|
|
امروز: چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۴
کد خبر: ۶۴۵۳۰
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۳:۰۷
«هاشمی» گفته است: «آن‌موقع ما با دید خودمان یک ضمانتی برای تداوم وظیفه رهبری تنظیم کرده بودیم که متأسفانه اواخر به اشکال برخورد کرد که آقایان در جریان اشکال کار هستند.
پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، گزیده سخنان منتشرنشده او را در ۱۳ تیرماه ۱۳۶۸ که در سمینار ائمه جمعه سراسر کشور ایراد شده، منتشر کرده است. هاشمی‌رفسنجانی در این سخنرانی گفته است: «وقتی ‌که امام قطع‌نامه را پذیرفتند، خیلی‌ها نگران شدند؛ مخصوصا بخشی از طبقه رزمنده و جوانان و اینها یک‌ مقدار برایشان گران بود، اما امام می‌دانستند که بعد از خودشان اداره این جنگ برای کشور کار دشواری است و می‌دانستند اگر بنا است حل بشود، در زمان خودشان باید حل بشود. این کار را خودشان پیش‌قدم شدند و انجام‌دادند.

این کار را ایشان کردند و سیاست ما هم واقعا این است که جنگ نکنیم؛ ولی نمی‌توانیم، آن یک طرف قضیه است، چون یک‌وقت می‌بینیم دشمنان ما مصلحت‌شان نبود که صلح باشد، دشمنان که مصلحت‌شان نیست صلح بشود، این داخلی‌ها و این نزدیکی‌ها بر مصلحت‌شان است». «هاشمی‌رفسنجانی» در ادامه افزوده است: «متأسفانه ما در اولین سمینار ائمه‌جمعه در غیاب حضرت امام امت صحبت می‌کنیم که انسان نمی‌تواند اندوه و احساسات خودش را کنترل کند. ما با فقدان حضرت امام امت وضعی را در درون خودمان و روحیه خودمان احساس می‌کنیم که مثل کسی است که در خلأ زندگی می‌کند. هنوز آدم نمی‌تواند خودش را با شرایط فقدان امام در جامعه امام (ره) منطبق کند. آدم دلش نمی‌خواهد باور کند که دیگر امام را ندارد، ولی واقعیت این است که نداریم. طبعا آن کارهای مهمی را که شخص امام با اهمیت شخصیت‌شان و بزرگواری وجودشان انجام می‌دادند به‌تنهایی امتی بودند، آنها تقسیم می‌شود بین ما که باید همگی یک قدری آن سنگینی باری که بر دوش امام بود بر دوش خودمان احساس کنیم که داریم می‌کنیم».

او همچنین گفته است: «آقایان همه آشنا هستند [می‌دانند] که پیغمبر اکرم(ص) در اواخر عمرشان [نسبت به] مسائل آینده نگران بودند و با آیه شریفه (یاأَیهِا الرَّسولُ بَلّغ ما اُنزِلَ إلَیکَ مِنْ رَبّک) چه حالاتی را تجسّم داشتند، من چنین حالاتی را در حضرت امام در ماه‌های اخیر، شاید یک‌ساله برنامه‌ریزی اخیر، هفت و هشت ماه اخیر، می‌دیدم. ایشان عملا دنبال این مسائل آینده بودند که بعد از خودشان مشکلی در جلوی راه انقلاب نباشد، خوب یادمان است ایشان بعد از اینکه در سال‌های اوایل پیروزی انقلاب دچار کسالت قلبی شدند، نگرانی برای همه ما همیشه بود، ما همیشه دلهره داشتیم. به‌تعبیر خیلی از افرادی که با وضع جسمی ایشان آشنا بودند، می‌گفتند ایشان مثل یک ظرف چینی خاصی هستند که ضربه خورده باشد و ترک برداشته باشد و هر موجی ممکن است که این ظرف را به‌ هم بریزد. ولی امام خودشان دلهره نداشتند، محکم بودند و می‌فرمودند که خداوند این انقلاب را حفظ می‌کند، من هم یک وسیله هستم. این وسیله در دست خداست و تا هر وقت من لازم باشم برای این انقلاب، انقلاب را خداوند به‌دست من نگه می‌دارد و هر وقت لازم نباشم هم به‌دست دیگران این‌کار انجام می‌شود».

«هاشمی» گفته است: «آن‌موقع ما با دید خودمان یک ضمانتی برای تداوم وظیفه رهبری تنظیم کرده بودیم که متأسفانه اواخر به اشکال برخورد کرد که آقایان در جریان اشکال کار هستند. در این اواخر وقتی به اشکال برخورد کردیم، همه‌مان نگران بودیم و شاید خیلی از مردم هم نگران بودند که چه خواهد شد. ولی امام راه را درست باز کردند، اصل مسئله را حل کردند و به ‌گونه‌هایی که ما گفتیم و شما شنیدید، ایشان راه را نشان ما دادند، اما معذوراتی داشتند که این معذورات مانع صراحت ایشان بود. شاید نمی‌خواستند در تاریخ یک بدعتی بشود که همیشه رهبری را رهبر قبل تعیین بکند و بگذارند به‌روال قانون خودش انجام بشود، لذا با صراحت نمی‌گفتند. شاید معذوراتی داشتند از اینکه بالاخره شخصیت‌های بزرگوار و عظیم علمی و عملی که ما در کشور داریم با تصریح امام ممکن است، مسائلی از لحاظ توقعات و ... به‌وجود بیاید، این هم منظور دیگری بود».
«هاشمی» در ادامه می‌گوید: «اما ایشان به‌نظر می‌رسید که مصمم بودند به ‌یک نحوی این مطلب را به ‌ماها برسانند. در جلسات متعددی که به مناسبت‌هایی بحث می‌شد و ابراز نگرانی می‌شد، ایشان به ‌نحوی می‌فرمودند که به‌هرحال راه ما همین است، من اینها را در نمازجمعه گفتم و حتما آقایان شنیدند و اینجا نمی‌خواهم تکرار بکنم. ایشان بحثی که در مورد اجتهاد اواخر شروع کردند یعنی تذکراتی که می‌دادند، حالا ما بیشتر معنایش را می‌فهمیم که امام چه اصراری داشتند که مفهوم اجتهاد و مصداق مجتهد مناسب کارهای اجتماعی و رهبری را برای ما مشخص کنند».
او در ادامه با اشاره به اینکه اوایل انقلاب مسئله دستگاه قضائی و شورا برای ما یک شعار بزرگ بود، می‌گوید: «پس از دیکتاتوری زمان پهلوی ما رنج کشیده بودیم. همه‌چیز را می‌خواستیم از دست فرد بیرون بیاوریم و به‌دست شورا بدهیم، به‌خاطر اینکه نگران تجدید دیکتاتوری بودیم. بنابراین هر چیزی را شورایی می‌کردیم. یکی از کارهای شورایی هم، مسئله شورای‌عالی قضائی شده بود، غافل از آنکه دستگاه قضائی- دستگاه قضائی اسلام- که خصیصه مهمش سرعت است در فصل خصومت است با قضاء شورایی دچار اشکال می‌شود. خیلی تصمیم‌گیری‌ها در شورای‌عالی قضائی الان به‌صورت پرونده مانده است، چون مثلا احتیاجی به‌ اکثریت داشته و یا اتفاق آرا می‌خواسته، نشده و یک ‌نفر نبوده که همه مسئولیت‌ها را خودش احساس بکند، منتها از مشورت هم استفاده بکند که بحمداللّه این مسئله حل شد، چون امام دستور تمرکز داده بودند و ما هم این تمرکز را پیش‌بینی کردیم که باز برای رفراندم می‌آید».

«هاشمی» افزود: «حل مسئله اختیارات در مورد مسئله رهبری هم، باز یک مسئله‌ای بود که آن هم حل شد».

منبع: شرق
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین