کد خبر: ۶۲۷۶۰
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۱
یکی از راه های ارتباط امام جواد (که درود خدا بر او باد) با مردم از طریق نامه بود، چرا که به علت خفقان دستگاه حکومتی امکان ارتباط مستقیم با مردم وجود نداشت.
آخرین روز از ماه ذی العقده، سالروز شهادت امام محمدتقی(ع) در سن بیست و پنج سالگی است. امام بر اثر زهری که به دستور معتصم عباسی و توسط ام ‏الفضل همسر آن حضرت به او خورانده شد در بغداد به شهادت رسید.

نظر امام جواد(ع) درباره اینکه باید همه قول ها را شنید و بهترین آنها را برگزید/ گفتاری از آيت الله جوادي آملي

خداي سبحان در قرآن کريم در سوره «زمر» به همه ما امر کرد و بشارت داد و فرمود: آنها که مکتب هاي گوناگون آراء مختلف را بررسي مي‌ کنند و بهترينش را برمي‌ گزينند به آنها مژده بده «فَبَشِّرْ عِبادِی الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» وجود مبارک امام جواد(ع) براي تبيين اين گونه از آيات به همه ما فرمود: شما مواظب باشيد سخن هر کس را گوش مي ‌دهيد و کتاب هر کس را مي ‌خوانيد (اعم از روزنامه، مجله، فصلنامه و هر چه مي‌ خوانيد)، اگر در حد بررسي باشد عيب ندارد البته در صورتي که قدرت تحقيق داشته باشيد؛ چرا که يک وقت است آدم مي‌ خواهد گوش به حرف کسي بدهد ببيند اين چه مي ‌گويد نه اينکه باور کند بعد خودش مي ‌رود تحقيق مي‌ کند يا از ديگران مي‌ پرسد اين نه تنها بد نيست خوب هم هست. خب آدم حرفها را مي ‌شنود بعد تحقيق مي‌ کند.

يک وقت ديگر هست که فرد از همان اول مي ‌رود که حرف او را گوش بدهد اينجا وجود مبارک امام جواد(سلام الله عليه) فرمود: مواظب باشيد «من اسقي الي ناطقٍ فقد عبده فان کان الناطق ينطق عن الله فقد عبد الله و ان کان الناطق ينطق عن ابليس فقد عبد ابليس» اگر کسي کتابي يا مقاله‌اي يا مجله‌ و روزنامه‌اي را مي‌ خواند و حرف کسي را گوش مي‌ دهد که بپذيرد، فرمود: اين استقا و اين گوش دادن و قبول يک نحو عبادت است و عبادت به معناي اطاعت؛ اگر آن گوينده آن نويسنده حق گو و حق نويس بود اين شخص حق را عبادت کرد و اگر باطل گو و باطل نويس بود اين شخص باطل و ابليس را عبادت کرده، آن‌گاه اين آيه نوراني سوره مبارکه «زمر» روشن مي‌ شود «فَبَشِّرْ عِبادِی الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» يعني اقوال و آراء مکتب هاي گوناگون را بررسي مي ‌کند و گوش مي‌ دهد نه گوش شنوا دارد که قبول کند. بعبارتي مي‌ گويد ما گوش مي‌ دهيم تا تحقيق بکنيم يا خودمان تحقيق مي کنيم يا از ديگران که محقق اين رشته‌اند مي ‌پرسيم اين عيب ندارد.

احسن و اقوي حرف خداست؛ هر وقت خدا دارد حرف مي ‌زند گوش دهيد «وَ إِذا قُرِي الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا» آن حرف را ارزيابي کنيد ولي بالأخره ميزان اين است که حرف آخر را قرآن مي‌ زند آن وقت شما تطبيق کنيد ببينيد که مطابق با قرآن هست يا مطابق با قرآن نيست، اما هيچ جاي ديگر نگفت که شما هر حرفي زدند گوش بدهيد بلکه فرمود: هر چه خدا گفت گوش بدهيد «وَ إِذا قُرِي الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا» وجود مبارک امام جواد(ع) راه پژوهشگرها را مشخص کردند و فرموند: بايد مواظب باشيد همين که داريد تحقيق مي‌ کنيد يا کتاب مطالعه مي‌ کنيد اين هنر را داشته باشيد که هر چيزي را باور نکنيد بلکه فقط حفظ کنيد که اينها چه مي‌ گويند بعد تحقيق کنيد و اگر حق بود بپذيريد. هر جا باشيد بدانید که «لن تخلق من عين الله» «و اعلم انک لن تخلق من عين الله» تو از ديد خدا خارج نيستي هر جا باشي در منظر الهي هستي «فانطر کيف تکون» و همه ما محتاجيم به اينکه يک تحقيقي در درون ما از درون ما بجوشد.

وضعیت کسی که در مقابل مردم جانماز آب می کشد و در خفا گناه می کند/ شرح حدیث از آیت الله آقا مجتبی تهرانی

روی عن محمد بن علیٍ الجواد علیهماالسلام قال: «لَا تَکُنْ وَلِیّاً لِلَّهِ فِی الْعَلَانِیَةِ عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ.»

در بین رذائلی که انسان به آن مبتلا می ‏شود و در معارف ما حتّی بیش از کفر نسبت به آن نکوهش شده، مسأله نفاق است که از آن به دورویی تعبیر می‏ کنیم. نفاق گاهی در ارتباط با مخلوق است؛ مثلاً کسی روابطی منافقانه با افراد داشته باشد و در علن اظهار دوستی ولی از آن ‏طرف در خفاء دشمنی کند. امّا گاهی نفاق با خالق است، نه با مخلوق! البتّه با خالقش منافقانه عمل می‏ کند، برای بهره‏ کشی از مخلوق.

امام جواد در این روایت کوتاه می‏ فرمایند: «لَا تَکُنْ وَلِیّاً لِلَّهِ فِی الْعَلَانِیَةِ». تو از آنهایی نباش که در ظاهر و علن طوری خودشان را جلوه می ‏دهند که از دوستان خدا هستند، آدم متدیّن و خوبی هستند، امّآ در خفا دشمن خدایند!

به تعبیر ساده، از کسانی نباش که در علن و مقابل مردم، جانماز آب می‏ کشند، امّا در خفاء خلاف شرع می‏ کنند، «وَلِیّاً لِلَّهِ فِی الْعَلَانِیَةِ عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ». «عَدُوّاً لَهُ»، یعنی دشمنی با خدا. سرپیچی از فرمان خدا در خفاء دشمنی با خدا است دیگر. از این افراد نباش. این انسان بدترین فرد است.

یک وقت شخصی با مردم منافقانه عمل می‏ کند، مثلاً مقابل رویش می‏ گوید: من خیلی با شما کذا و فلان، بعد پشت سرش بد می‏ گوید و منافقانه عمل می‏ کند و دورویی می‏ نماید که این دورویی با شخص مخلوق است. بدتر از این، دورویی با خالق است که در علن اظهار تدیّن و دوستی با خدا می‏ کند امّا در خفاء کارهایی که می‏ک ند خلاف شرع است، «عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ».

حضرت می‏ فرمایند: از این‏ها نباش. کار این سنخ افراد، در قیامت سخت‏تر از کفّار است. چون این‏طور نیست که کفّار را از این‏جا که می ‏برند یک سر در آتش جهنم بیاندازند. یک وقت اشتباه نکنید! چون بعضی از کفّار مستضعف ‏اند. استضعاف یعنی چه؟ یعنی حقّ به اینها نرسیده. اگر شعار حق هم بوده امّا کسی برایشان تبیین نکرده است.

در روایات داریم: هنگام مرگ حقّ را به اینها عرضه می‏ کنند، اگر قبول کرد، همین کافر بهشتی می‏ شود، اگر قبول نکرد، معلوم می ‏شود با خدا دشمنی دارد و لذا راه و مسیرش جهنّم می ‏شود. ولی منافق‏ این‏طور نیست و کارشان سخت ‏تر از کافران است. در قرآن هم آیات بیشتری در نکوهش منافقین آمده است. در قرآن در مورد منافق، منافقین و منافقات هست امّا راجع به کفّار، کافرین و کافرات نداریم و فقط کلمة کافر آمده است. لذا انسان باید خیلی مراقب باشد تا در جامعه از نظر دینی، بیش از آنچه که هست، خودش را جلوه ندهد. حواست جمع باشد! این نفاق با خداست.

نامه نگاری امام جواد(ع) با مردم

یکی از راه های ارتباط امام جواد (که درود خدا بر او باد) با مردم از طریق نامه بود، چرا که به علت خفقان دستگاه حکومتی امکان ارتباط مستقیم با مردم وجود نداشت.

ایشان در شهرهای مختلف از جمله قم، اهواز، سیستان، همدان و بُست وکیل داشتند و از طریق آنها نامه های مردم و سوالات آنها به دست امام می رسید و پاسخش نیز تحویل داده می شد. علاوه بر پرسش و پاسخ های دینی و علمی که از امام پرسیده می شد، ایشان در پاسخ به برخی سوالات و مشکلات سیره و دستور اخلاقی اهل بیت و دین را تبیین می کردند.

پاسخ امام درباره برخورد با کسی که ضد دین و ولایت است:

بکر بن صالح روایت می کند که دامادش نامه ای به امام جواد (که درود خدا بر او باد) نوشت و در آن چنین عنوان کرد: «پدرم ناصبی و از مخالفان و دشمنان اهل بیت است و من در ارتباط و مراوده با او بسیار رنج می برم و خشونت او را تحمل می کنم. اگر امکان دارد دعا کنید خداوند مرا از دست پدرم نجات دهد. آیا توصیه می کنید که با او مدارا کنم یا به دلیل دشمنی اش با اهل بیت با او ستیز کنم؟»

امام در پاسخ نوشت: «خواسته تو را فهمیدم و آنچه راکه درباره پدرت نوشتی درک کردم. از دعا کردن برای تو دریغ نمی کنم. اما با چنین پدری که دشمن ما اهل بیت نیز هست، بساز و مدارا کن که بیشتر از درگیر شدن و ستیز با او خیر دارد. پس از هر سختی یک سرازیری و آسانی هست. صبر کن که عاقبت نیک برای اهل تقوا است. خداوند تو را بر ولایت ما اهل بیت ثابت قدم بدارد.»

پرسش عبدالعظیم حسنی درباره یکی از پیامبران: حضرت عبدالعظیم حسنى نامه اى براى امام محمد جواد (که درود خدا بر او باد) نوشت و سوال کرد: «حضرت ذوالکفل که نامش در قرآن آمده از پیغمبران مرسل بوده است؟ نام اصلی او چیست؟»

امام در جواب نامه نوشت: «خداوند متعال صد و بیست و چهار هزار پیغمبر براى ارشاد و هدایت بندگانش فرستاده است که سیصد و سیزده نفر از آن ها پیامبران مرسل بودند.

حضرت ذوالکفل نیز یکى از پیامبران مرسل الهى بود که بعد از حضرت سلیمان به پیامبری مبعوث شد و همانند حضرت داوود بدون بینه و برهان در بین مردم قضاوت و حکم فرمائى مى کرد و هیچ گاه غضبناک نمى شد مگر آن که برای رضاى خداوند سبحان بود.

نام حضرت ذوالکفل، "عویدیا" بوده و او همان پیامبرى است که نامش در ضمن آیه اى از آیات شریفه قرآن مطرح گردیده است : «وَاذْکُرْ إسْماعیلَ وَالْیَسَعَ وَ ذَالْکِفْلِ وَ کُلُّ مِنَ الاْ خْیارِ .به یاد آور اى پیامبر! پیامبرانى را همچون حضرت اسماعیل، یسع و ذوالکفل را که هر یک از آن ها از خوبان و برگزیدگان هستند.»

/
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین