»
دکتر حشمت‌ا... فلاحت‌پیشه
کد خبر: ۶۲۴۳
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۶
دوران نوسان در گفتار و رفتار آمریکایی‌ها شروع شده که تحلیل‌های خاص خود را می‌طلبد. تحلیل‌هایی که در موضع نقد و اثبات سیاست خارجی دولت روحانی صورت می‌گیرند باید توجه داشته باشند که در این مسیر گرفتار نوسان نشوند چون بعد از 35سال قطع رابطه بین ایران وآمریکا به‌ویژه 35 سال شکل‌گیری لابی‌های ضدایران در آمریکا بخشی از این نوسانات در موضع‌گیری‌های مختلف طبیعی است.
دوران نوسان در گفتار و رفتار آمریکایی‌ها شروع شده که تحلیل‌های خاص خود را می‌طلبد. تحلیل‌هایی که در موضع نقد و اثبات سیاست خارجی دولت روحانی صورت می‌گیرند باید توجه داشته باشند که در این مسیر گرفتار نوسان نشوند چون بعد از 35سال قطع رابطه بین ایران وآمریکا به‌ویژه 35 سال شکل‌گیری لابی‌های ضدایران در آمریکا بخشی از این نوسانات در موضع‌گیری‌های مختلف طبیعی است. لذا باید گفت برخی موضع‌گیری‌های مقامات آمریکایی تابع مقتضیات مکانی است ضمن اینکه بخشی از رفتارهایشان نیز ممکن است به‌صورت منفی یا مثبت در این رابطه ارزیابی شود.

مثال موضوع اینکه درمجموع موضع‌گیری مقامات آمریکایی درخلال سفر آقای روحانی به نیویورک مثبت ارزیابی شد در حالی که حدود 10درصد کار تاکنون انجام شده است که تحت عنوان از بین رفتن یا کنار گذاشتن واسطه‌ها بین ایران و آمریکاست که از این نظر گام، گامی اساسی است. کاری که طی 35سال گذشته صورت نگرفته بود. اما مرحله بعدی، برداشتن گام‌های عملی است و آنچه باید به‌عنوان معیار ارزیابی تعامل و تقابل بین ایران و آمریکا ارزیابی شود، دورشدن روابط دو کشور از اصطلاحات نظامی همچون طرح مسائل جنگ و گزینه جنگ و غیره در لفظ و فاصله گرفتن روابط دو کشور از فضای تحریمی در عمل است. یعنی به‌عبارتی دو معیار ارزیابی وجود دارد؛ ارزیابی‌ای که در گفتار وجود دارد، گفتار آمریکایی‌ها به‌خصوص در بحث طرح موضوع نظامی و جنگ نظامی بین ایران و آمریکاست چون اصولا حتی اگر دیپلماسی نرم آقای روحانی هم شکل نمی‌گرفت بازهم ادعای جنگ با ایران ادعایی گفتاری بود و آمریکایی‌ها قصد جنگ با ایران را ندارند و حتی توان جنگ‌های کوچک‌تر در منطقه را نیز ندارند و عملا از گزینه نظامی خیلی دور شده‌اند اما در فضایی مثل مذاکره اوباما با نتانیاهو این موضوع را مطرح می‌کند چون موضوع، موضوعی گفتاری است ولی به همین میزانی که طرفین از این گفتار دور شوند، به همان میزان می‌توان میزان موفقیت دیپلماسی عمومی رسمی بین دو کشور در تنش‌زدایی را ارزیابی کرد. آنچه در عمل معیار است، تحریم است. طرفین در گام اول باید مانع شکل‌گیری تحریم‌های تازه بین ایران و آمریکا شوند و در گام دوم به‌گونه‌ای عمل کنند که تحریم‌های گذشته با تاخیر و تعدیل مواجه شوند.

آمریکایی‌ها به لحاظ گفتاری همانطور که اوباما در حضور نتانیاهو گفت از موضع جنگ دور شده‌اند و جایگاه کلی نتانیاهو در نیویورک و نوع واکنشی که رسانه‌های مختلف آمریکا اعم از رسانه‌های جمهوریخواه و دموکرات نسبت به مواضع جنگ‌طلبانه نتانیاهو داشتند، مواضعی است که رسانه‌های چپ مثل هاآرتص در سرزمین‌های اشغالی داشتند و نشان می‌دهد که دیگر فضا، فضایی جنگی نیست که نتانیاهو سعی می‌کرد بر این فضا سوار شود. موضوع دومی که در زمینه تحریم وجود دارد دو روز بعد از لحن قابل قبول اوباما مشاهده شد که سنای آمریکا رای‌گیری درمورد قطعنامه تحریمی در قبال ایران را تا بعد از مذاکرات ژنو عقب انداخت که این هم نوساناتی عملی است که جنبه مثبت کار به‌حساب می‌آید.

لذا در شرایطی که فضا از صورت دیپلماسی به سمت محتوای دیپلماسی و از شکل دیپلماسی به سمت عمل دیپلماسی حرکت می‌کند، باید منتظر نوسانات گفتاری و رفتاری مختلف از طرف آمریکایی‌ها بود. با عنایت به این دو معیار باید گفت سیاست تنش‌زدایی دولت، سیاست قابل دفاعی است و نباید به‌گونه‌ای رفتار شود که برخی افراد زمینه را برای نوعی همراهی ناخودآگاه با موضع افرادی که طرفدار تز دشمنی با آمریکا هستند، فراهم کنند چون به نظر می‌رسد هرچند در لفظ برخی مقامات آمریکایی به‌دلیل خوشایند برخی لابی‌ها، مفاهیمی را علیه ایران به‌کار می‌گیرند ولی فضا به‌گونه‌ای تغییر کرده که اولا امکان حتی شعار جنگ درمورد ایران به‌شدت تضعیف شده و دوم اینکه زمینه برای کاهش تحریم‌های ایران نیز فراهم است.
منبع: آرمان
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین