ۶۷۴۹۰
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۱:۱۷
موسیقی به عنوان مسئله ای که همواره صدا و سیما با رویکرد کج دار و مریز با آن برخورد کرده است نمونه ای از این موارد است.
روزنامه آفتاب یزد در یادداشتی به قلم سید حبیب مرتضوی نوشت:سه‌شنبه شب هفته گذشته فصل دوم خندوانه به پایان رسید. برنامه ای که با تمام ضعف و قوت هایش مورد اقبال عمومی قرار گرفت. در ابتدا باید گفت که مهم ترین نقطه قوت خندوانه موضوع شناسی به موقع آن بود. موضوع شناسی که جام جم نشینان را به این نتیجه رساند که حال مردم خوب نیست. مردمی که خسته اند از مشکلات اقتصادی ، روح و روانشان به واسطه اتفاقات تلخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بهم ریخته است و بطور کلی متوسط لبخند در بین شهروندان جامعه ایرانی کاهش پیدا کرده است. در حقیقت سازندگان خندوانه این وضعیت را به موقع درک کردند و با دیدی علمی و آسیب شناسانه به مقوله خنده و خنداندن نگاه کردند. رامبد جوان در این باره می گوید:" در مورد کار خندوانه از دو هزار مقاله ای که درباره خندیدن و خنده در جهان تالیف و نوشته شده بود تقریبا 900 مورد استخراج و بن مایه علمی برنامه ما شد و بارزترین بخش این مقالات توجه به اثرات حیرت انگیز خنده در انسانها بود". استفاده از یک تیم حرفه ای و خلاق در پشت صحنه کار که رامبد جوان را حمایت می کنند هم از دیگر نکات برجسته این برنامه است. محمد رضا شهیدی فرد که دستی بر آتش اجرا و تهیه کنندگی برنامه های تلویزیونی دارد و تجربه "مردم ایران سلام" و "پارک ملت" در پختگی اش تاثیر بسزایی داشته است؛ بهروز بقایی که از قدیمی های تلویزیون است و قطعا تجربه چندین ساله اش را برای هرچه بهتر شدن خندوانه به کار گرفته است؛ سیاوش و فواد صفاریان پور که از برنامه سازان خوش ذوق برنامه های علمی تلویزیون اند؛ دو شیرازی با استعداد یعنی محمد بحرانی با صداپیشگی نقش جناب خان و هوش خارق العاده اش و سجاد افشاریان که نویسندگی کار را بر عهده داشت و عواملی مانند بهرام عظیمی که از کارگردانان بنام انیمیشن است همگی در بهتر شدن خندوانه نقش داشتند. اما فارغ از تمام انتقاداتی که به برخی از جنبه های خندوانه می شود، باید حضور اینچنین برنامه هایی را در رسانه ای که عمیقا و به اندازه چند سال از مردم عقب است و ریزش مخاطب داشته به فال نیک گرفت. اگر از معدود سریال های جذاب دهه 60 و 70 بگذریم، در بین برنامه های تلویزیونی تقریبا نمی توان نمونه ای را پیدا کرد که تا این حد مردم را همراه کرده باشد؛ همراه به این معنی که تمامی اقشار جامعه اعم از پیر و جوان، زن و مرد پیگیر برنامه باشند و در رای گیری ها، مسابقات (کتاب خوانی) یا کمپین ها (قطره قطره، همسفره) آن شرکت کنند. برنامه ای که توانست بدون توهین به هیچ قوم و لهجه ای و بدون گذر از مرزهای اخلاقی همه را بخنداند و مهم تر از همه به افزایش سرمایه اجتماعی که علی الخصوص در دهه گذشته به شدت لطمه خورده است اندکی کمک کند. اما سوال اینجاست که وقتی چنین پتانسیلی در تلویزیون وجود دارد، چرا در سایر حوزه ها چنین برنامه هایی تولید نمی شود؟ چرا باید با این همه تاخیر یاد مسئولین رسانه ملی بیفتد که خندیدن هم لازم است؟ قطعا 15 سال پیش کسی فکرش را هم نمی کرد که برنامه ای در تلویزیون ساخته شود و در آن مردم دست بزنند و موسیقی بندری، آذری، مشهدی و ....پخش بشود؛ یا مثلا تصورش سخت بود که یک مقام سیاسی به برنامه ای تلویزیونی برود و کسی با او شوخی کند یا تصورش بسیار دور از ذهن بود که کسی بتواند با بعضی اصطلاحات سیاسیون شوخی کند؛ ولی شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد.

همین قسمت آخر خندوانه را در نظر بگیرید، جناب خان چندین موزیک بندری با ساز زیبای نی انبان اجرا کرد و مردم دست زدند. اگرچه مثل همیشه تلویزیون از موسیقی سنتی استفاده ابزاری کرد و برای حماسی کردن پایان خندوانه با دعوتی بی ربط از بنیامین بهادری پاپ خوان خواست تا
«ای ایران» شادروان بنان و روح الله خالقی را بخواند، اما همین حضور هم اتفاق مهمی است. در
حقیقت خندوانه اثبات کرد که خیلی از کارهایی که برخی از سیاست گذاران عرصه فرهنگی با
تنگ نظری خیال می کنند می تواند فاجعه درست کند(مثل دست زدن یا پخش موسیقی شاد)،
نه تنها هیچ اشکالی ندارد بلکه سیگنالی مثبت به سوی مردمی است که هر روز بیشتر از روز گذشته تلویزیون را با خود بیگانه می دانند. در واقع اگر سیاست گذاران صدا و سیما به عنوان عریض و طویل ترین دستگاه رسانه ای کشور که از بودجه عمومی استفاده می کند و تک تک ایرانیان در آن سهیم‌اند، به جای داشتن نگاه سیاسی به بسیاری از موضوعات، نگاه فرهنگی و اجتماعی داشته باشند، خیلی از معضلات جامعه از طریق همین رادیو تلویزیون قابل رفع است.

اگر تلاش تلویزیون برای داشتن کانال های بی شمار که بسیاری از آنها کم کیفیت هستند و گاه موازی یکدیگر کار می کنند و اختصاص بودجه های میلیونی به برنامه های خالی از روح و خلاقیت مثل مسابقات تلویزیونی که بیش از آنکه دانش افزا و فرهنگی باشد، آبکی است، بر ساختن چنین برنامه هایی اختصاص می یافت، قطعا به جای یک برنامه 90 و یک خندوانه، چندین 90 و چندین خندوانه داشتیم. موسیقی به عنوان مسئله ای که همواره صدا و سیما با رویکرد کج دار و مریز با آن برخورد کرده است نمونه ای از این موارد است. در واقع مسئولان تلویزیون و سیاست گذاران کلان آن در حالی از پرداختن به موسیقی(علی الخصوص ملی و سنتی) و نشان دادن ساز واهمه دارند که بیننده تلویزیونی، هم انواع ساز را دیده، هم هزار نوع موسیقی زیر زمینی و رو زمینی و آنوری و اینوری را شنیده و می شنود و هم می تواند با گوشی موبایلش انواع و اقسام موسیقی های سالم و ناسالم را پیدا کند؛ و در این میان پخش نکردن کنسرت خوانندگان محبوب مثل این است که پدری در خانه اش اجازه ندهد بچه ها از کامپیوتر استفاده کنند؛ غافل از آنکه گوشی موبایل بچه هایش ده برابر کامپیوتر توانایی دارد و حتی برای استفاده از آن نیازی به مکان خاصی نیست و در رختخواب هم می توان از آن استفاده کرد! در حقیقت این پدر دو اشتباه استراتژیک انجام داده است؛ اول اینکه دسترسی به وسیله ای که استفاده از آن هیچ اشکالی ندارد را محدود کرده و دوم آنکه خیال می کند با این کار دست به کاری فرهنگی زده و احساس شادی می کند. همین کار را تلویزیون هم دارد انجام می دهد، یعنی هم دسترسی به موسیقی اصیل ایرانی که شنیدن آن هیچ اشکالی ندارد را محدود کرده و هم فکر می کند با این حرکت، کار فرهنگی بزرگی کرده است؛ در حالیکه با این کار، چون گوش و چشم جوان ایرانی ساز اصیلش را ندیده و صدایش را نشنیده بیشتر ترغیب می شود تا موسیقی های آنوری که نه ربطی به دین ما و نه فرهنگ ما دارد را بشنود و گوشش و گوشی اش پر بشود از خوانندگانی که نه اسمشان مشخص است و نه محتوای کارشان. شاید سال ها بعد صدا و سیما به این نتیجه برسد که می توان به موسیقی هم به عنوان یک پدیده فرهنگی و یک نیاز جامعه ایرانی نگریست و برنامه ای در شان و خور نام موسیقی که تراز و عیار موسیقی ایرانی باشد را درست کرد؛ اما اگر آن روز دیر نشده باشد و کسی از نسل جوان آن روز بداند موسیقی واقعی یعنی چه و اصلا صدا وسیما برای خودش مخاطبی نگه داشته باشد که دل به برنامه هایش بدهد. امیدواریم قبل از آنکه خیلی دیر شود، صدا و سیما به این نتیجه برسد که برای همراه کردن مردمی که به انواع ابزارهای ارتباطی مجهزند و دقیق ترین اخبار و اطلاعات در کسری از ثانیه به دستشان می رسد، باید خیلی به روز بود و باید تیمی متخصص، حرفه ای و خلاق را برای ساخت برنامه های تاثیر گذار به کار گرفت. تخصص و خلاقیتی که در بسیاری از برنامه های تلویزیونی و رادیویی حلقه گم شده هستند و مجریان و برنامه سازانی عنان کار را به دست دارند که با هر کلمه حرف زدنشان، بیننده یا شنونده باهوش امروزی بیشتر ترغیب می شود که کانال را عوض کند؛ چرا که خالی از دانش اند و تهی از خلاقیت. مجریانی که بر خلاف امثال عادل فردوسی پور و رامبد جوان سابقه و دانش خاصی ندارند و بیننده هیچ ذهنیتی از آنها و پیشنه شان ندارد و تنها کار مثبتشان روخوانی از روی متونی است که تهیه کننده به آنها سپرده است و در برخی موارد پیشی گرفتن از مهمان برنامه برای تحلیل موضوع مورد بحث!!همانطور که رامبد جوان و تیمش توانستند خنده را به رویه ای جاری در مدل زندگی مردمان خسته سرزمین‌شان وارد کنند، می توان در بخش های دیگر نیز همین کار را انجام داد. اگر رسانه ملی با موضوع شناسی بموقع خود(مثل خندوانه و درک بموقع نیاز به خندیدن در جامعه) و استفاده از تیم تخصصی و حرفه ای و به دور از شعارزدگی، در حوزه هایی مثل موسیقی یا تئاتر به تولید برنامه بپردازد، می توان امیدوار بود که اندکی از وضعیت نابسامان فرهنگی جامعه بهبود پیدا می کند. اما با این حال اگر نگاه درست فرهنگی و زمان شناسی لازم( و به شرط حذف نگاه های سیاسی و امنیتی و استفاده از بزرگانی که به خاطر دلایلی بی رجوع اند) برای مسائل جاری جامعه صورت پذیرد، می توان دست به تولید برنامه هایی زد که مثل خندوانه به یک جریان تبدیل شود.
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
0
1
درود بر شما.

[ " صداوسیما " سَر را مانند کبک ... ]
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین