در یکی از صحنههای مبارزاتی، یکی از ارابهها واژگون میشود و زمانیکه گرد و خاک حاصل از حرکت ارابهها کمی فرو مینشیند، مخاطب با کمی دقت به راحتی میتواند سیلندر گاز نصب شده زیر ارابه را ببیند.
فیلمسازان
همواره در طول تاریخ در فیلمهایشان مرتکب اشتباهایی شدهاند که برخی از
آنها به عنوان بزرگترین گافهای تاریخ سینما ماندگار شده است.
هر ساله هزینه بسیاری صرف ساخت هزاران فیلم سینمایی در
سراسر جهان میشود که در این میان تنها تعداد محدودی به عنوان یک اثر
ماندگار در تاریخ سینما ماندگار میشوند ولی حتی این آثار ماندگار نیز از
اشتباه مبرا نبوده و حتی برخی علیرغم موفقیتهای بیشمار، عنوان بزرگترین
گافهای سینمای جهان را به دنبال خود یدک میکشند.
فیلم سینمایی «بیگانه»:
این فیلم علمی-تخیلی و ترسناک سال 1979 به کارگردانی «ریدلی اسکات» ساخته شد. این فیلم داستان موجود فرازمینی مهاجم و خطرناکی را به تصویر میکشد که وارد یک فضاپیمای باری شده و خدمه کشتی را از بین میبرد.
در یکی از سکانسهای فیلم خدمه فضا پیما در زیر کلاههای محافظشان، کلاهی پارچهای نیز به سر دارند ولی زمانی که آن موجود مهاجم به یکی از این خدمه به نام «کین» حمله میکند و کلاه محافظش را میشکند، اثری از کلاه پارچهای بر سرش دیده نمیشود.
فیلم سینمایی «شمال از شمال غربی»:
این فیلم که در سال 1959 توسط «آلفرد هیچکاک» ساخته شد، داستان مردی است که ناخودآگاه خود را درگیر ماجرایی جاسوسی و اتهاماتی که به وی وارد آمده میبیند و زنی در این میان قصد کمک به او را دارد.
در یکی از صحنههای فیلم که در یک کافه اتفاق میافتد، اسلحه شلیک میشود ولی پیش از آنکه اسلحه شلیک شود، در پس زمینه فیلم، پسربچهای انگشتش را در گوشهایش فرو برده چون میداند که به زودی صدای شلیک اسلحه تمام کافه را پر خواهد کرد.
فیلم سینمایی «بر باد رفته»:
این فیلم سینمایی در سال 1937 براساس رمان پرفروشی به همین نام نوشته «مارگارت میچل» ساخته شد. «میچل» چند سال پیش از ساخت فیلم، برای این رمان برنده جایزه ادبی پولیتزر شد.
در یکی از صحنههای فیلم که «اشلی» تیر خورده، «رت باتلر»، همسر اسکارلت، زیر بازوی او را گرفته، و «ملانی»، همسر اشلی نیز در حال حمل یک روشنایی گازی است تا راه آنها را به اتاق خواب روشن کند ولی در پس زمینیه فیلم اگر دقت شود، سیمی که به روشنایی به ظاهر گازی ولی در واقعیت برقی متصل است، دیده میشود.
فیلم سینمایی «مظنونین همیشگی»:
«مظنونین همیشگی»، فیلمی جنایی به کارگردانی «برایان سینگر» و بازی «کوین اسپیسی» در سال 1995، ساخته شد.
فیلم داستان پنج خلافکار حرفهای به روایت میکند که از سوی شخصی ناشناس مدیریت میشوند، در این میان این گروه به جزء یک نفر از آنها که یک معلول ساده احوال است، در یک حادثه انفجار کشته میشوند ولی در نهایت مشخص میشود که مغز متفکر همان معلول ساده احوال (با بازی «کوین اسپیسی») بوده است.
این فیلم همچون سه فیلم قبلی اگرچه نامش در میان آثار ماندگار تاریخ سینما به ثبت رسیده ولی از اشتباه مستثنی نبوده و در یکی از صحنهها که این گروه خلافکار اقدام به ربودن ماشین پلیس میکنند، یک هواپیمای بوئینگ 747 چهار موتوره به تصویر کشیده میشود ولی در نمای دیگری که هواپیمای از پشت نشان داده میشود، هواپیما، یک بوئینگ 767 دو موتوره است.
فیلم سینمایی «گلادیاتور»:
«ریدلی اسکات»، فیلم سینمایی «گلادیاتور» را با بازی درخشان «راسل کرو» در سال 2000 میلادی ساخت.
این فیلم داستان گلادیاتوری زخم خورده است که همسر و فرزندش به دست پسر پادشاه کشته شدهاند و اکنون به فکر آزادی و انتقام است.
این فیلم با آنکه در زمان خود برنده جوایز بیشماری از جمله پنج جایزه اسکار شد ولی یکی از بزرگترین گافهای تاریخ سینمای جهان را نیز به نام خود به ثبت رسانده است.
در یکی از صحنههای مبارزاتی، یکی از ارابهها واژگون میشود و زمانیکه گرد و خاک حاصل از حرکت ارابهها کمی فرو مینشیند، مخاطب با کمی دقت به راحتی میتواند سیلندر گاز نصب شده زیر ارابه را ببیند.
فیلم سینمایی «دزدان دریایی: نفرین مروارید سیاه»:
«نفرین مروارید سیاه» اولین قسمت از سری فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» است که کارگردانی آن را «گور وربینسکی» به عهده داشت.
این فیلم علمی تخیلی محصول کمپانی «والت دیزنی» و بیست و نهمین فیلم پرفروش تاریخ سینما است.
در یکی از صحنههای فیلم که جک (با بازی جانی دپ) در حالیکه عصبانی است روی عرشه ایستاده ولی نکته جالب توجه این است در پشت سر او نیز یکی از عوامل فیلم با کلاه کابویی و تیشرت سفید در حالی ایستاده و به دریا زل زده است، به چشم میخورد.
فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی»:
این فیلم در سال 2002 و پس از یک تأخیر 25 ساله، به کارگردانی «سم ریمی» و بر پایه شخصیت مرد عنکبوتی شرکت مارول کامیکس ساخته شد.
در این فیلم «توبی مگوایر» در نقش پیتر پارکر/مرد عنکبوتی، «ویلم دفو» در نقش «نورمن آزبورن» و «جیمز فرانکو» در نقش «هری آزبورن»، صمیمیترین دوست پیتر پارکر ایفای نقش کردهاند.
این فیلم نه تنها در گیشه با فروش بسیاری خوبی روبرو شد، بلکه توانست توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند و در نهایت برنده دو جایزه اسکار شود.
«مرد عنکبوتی» داستان دانشآموزی دبیرستانی به نام «پیتر پارکر» است که یک عنکبوت رادیواکتیو شده او را میگزد و بدن او دچار جهش ژنی میشود و پس از آن او میتواند همچون عنکبوت از در و دیوار بالا و پایین برود.
در یکی از صحنههای این فیلم، «پیتر» که هنوز مهارت استفاده از استعداد جدیدش را پیدا نکرده، تارهایش را به سمت چراغ خواب اتاقش پرتاپ کرده و باعث میشود تا بشکند ولی چند ثانیه بعد چراغ خواب در اتاق بهمریخته «پارکر»، سالم و چون اولش سرجایش قرار گرفته است.
فیلم سینمایی «هری پاتر و محفل ققنوس»:
این فیلم که پس از دزدان دریایی کارائیب 3 نام پروفروشترین فیلم سال 2007 را به خود اختصاص داد براساس جلد دیگری از مجموع داستانهای «هریپاتر» نوشته «جی.کی.رولینگ»، نویسنده انگلیسی ساخته شده است.
در این قسمت از فیلم «هری پاتر» در مقطع پنجم دروس هاگوارتز است و باید امتحانات سمج (سطوح مقدماتی جادوگری) بدهد در ضمن هم وزارت سحر و جادو باور نمیکند که لرد ولدمورت بازگشته است و از این جهت هری پاتر و دامبلدور را تحت فشار میگذارد، در نبردی «سیریوس بلک» پدرخوانده او توسط بلاتریکس لسترنج کشته میشود و در آخر وزارت سحر و جادو متقاعد میشود که ولدمورت بازگشته است.
اشتباه فاحشی که در این فیلم روی میدهد مربوط به لباس «هریپاتر» است که در دو سکانس تکرار میشود. تیشرتی که او در صحنهای که خوابیده به تن دارد با تیشرتی که چند ثانیه بعد از خواب برمیخیزد کاملا متفاوت است، هم از نظر رنگ و هم از نظر یقه تیشرت.
فیلم سینمایی «اژدهای سرخ»:
این فیلم ترسناک از سری داستانهای هانیبال لکتر، دکتر روان پزشکی است که دست به جنایات غیر قابل تصوری میزند.
«برت راتنر»، «اژدهای سرخ» را براساس فیلمنامهای اقتباس شده از کتابی به همین نام نوشته «توماس هریس» کارگردانی کرد.
این فیلم سال 2002 به نمایش درآمد و با استقبال بسیار خوبی روبرو شد.
داستان این فیلم 2 سال قبل از حوادث فیلم پرطرفدار «سکوت برهها» اتفاق میافتد. در سال 1980 «ویل گراهام» که مامور اف بی آی است و مهارت خاصی در شناسایی و دستگیری قاتلین زنجیرهای دارد، هانیبال لکتر را دستگیر میکند. اما برخورد او با هانیبال بسیار خونین و خطرناک است. از آن پس گراهام خود را بازنشسته میکند و با خانواده اش به فلوریدا میرود. اما یک قاتل حرفهای دست به جنایاتی میزند و گراهام دوباره به خدمت فراخوانده میشود.
در صحنهای از فیلم، زمانیکه «ویل»، کشوی فیلمها را در خانه «لیدز» باز میکند، به وضوح، یک کپی از فیلم «خانم دابتفایر» در سمت چپ کشو دیده میشود، فیلمی که در سال 1993 یعنی دو سال پس از «سکوت برهها» ساخته میشود.
براساس
این گزارش، البته فهرست فیلمهایی که در آنها گاف داده شده بسیار زیاد
هستند و می توان آثاری نظیر «خوب، بد، زشت»، «نجات سرباز رایان»،
«پدرخوانده»، «ارباب حلقهها؛ برجهای دو قلو»، ارباب حلقهها؛ بازگشت
پادشاه»، «تایتانیک»، «مظنونین همیشگی»، «فرشتگان چارلی»، «کماندو» و
«آناکوندا» را نام برد که گافهای حتی عجیب آنها هنوز هم در یاد و خاطره
علاقهمندان سینما باقی مانده است.
فیلم سینمایی «بیگانه»:
این فیلم علمی-تخیلی و ترسناک سال 1979 به کارگردانی «ریدلی اسکات» ساخته شد. این فیلم داستان موجود فرازمینی مهاجم و خطرناکی را به تصویر میکشد که وارد یک فضاپیمای باری شده و خدمه کشتی را از بین میبرد.
در یکی از سکانسهای فیلم خدمه فضا پیما در زیر کلاههای محافظشان، کلاهی پارچهای نیز به سر دارند ولی زمانی که آن موجود مهاجم به یکی از این خدمه به نام «کین» حمله میکند و کلاه محافظش را میشکند، اثری از کلاه پارچهای بر سرش دیده نمیشود.
این فیلم که در سال 1959 توسط «آلفرد هیچکاک» ساخته شد، داستان مردی است که ناخودآگاه خود را درگیر ماجرایی جاسوسی و اتهاماتی که به وی وارد آمده میبیند و زنی در این میان قصد کمک به او را دارد.
در یکی از صحنههای فیلم که در یک کافه اتفاق میافتد، اسلحه شلیک میشود ولی پیش از آنکه اسلحه شلیک شود، در پس زمینه فیلم، پسربچهای انگشتش را در گوشهایش فرو برده چون میداند که به زودی صدای شلیک اسلحه تمام کافه را پر خواهد کرد.
این فیلم سینمایی در سال 1937 براساس رمان پرفروشی به همین نام نوشته «مارگارت میچل» ساخته شد. «میچل» چند سال پیش از ساخت فیلم، برای این رمان برنده جایزه ادبی پولیتزر شد.
در یکی از صحنههای فیلم که «اشلی» تیر خورده، «رت باتلر»، همسر اسکارلت، زیر بازوی او را گرفته، و «ملانی»، همسر اشلی نیز در حال حمل یک روشنایی گازی است تا راه آنها را به اتاق خواب روشن کند ولی در پس زمینیه فیلم اگر دقت شود، سیمی که به روشنایی به ظاهر گازی ولی در واقعیت برقی متصل است، دیده میشود.
«مظنونین همیشگی»، فیلمی جنایی به کارگردانی «برایان سینگر» و بازی «کوین اسپیسی» در سال 1995، ساخته شد.
فیلم داستان پنج خلافکار حرفهای به روایت میکند که از سوی شخصی ناشناس مدیریت میشوند، در این میان این گروه به جزء یک نفر از آنها که یک معلول ساده احوال است، در یک حادثه انفجار کشته میشوند ولی در نهایت مشخص میشود که مغز متفکر همان معلول ساده احوال (با بازی «کوین اسپیسی») بوده است.
این فیلم همچون سه فیلم قبلی اگرچه نامش در میان آثار ماندگار تاریخ سینما به ثبت رسیده ولی از اشتباه مستثنی نبوده و در یکی از صحنهها که این گروه خلافکار اقدام به ربودن ماشین پلیس میکنند، یک هواپیمای بوئینگ 747 چهار موتوره به تصویر کشیده میشود ولی در نمای دیگری که هواپیمای از پشت نشان داده میشود، هواپیما، یک بوئینگ 767 دو موتوره است.
«ریدلی اسکات»، فیلم سینمایی «گلادیاتور» را با بازی درخشان «راسل کرو» در سال 2000 میلادی ساخت.
این فیلم داستان گلادیاتوری زخم خورده است که همسر و فرزندش به دست پسر پادشاه کشته شدهاند و اکنون به فکر آزادی و انتقام است.
این فیلم با آنکه در زمان خود برنده جوایز بیشماری از جمله پنج جایزه اسکار شد ولی یکی از بزرگترین گافهای تاریخ سینمای جهان را نیز به نام خود به ثبت رسانده است.
در یکی از صحنههای مبارزاتی، یکی از ارابهها واژگون میشود و زمانیکه گرد و خاک حاصل از حرکت ارابهها کمی فرو مینشیند، مخاطب با کمی دقت به راحتی میتواند سیلندر گاز نصب شده زیر ارابه را ببیند.
«نفرین مروارید سیاه» اولین قسمت از سری فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» است که کارگردانی آن را «گور وربینسکی» به عهده داشت.
این فیلم علمی تخیلی محصول کمپانی «والت دیزنی» و بیست و نهمین فیلم پرفروش تاریخ سینما است.
در یکی از صحنههای فیلم که جک (با بازی جانی دپ) در حالیکه عصبانی است روی عرشه ایستاده ولی نکته جالب توجه این است در پشت سر او نیز یکی از عوامل فیلم با کلاه کابویی و تیشرت سفید در حالی ایستاده و به دریا زل زده است، به چشم میخورد.
این فیلم در سال 2002 و پس از یک تأخیر 25 ساله، به کارگردانی «سم ریمی» و بر پایه شخصیت مرد عنکبوتی شرکت مارول کامیکس ساخته شد.
در این فیلم «توبی مگوایر» در نقش پیتر پارکر/مرد عنکبوتی، «ویلم دفو» در نقش «نورمن آزبورن» و «جیمز فرانکو» در نقش «هری آزبورن»، صمیمیترین دوست پیتر پارکر ایفای نقش کردهاند.
این فیلم نه تنها در گیشه با فروش بسیاری خوبی روبرو شد، بلکه توانست توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند و در نهایت برنده دو جایزه اسکار شود.
«مرد عنکبوتی» داستان دانشآموزی دبیرستانی به نام «پیتر پارکر» است که یک عنکبوت رادیواکتیو شده او را میگزد و بدن او دچار جهش ژنی میشود و پس از آن او میتواند همچون عنکبوت از در و دیوار بالا و پایین برود.
در یکی از صحنههای این فیلم، «پیتر» که هنوز مهارت استفاده از استعداد جدیدش را پیدا نکرده، تارهایش را به سمت چراغ خواب اتاقش پرتاپ کرده و باعث میشود تا بشکند ولی چند ثانیه بعد چراغ خواب در اتاق بهمریخته «پارکر»، سالم و چون اولش سرجایش قرار گرفته است.
این فیلم که پس از دزدان دریایی کارائیب 3 نام پروفروشترین فیلم سال 2007 را به خود اختصاص داد براساس جلد دیگری از مجموع داستانهای «هریپاتر» نوشته «جی.کی.رولینگ»، نویسنده انگلیسی ساخته شده است.
در این قسمت از فیلم «هری پاتر» در مقطع پنجم دروس هاگوارتز است و باید امتحانات سمج (سطوح مقدماتی جادوگری) بدهد در ضمن هم وزارت سحر و جادو باور نمیکند که لرد ولدمورت بازگشته است و از این جهت هری پاتر و دامبلدور را تحت فشار میگذارد، در نبردی «سیریوس بلک» پدرخوانده او توسط بلاتریکس لسترنج کشته میشود و در آخر وزارت سحر و جادو متقاعد میشود که ولدمورت بازگشته است.
اشتباه فاحشی که در این فیلم روی میدهد مربوط به لباس «هریپاتر» است که در دو سکانس تکرار میشود. تیشرتی که او در صحنهای که خوابیده به تن دارد با تیشرتی که چند ثانیه بعد از خواب برمیخیزد کاملا متفاوت است، هم از نظر رنگ و هم از نظر یقه تیشرت.
این فیلم ترسناک از سری داستانهای هانیبال لکتر، دکتر روان پزشکی است که دست به جنایات غیر قابل تصوری میزند.
«برت راتنر»، «اژدهای سرخ» را براساس فیلمنامهای اقتباس شده از کتابی به همین نام نوشته «توماس هریس» کارگردانی کرد.
این فیلم سال 2002 به نمایش درآمد و با استقبال بسیار خوبی روبرو شد.
داستان این فیلم 2 سال قبل از حوادث فیلم پرطرفدار «سکوت برهها» اتفاق میافتد. در سال 1980 «ویل گراهام» که مامور اف بی آی است و مهارت خاصی در شناسایی و دستگیری قاتلین زنجیرهای دارد، هانیبال لکتر را دستگیر میکند. اما برخورد او با هانیبال بسیار خونین و خطرناک است. از آن پس گراهام خود را بازنشسته میکند و با خانواده اش به فلوریدا میرود. اما یک قاتل حرفهای دست به جنایاتی میزند و گراهام دوباره به خدمت فراخوانده میشود.
در صحنهای از فیلم، زمانیکه «ویل»، کشوی فیلمها را در خانه «لیدز» باز میکند، به وضوح، یک کپی از فیلم «خانم دابتفایر» در سمت چپ کشو دیده میشود، فیلمی که در سال 1993 یعنی دو سال پس از «سکوت برهها» ساخته میشود.
منبع: فارس
ارسال نظر