رضازاده و كوروش باقري اينورو آنور ميرفتند، بعد ميديديم بقيه كشورها به ما ميخندند. ميپرسيديمچي شده؟ ميفهميديم رفته در كشورهاي مختلف گفته من شدم رئيس فدراسيون، حالا كار ديگري ندارم ميخواهم رئيسجمهور بشوم.
حضور ركورددار سنگين وزن جهان در لباس مربيگري و مديريت فدراسيون، كمحاشيه
هم نبود. رضازاده در اين سالها با وزنهبرداران زيادي به مشكل خورد.
گروهي موقتاً خداحافظي كردند، بعضي مثل سعيد عليحسيني بهخاطر دوپينگ
مادام العمر محروم شدند و بعضي ديگر مثل سهراب مرادي، ممكن است شانس
المپيكي شدن را از دست بدهند. علي مرادي، رئيس فدراسيون وزنهبرداري در
گفتوگو «تماشاگران امروز» از روياهاي بزرگ رضازاده و سبك مديريت او صحبت
كرد. مردي كه ميخواست بعد از رياست فدراسيون و نمايندگي شوراي شهر،
رئيسجمهور شود.
- چرا در دوران رضازاده انقدر پروندههاي عجيب و غريب به وجود آمد؟
مشكل از آن دوستاني است كه او را انقدر بزرگ كردند. همين حالا، يك جو رعب و وحشتي در همين بچههاي تيمملي هست. بهداد سليمي، كيانوش رستمي، نواب نصيرشلال و سعيد محمدپور را ببينيد. ميترسيدند ركورد بزنند. ببينيد چقدر روحيات اينها، چهرههاي اينها، تفكرات اينها تغيير كرده است. سعيد عليحسيني طفل معصوم آن بلا سرش آمد. آن ماجرا پنهان بود، قضيه مرادي كه ديگر آشكار است. آن موقع ميگفت من نبودم سندي هم نداريد، اين بار ديگر نميتواند بگويد سندي نيست. آن بچه به بدبختي كشيده شد، حالا اين يكي همان اوضاع را دارد. خيلي مسائل هست كه من هيچوقت نگفتم و نميتوانم بگويم، وگرنه چالشي به وجود ميآيد كه نميشود آن را جمع كرد.
- چرا رضازاده از قهرمان محبوب المپيك به اينجا رسيد؟
نميگذاريم قهرمانانمان درست رشد كنند. يك بار داشتيم براي رفتن به آمريكا به تركيه ميرفتيم، يكي از نمايندگان شوراي شهر مرا در هواپيما ديد. اسمش را نميبرم. ميگفت «من خجالت ميكشم بگويم عضو شوراي شهرم. با 30 سال كار علمي و اجرايي يك رأي دارم، اين بنده خدا هم يك رأي دارد. عضو كميسيون فرهنگي هستم، اين بنده خدا هم عضو كميسيون فرهنگي است. يك بار در اين دو سال به كميسيون فرهنگي نيامده، فقط زمان رايگيري ميآيد براساس دلايل خاصي رأي ميدهد.» خب اينها توهم گرفتند.
- توهم چي؟
رضازاده و كوروش باقري اينورو آنور ميرفتند، بعد ميديديم بقيه كشورها به ما ميخندند. ميپرسيديمچي شده؟ ميفهميديم رفته در كشورهاي مختلف گفته من شدم رئيس فدراسيون، حالا كار ديگري ندارم ميخواهم رئيسجمهور بشوم. من رئيسجمهور ميشوم، كوروش باقري رئيس ورزش.
- رئيسجمهور؟!
مثل همين خنده شما، آنها هم به ما ميخنديدند. ميگفتند انقدر مملكت شما بيحساب كتاب است؟ ميگفتيم نه بابا اين خبرا هم نيست. واقعاً اينطور ميكردندها، فكر نكنيد اغراق ميكنم.
- بجز وزنهبردارهاي محروم، خيلي از اعضاي تيمملي هم با رضازاده مشكل داشتند.
بله، خيلي از وزنهبرداراني كه قهرمانان المپيك ايران محسوب ميشدند اما بعد از اختلاف نظر و ماجراهاي مختلف رفتند و اخيراً دوباره به بدنه تيمملي اضافه شدند. هيچ ورزشي اين بلا سرش نيامد. خيلي جاها تغييرات ميشود، يك مديري ميآيد با سلايق خودش بعضي چيزها را جابهجا ميكند. نه اينطوري. چيزي ديگر باقي نگذاشته. زير ساختهاي وزنهبرداري نوجوانان و جوانان نابود شده و چيزي تحت عنوان نوجوانان و جوانان نداريم. آمديم جوانان كل كشور را براي مسابقات جمع كنيم، هر كدام يك جور مشكلي برايشان پيش آمده بود. بعضي مسئله صغر سني داشتند، يك سري درگير مسائل پزشكي بودند، ماحصل همه اينها را جمع كرديم توانستيم يك تيم به مسابقات جهاني بفرستيم.
منبع: تماشاگران
- چرا در دوران رضازاده انقدر پروندههاي عجيب و غريب به وجود آمد؟
مشكل از آن دوستاني است كه او را انقدر بزرگ كردند. همين حالا، يك جو رعب و وحشتي در همين بچههاي تيمملي هست. بهداد سليمي، كيانوش رستمي، نواب نصيرشلال و سعيد محمدپور را ببينيد. ميترسيدند ركورد بزنند. ببينيد چقدر روحيات اينها، چهرههاي اينها، تفكرات اينها تغيير كرده است. سعيد عليحسيني طفل معصوم آن بلا سرش آمد. آن ماجرا پنهان بود، قضيه مرادي كه ديگر آشكار است. آن موقع ميگفت من نبودم سندي هم نداريد، اين بار ديگر نميتواند بگويد سندي نيست. آن بچه به بدبختي كشيده شد، حالا اين يكي همان اوضاع را دارد. خيلي مسائل هست كه من هيچوقت نگفتم و نميتوانم بگويم، وگرنه چالشي به وجود ميآيد كه نميشود آن را جمع كرد.
- چرا رضازاده از قهرمان محبوب المپيك به اينجا رسيد؟
نميگذاريم قهرمانانمان درست رشد كنند. يك بار داشتيم براي رفتن به آمريكا به تركيه ميرفتيم، يكي از نمايندگان شوراي شهر مرا در هواپيما ديد. اسمش را نميبرم. ميگفت «من خجالت ميكشم بگويم عضو شوراي شهرم. با 30 سال كار علمي و اجرايي يك رأي دارم، اين بنده خدا هم يك رأي دارد. عضو كميسيون فرهنگي هستم، اين بنده خدا هم عضو كميسيون فرهنگي است. يك بار در اين دو سال به كميسيون فرهنگي نيامده، فقط زمان رايگيري ميآيد براساس دلايل خاصي رأي ميدهد.» خب اينها توهم گرفتند.
- توهم چي؟
رضازاده و كوروش باقري اينورو آنور ميرفتند، بعد ميديديم بقيه كشورها به ما ميخندند. ميپرسيديمچي شده؟ ميفهميديم رفته در كشورهاي مختلف گفته من شدم رئيس فدراسيون، حالا كار ديگري ندارم ميخواهم رئيسجمهور بشوم. من رئيسجمهور ميشوم، كوروش باقري رئيس ورزش.
- رئيسجمهور؟!
مثل همين خنده شما، آنها هم به ما ميخنديدند. ميگفتند انقدر مملكت شما بيحساب كتاب است؟ ميگفتيم نه بابا اين خبرا هم نيست. واقعاً اينطور ميكردندها، فكر نكنيد اغراق ميكنم.
- بجز وزنهبردارهاي محروم، خيلي از اعضاي تيمملي هم با رضازاده مشكل داشتند.
بله، خيلي از وزنهبرداراني كه قهرمانان المپيك ايران محسوب ميشدند اما بعد از اختلاف نظر و ماجراهاي مختلف رفتند و اخيراً دوباره به بدنه تيمملي اضافه شدند. هيچ ورزشي اين بلا سرش نيامد. خيلي جاها تغييرات ميشود، يك مديري ميآيد با سلايق خودش بعضي چيزها را جابهجا ميكند. نه اينطوري. چيزي ديگر باقي نگذاشته. زير ساختهاي وزنهبرداري نوجوانان و جوانان نابود شده و چيزي تحت عنوان نوجوانان و جوانان نداريم. آمديم جوانان كل كشور را براي مسابقات جمع كنيم، هر كدام يك جور مشكلي برايشان پيش آمده بود. بعضي مسئله صغر سني داشتند، يك سري درگير مسائل پزشكي بودند، ماحصل همه اينها را جمع كرديم توانستيم يك تيم به مسابقات جهاني بفرستيم.
منبع: تماشاگران
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
| در حال بررسی: ۰
| انتشار یافته: ۱
مدیریت احمدی نژادی.
ارسال نظر