کد خبر: ۶۷۲۶۴
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۵
حمید هوشنگی،روزنامه‌نگار پیشکسوت در روزنامه ایران نوشت:
شورای نگهبان چهارشنبه بر مصوبه مجلس شورای اسلامی در ارتباط با توافق هسته‌ای ایران با 1+5 صحه گذاشت و راه برای اجرای آن به وسیله دولت روحانی هموار شد. جزئیات برجام سه‌شنبه 21 مهرماه در مجلس در کمتر از 20 دقیقه به فرجام رسیده بود. کلیات آن نیز یکشنبه 19 مهرماه در جلسه‌ای پر تنش و در میان جنجال برخی نمایندگان، به تصویب رسیده بود. طبق برنامه، قرار است توافقنامه مصوب 23 تیرماه وین، از 27 مهرماه اجرایی شود. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز نیمه دوم آذر نظر نهایی‌اش را در مورد صلح‌آمیز بودن یا نبودن برنامه هسته‌ای ایران اعلام می‌کند. باید توجه داشت که در میانه دور دوم مذاکرات وین، جان کری وزیر خارجه امریکا گفت امریکا با آنچه ایران قبلاً در برنامه هسته‌ای‌اش کرده است کاری ندارد چون نگاه غرب در حل بحران هسته‌ای ایران، نگاه به جلوست. بنابراین قابل پیش‌بینی است گزارش این سازمان تحت نفوذ غرب، مشکل‌ساز نخواهد بود.

یک هفته بعد از توافق وین، بدون از دست دادن کمترین فرصت، شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامه 2231، قطعنامه‌های قبلی و بویژه قطعنامه 1919 خود را ملغی و راه را برای لغو کلیه قطعنامه‌های پنجگانه مصوبه این سازمان باز کرد. در هیاهو و جنجال جمهوریخواهان امریکا در واشنگتن، طرف اصلی ماجرا، باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا رسماً اعلام و تهدید کرد اگر سنای امریکا با توافقنامه هسته‌ای به دست آمده در وین مخالفت کند، او این تصمیم سنا را وتو خواهد کرد. دنیا شاهد بود که با وجود سر و صدای بسیار و جار و جنجال چند ماهه نخست وزیر اسرائیل، در روز پنجشنبه 26 شهریور، سنای امریکا پا پس کشید و با این عقب‌نشینی نیاز به اعمال تهدید رئیس جمهوری پیش نیامد. در آن رأی‌گیری به ظاهر پرتب و تاب 43 سناتور توافقنامه را تأیید کردند و با وجودی که 53 سناتور جمهوریخواه مخالف توافق بودند، چون شمار آرایشان به 60 نرسید، بر پایه قوانین امریکا، اساساً لزومی به وتوی اوباما پیدا نشد.

با توجه به این شواهد، شکی نیست بخشی از تحریم‌های مصوبه علیه ایران بزودی و در دو سه ماه آتی برداشته شده و بخشی دیگر هم تعلیق خواهند شد و این روند مثل برداشته شدن تمامی تحریم‌های غرب علیه کشورهای مختلف، چند سالی طول می‌کشد که به قول ناظران رفتار طرفین «راستی‌آزمایی» شود و هر دو طرف ماجرا، یعنی ایران و غرب (مسکو و پکن در این بحث دخیل نیستند)، واقع بینانه روند رویدادها و امتیازات از دست داده و به دست آمده، را ارزیابی کنند و اما آنچه این روند را تحکیم یا تزلزل خواهد بخشید، حوادث کناری ماجراست که در شرایط کنونی جهان و بویژه خاورمیانه تا حدود زیادی غیر قابل پیش‌بینی هستند.

آنچه امروز در مهرماه 94 شاهد هستیم، این است که خاورمیانه با بحرانی کاملاً جدی روبه‌روست. داعش در عراق و سوریه هر روز بیداد می‌کند. تروریست‌ها و متوهمین تندرو و باقیمانده حزب بعث عراق و ناراضیان سلفی در این دو کشور جمع شده‌اند و با تمدن جهان و اسلام می‌جنگند. داعش با کمک القاعده و طالبان با ایجاد شکاف خونین بین اهل سنت و شیعیان، از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کنند و عملاً به پیاده نظام غرب علیه اسلام تبدیل شده‌اند. سوریه در جنگی 4 ساله بشدت درگیر و ویران شده و موج آوارگی بسیار دلخراش 6 دهه اخیر را رقم زده است. مسکو برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم، با ورود علنی به جنگ در سوریه در حمایت از بشار اسد، مخالفین دولت دمشق بویژه داعش را بمباران می‌کند تا پس از ماجرای کریمه، قدرت بازیافته خود را به رخ غرب بکشد. ایران به کمک‌های «مستشاری» خود به دولت سوریه در مقابله با مخالفان اسد ادامه می‌دهد و حاضر نیست بی‌ثباتی بیشتر در سوریه و زیاده‌خواهی غرب در خاورمیانه را شاهد باشد.

در یمن، یکی از فقیرترین کشورهای جهان، شاهد بمباران هر روزه حوثی‌ها به وسیله ائتلافی به رهبری سعودی هستیم که بر پشتیبانی همه‌جانبه نظامی- سیاسی غرب پشتگرم است. ویرانی این کشور و کشتار شهروندان آن در ابعاد وسیعی در بولتن‌های اخبار روزانه جهان قرار گرفته است.
 
در افغانستان، بمبگذاری‌های خونین ادامه دارد و طالبان مجدداً با خشونت بیشتر سر برآورده و کورسوی امید به زندگی «نسبتاً آرام» را به ناامیدی کشانیده است و در ائتلافی شکننده در رأس کشور، فساد در ارکان حکومتی غوغا می‌کند.

در ترکیه شاهد حوادث تروریستی بی‌سابقه‌ای هستیم. تعامل احزاب کاملاً متزلزل شده، دستاوردهای سه سال پیش اردوغان رئیس جمهوری ترکیه در کنار آمدن با پ.ک.ک. برباد رفته و این کشور عملاً چند پاره شده است. اردوغان که کشورش تا چند سال قبل نمونه‌ای از یک کشور اسلامی در حال پیشرفت سریع بود، با بلندپروازی‌های حزب عدالت و توسعه و تمامیت‌خواهی آقای اردوغان که رؤیای برپایی امپراتوری نئوعثمانی را در سرداشت، با شکست سیاسی روبه‌رو شده و چاره را در آن می‌بیند که به هر قیمت بر تنور ناسیونالیزم ترکی هیزم بریزد. بعد از افشای کمک‌های آنکارا به داعش، خرید نفت از این سازمان تروریستی و باز کردن راه برای عبور و مرور جنگجویان داعش از داخل ترکیه به سوریه و عراق، بی‌تفاوتی ترکیه در مقابل حوادث کوبانی و شروع جنگ تمام عیار با پ.ک.ک. به نظر می‌رسد کرد‌های ترکیه اینک به خصم قسم خورده اردوغان تبدیل شده‌اند که نتایج انتخابات دو هفته آینده این کشور، احتمالاً به ابعاد آن خواهد افزود.
در مصر، «مرسی» منتخب مردم و پیروان زیاد اخوان‌المسلمین با کودتای ژنرال سیسی ظاهراً عقب نشسته و این جنبش در حال زیرمینی شدن هستند. لیبی که عملاً چهار سال پس از سقوط دیکتاتوری قذافی با ویرانی و جنگ داخلی روبه‌رو شده و مردمش با قایق‌های بادی به مدیترانه می‌زنند تا به ساحل امن شمال در اروپا برسند. اسرائیل که پس از جنگ دوم غزه نسبتاً در حاشیه امن نشسته بود، از هفته قبل با موج سوم انتفاضه و این بار انتفاضه نیرومند و خشم فروخورده فلسطینی‌ها روبه‌روست که دولت نتانیاهو را ناگزیر کرد از سه‌شنبه شب، در بعضی از بخش‌های شرقی بیت‌المقدس منع رفت و آمد اعلام و اجرا کند. در لبنان اصولاً دولتی در کار نیست و بیروت زیبا انباشته از زباله است.

اقلیم کردستان که تنها ناحیه امن عراق در دهه اخیر بوده، با بحرانی سیاسی و اقتصادی روبه‌رواست و تظاهرات مردمی در چند روز گذشته، 6 کشته بر جای نهاده است.
در داخل عراق نیز همچنان در کنار غوغای فساد، بمبگذاری‌ها ادامه دارد هر چند توان امنیتی نیروهای دولتی افزایش یافته، اما موصل سومین شهر بزرگ عراق و همچنین بخش بزرگی از خاک این کشور در اشغال تروریست‌های داعش است. در بحرین، آتش زیر خاکستر منتظر وزیدن باد است، اکثریت نزدیک به 70 درصدی ساکنان شیعه این جزیره چندین سال است برای رسیدن به حق شرکت مساوی در حکومت با اهل تسنن حاکم در نبردی دموکراتیک هستند که متأسفانه غرب به دلیل منافع خود، با آن همراه نیست. در چنین وانفسایی، ارزش تعامل ایران با غرب و پیگیری نتایج «برجام» روشن‌تر می‌شود. در ایران، احمدی‌نژاد جای خود را به دکتر روحانی داده و سیاست تقابل با دنیا به تعامل، اعتدال و تدبیر جای افراط را گرفته است. در چنین شرایطی لازم است ایران با تدبیر بیشتر از شرایط کنونی منطقه و نتایج توافق هسته‌ای وین بهره گیرد. به باور من، اگر ثبات ترکیه به خطر بیفتد، با وجود این واقعیت که آنکارا رقیب منطقه‌ای ایران است، حل مسأله سوریه مشکل‌تر خواهد شد. از بحران در ترکیه و بی‌ثباتی و عدم امنیت این کشور نباید «خیلی» خوشحال بود! ایران به همکاری با ترکیه جهت حل معضل سوریه، نیاز دارد.
ایران و ترکیه همراه با عربستان ستون‌های واقعی ثبات در بخش اسلامی خاورمیانه هستند. اختلاف‌های سیاسی این سه کشور کاملاً قابل درک است. درست است که هر سه کشور در عراق، سوریه و کردستان عراق و به گونه‌ای در بحرین و یمن با یکدیگر در رقابتی جدی هستند، اما می‌دانیم مشکلات منطقه با جنگ قابل حل نیست و نباید اجازه داد این شکاف‌ها عمیق‌تر شود. ناگزیریم تلاش کنیم نهایتاً به نوعی تفاهم سیاسی و تعامل دست یابیم. دیپلماسی و تدبیر و درک واقعیت‌های موجود منطقه و جهان باید تاکتیک‌های رسیدن به استراتژی قدرت منطقه‌ای ایران کاربرد پیدا می‌کند. طبیعی است با توجه به وابستگی شدید ریاض به امریکا و روابط ترکیه با ناتو و امریکا و نیاز آنکارا به دلارهای نفتی شیوخ عرب، باید دایره این گفت‌وگو‌ها وسیع‌تر ترسیم شود.
به عبارتی واضح‌تر، بده و بستان سیاسی با رعایت شئون و احترام سیاسی هر سه کشور به سود صلح در منطقه، راه برون رفت از بحرانی است که منطقه را فرا گرفته است. البته برخی ناظران بر این باورند که ترکیه ضعیف‌تر برای ایران مطلوب‌تراست لذا نتیجه می‌گیرند که انحراف اردوغان در ریل رقابت سیاسی منطقه و انتخاب‌های اشتباه او در شرط‌بندی بر سر سقوط اسد یا پناه دادن مخالفان و برپایی کنفرانس‌های متعدد مخالفان سوری در استانبول به نفع ایران تمام شد، اما با وجود لطمه سنگین که جامعه ترکیه از بلندپروازی‌های اردوغان متحمل شد، منطق ژئوپلتیک و قانون همسایگی اقتضا می‌کند که تهران همچنان دست نیاز آنها را برای همکاری رد نکند. سیاستمداران ترک به سمت ایران باز خواهند گشت بویژه آنکه چرخش آنها به سمت طرف‌های عربی ثمری نداشت. از این فرصت، طرف ایرانی نیز نباید چشم بپوشد؛ ترک‌ها همواره در داد و ستد سفره رنگین ایران را به دیگر همسایگان ترجیح داده‌اند؛ می‌گویند نان سفره دولت‌های عربی با آنکه به نفت آغشته است، اما همسایگان نیازمند را سیر می‌کنند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین