|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۱
کد خبر: ۶۲۹۶۸
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۱
البته آقای باهنر در این گفت وگو تصریح می کند که در اواخر کار، احمدی نژاد حاضر بود چشمان من را دربیاورد، ولی بیان این جمله برای برائت عملکرد یک جناح سیاسی کافی نیست.
عنوان ستون حرف روز اعتماد به موضوع فساد در دولت قبل پرداخته شده و می افزاید : هنگامی که می بینیم فعالان سیاسی ما در مقام رسیدن به قدرت از چه نوع منطقی و ادبیاتی استفاده می کنند که به مراتب پایین تر از منطق عوام است، متاثر و متاسف می شویم.

روزنامه اعتماد در ستون حرف روز سه شنبه خود می افراید : وقتی که از نخبگان سیاسی سخن می گوییم، چه انتظاری از آنان داریم؟ حداقل انتظار ما این است که این افراد در سطح بالاتری از توده مردم تحلیل کنند و نگاه عمیق تری به مسائل داشته باشند و منافع ملی و جامعه را بر منافع گروهی و فردی اولویت دهند.

برای امور و مشکلات جامعه ایده و راه حل داشته باشند، در مقام سیاستمدار، توجیه گر اشتباهات و فساد نباشند و الی آخر. ولی هنگامی که می بینیم فعالان سیاسی ما در مقام رسیدن به قدرت از چه نوع منطقی و ادبیاتی استفاده می کنند که به مراتب پایین تر از منطق عوام است، متاثر و متاسف می شویم.

اجازه دهید وارد مصداق شویم. آقای محمدرضا باهنر که از افراد موثر در سطح رهبری اصولگرایان است، مصاحبه ای کرده و طی آن کوشیده که روابط خود را با احمدی نژاد توجیه کند و به نوعی از زیر بار مسوولیت نقشی که در روی کار آوردن وی داشته است، شانه خالی کند، ولی عجیب اینجاست که عذر بدتر از گناه آورده اند و نشان داده که سطح تحلیل و نوع نگرش ایشان به مسائل کماکان تغییر نکرده و اتفاقا همین نگرش است که زمینه را برای شکل گیری فسادهای بزرگ در کشور فراهم کرده است.

خبرنگار اظهارات آقای علی یونسی، وزیر وقت اطلاعات را برای وی نقل کرده که گفته بود: «آقای باهنر سه بار علیه من مصاحبه کرد و یک بار گفت که درِ وزارت اطلاعات را باید گل گرفت که آقای احمدی نژاد را برای شهردارشدن تایید نمی کند، در حالی که ما ایشان را برای ریاست جمهوری در نظر گرفته ایم.
چطور است که وزارت اطلاعات ایشان را تایید نمی کند؟» آقای محمدرضا باهنر درباره این ماجرا چنین پاسخ داده است: «آن زمان که بنده از آقای احمدی نژاد حمایت می کردم، مربوط به شهرداری بود. وزارت اطلاعات دولت اصلاحات به ایشان ایراد گرفته بود. من خدمت آقای یونسی رفتم و مشکل را جویا شدم.

آقای یونسی به معاملات نفتی صورت گرفته در ارومیه اشاره کرد که من گفتم کدام استاندار مرزی این کار را نکرده است؟ اینها همه از دولت مجوز داشتند، اما احمدی نژاد چیزی به حساب خود نریخته است. شاید در این سال ها خیلی افراد، احمدی نژاد را دوشیده باشند، اما ایشان چیزی برای خود برنداشته است و زندگی مرفهی ندارد.»

اشکالات این شیوه نگاه چیست؟

١- اینکه گفته شده کدام استاندار مرزی این کار را نکرده که طبعا به معنای پذیرش خلاف بودن آن کار است، و الا می توانست بگوید که اشکالی بر انجام این کار نیست و دولت مجوز داده البته در صورت صحت قانونی بودن مجوز دولت هم محل بحث است چون دولت که نمی تواند انجام کار خلاف را مجاز کند.

ولی این گزاره دو اشکال دارد؛ یکی اینکه در اصل چون یک کار خلاف انجام می شده (بر فرض صحت انجام آن از سوی دیگران) آن را طبیعی دانسته است و این نخستین گام برای رواج و عادی دانستن تخلف است. ولی اشکال دوم مهم تر است. فرض کنیم که دیگران هم این کار را کرده اند، آیا آنان را برای مقامات بالاتر در سطح شهردار تهران و ریاست جمهوری نامزد کرده اند؟

فرض کنیم که افراد زیادی دروغ بگویند و خیلی غیرطبیعی هم نباشد، ولی آیا وقتی می خواهیم کسی را نامزد پست و مقامی کنیم با این استدلال که همه مردم دروغ می گویند می توانیم از نامزدی او دفاع کنیم؟
بنابراین آقای باهنر باید متوجه باشند که اتفاقا انجام آن فعالیت ها در زمان استانداری اردبیل نشان داد که احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری هم مشابه همان کارها را ادامه داده است.
٢- ایراد دوم به اظهارات آقای باهنر مهم تر است، آنجا که آقای احمدی نژاد را سالم می داند، حتی اگر خیلی از افراد او را دوشیده باشند. اتفاقا حداقل ایراد به دوره ریاست جمهوری وی همین ضعف است. اصولا کسی که قابلیت دوشیده شدن داشته باشد، به سرعت افرادی در اطراف او جمع می شوند، که در پی دوشیدن وی هستند.

مگر برای مردم اهمیت دارد که یک نفر که مسوول است، خودش حیف ومیل کند یا اطرافیانش؟ برای شما چقدر فرق دارد که سرمایه مملکت به دست شخص رییس جمهور بالا کشیده شود یا اطرافیانش؟ برای من ترجیح دارد که به دست رییس جمهور بالا کشیده شود، زیرا او یک نفر است و بیش از حدی نمی تواند بدوشد، ولی وقتی که اطراف کسی، ده ها و صدها دوشنده شیر وجود داشته باشد، معلوم است که چه بر سر این گاو شیرده خواهد آمد؟ تا قطره آخر آن را می دوشند و چیزی برای مردم باقی نمی گذارند.

البته آقای باهنر در این گفت وگو تصریح می کند که در اواخر کار، احمدی نژاد حاضر بود چشمان من را دربیاورد، ولی بیان این جمله برای برائت عملکرد یک جناح سیاسی کافی نیست. برای مردم مهم نیست که احمدی نژاد چشم یکی از دوستانش را درآورد یا درنیاورد. برای مردم مهم است که دوره او چه دستاوردی برای جامعه داشته است؟

برای مردم مهم است که اگر کسانی مرتکب خطایی در سیاست شده اند، صادقانه و شفاف از مردم عذرخواهی کنند و درصدد توجیه برنیایند. مساله فقط عذرخواهی نیست، بلکه تصحیح تفکرات منجر به آن اشتباهات نیز هست، در واقع اگر آقای باهنر می گفت که من عقاید فوق را داشتم ولی اکنون فکر می کنم که اشتباه بوده و باید منطق خودم را در ارزیابی افراد عوض کنم و سلامت فردی را فرع بر نفوذناپذیری ساختاری بدانیم، قانونمندی را در برابر قانون شکنی قربانی نکنیم، در این صورت اتفاق مثبتی افتاده بود، ولی ظاهرا ایشان هنوز متوجه ریشه های تفکری که منجر به ظهور و شکل گیری پدیده هزاره سوم گردیده، نشده اند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین