|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۶
»
کد خبر: ۶۱۷۵
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۰
یک سایت خبری به بهانه صدور قرار مجرمیت برای فاطمه هاشمی به سبب سخنانی در دفاع از برادرش مهدی، به گفت‌وگو با وی پرداخته و ضمن گفت‌وگو، ریشه حرف و حدیث‌ها درباره خانواده هاشمی را جویا شده است.
گفت‌وگو با فاطمه هاشمی در پی می‌آید:

همیشه این سوال ذهنم را مشغول کرده است که اگر به اندازه شما حرف و حدیث و اتهام می‌شنیدم، چه حالی به من دست می‌داد. چه حسی پیدا می‌کنید وقتی به طور دائم زیر ذره‌بین این و آنید و انگ‌هایی به شما زده می‌شود؟

هیچ. ما اصلا نگران این شرایط نیستیم چون کاری انجام نداده‌ایم. افرادی نگران هستند که خلافی کرده باشند. ما می‌دانستیم که کاری انجام نداده‌ایم و به همین دلیل نگران نبودیم. در سال ۸۸ نامه‌ای به آقای آملی لاریجانی که تازه به قوه قضائیه آمده بودند، نوشتیم که دست‌خط همه افراد خانواده بود و از ایشان خواستیم که تمامی این شایعه‌هایی که درباره خانواده ما می‌شود را بررسی کرده و ما حاضریم در هر جا و مکانی پاسخگو باشیم.

چرا فرزندان هاشمی؟ تا حالا فکر کرده‌اید که چرا هاشمی‌ها باید این همه زیر ذره‌بین رسانه‌ها و این و آن باشند؟

بالاخره هر فردی که در صحنه سیاسی فعال باشد، افرادی در صدد مخالفت او بر می‌خیزند. افرادی هستند که می‌خواهند کشور پیشرفت نکند. آقای هاشمی از افرادی است که به دنبال پیشرفت کشور و ایجاد رفاه برای مردم است. همه می‌دانند که از اول انقلاب یا قبل ایشان نقش اساسی در مبارزه و پیروزی انقلاب را داشتند و در ثبات و اداره کشور و ادامه راه انقلاب نقش مهمی داشته‌اند. با این وجود عده‌ای همیشه دنبال این بودند تا افکار عمومی را نسبت به ایشان بد کنند. من خودم بار‌ها وقتی سوار تاکسی یا در جاهایی که شناخته نمی‌شدم سر می‌زدم، حرف‌های مشابهی نسبت به خانواده خودم می‌شنیدم و خیلی محکم و قاطع نظر می‌دادند و می‌گفتند که ما از نزدیک می‌بینیم. وقتی خودم را در مقابل دروغ‌هایی که می‌شنیدم معرفی می‌کردم، می‌گفتند ما نمی‌دانیم، ما این حرف‌ها را شنیده‌ایم.

آقای هاشمی در مقام یک پدر در خصوص این شایعات چه توصیه‌هایی داشتند؟

همیشه به ما می‌گفتند که وارد این بحث‌ها و شرایط نشوید و می‌گفتند افرادی هستند که می‌خواهند بنویسند و جواب بدهند و شما هیچ واکنشی نشان ندهید و به این شرایط بی‌توجه باشید. ما هم واقعا همین کار را کردیم. اگر یادتان باشد در دوران اصلاحات روزنامه‌های دوم خردادی درباره خانواده ما مطالب زیادی می‌نوشتند و ما همیشه جمعه‌ها دور هم جمع می‌شدیم و این خبر‌ها را به تمسخر می‌گرفتیم و از کنارشان رد می‌شدیم. وقتی برخی از این روزنامه‌ها بسته شدند، یکی از برادر‌هایم با این روزنامه‌ها تماس گرفت که ما حوصله‌مان سر رفته، اگر امکان دارد بنویسید و برای خودمان فکس کنید تا بخوانیم. این یعنی اینکه برای ما همیشه بی‌اهمیت بوده، اصلا برای ما باعث ناراحتی و نگرانی نبوده و نیست.

عکس‌ها و فیلم‌های این روز‌ها نشان می‌دهد که هاشمی، هاشمی چند سال گذشته نیست و سر حال است. درسته؟

شادی یا غمگینی پدر من بستگی به شرایط خوب و بد مردم دارد. واقعا من می‌دیدم که وقتی مردم در مضیقه و مشکلات مالی هستند، ایشان ناراحت می‌شدند و بعضی وقت‌ها که مشکلات در منزل گفته می‌شد من شاهد ناراحتی در چهره ایشان بودم. البته خیلی اهل نشان دادن حالات خود و صحبت کردن نیستند اما با این وجود گاهی اوقات صحبت می‌کردند و از این وضعیتی که مردم در کشور ما با آن مواجه هستند، رنج می‌بردند و می‌گفتند که ما انقلاب کردیم و قول‌هایی دادیم به مردم و خواهان تغییرات اساسی بودیم تا زندگی مردم را متحول کنیم و مردم با راحتی و امنیت زندگی کنند. طبیعی است وقتی می‌بینند که هر کدام از این قول‌ها، فاکتور‌ها و شاخص‌ها عمل نشده، نگرانی بیشتری پیدا می‌کنند. اما وقتی متوجه شدند روزنه امید در چهره کشور و مردم ظاهر شده از این روزنه خوشحال شدند.

شنیده‌اید که گفته می‌شود رد صلاحیت آقای هاشمی معامله‌ای بود که بر اساس آن به سادگی مشایی حذف شود و از آن‌ طرف مهدی و فائزه آزاد شوند؟

هیچ معامله‌ای انجام نشده است.

۲۴ خرداد را می‌توان روز «بازگشت هاشمی به متن» دانست؟

هاشمی رفسنجانی همیشه در متن اتفاق‌های مهم بوده‌اند و هیچ‌گاه نمی‌توان در نظام جمهوری اسلامی ایشان را فردی حاشیه‌نشین تلقی کرد. البته به واسطه نوع موضع‌گیری‌ها گاهی بسیار پررنگ و گاهی هم کم سر و صدا بودند. نکته مشخص این است که هاشمی رفسنجانی نسبت به مسائل مختلف و اتفاقات نظام و کشور نمی‌توانند بی‌تفاوت باشند و به همین دلیل است که این روز‌ها به شادی مردم، شاد هستند.

آن هم در شرایطی که هشت سال پیش رای به احمدی‌نژاد «نه» به هاشمی تلقی می‌شد؟

من این چیزی که شما می‌گویید را قبول ندارم. در سال ۸۴ شرایط خاصی در انتخابات مشاهده می‌شد. بنده عضو ستاد ۸۴ بودم و چون مدت زمان زیادی از آن روز‌ها می‌گذرد، ترجیح می‌دهم که مسائل را باز نکنم. این محصول انتخابات ۹۲ «نتیجه» تهمت‌هایی بود که در هشت سال گذشته به آقای هاشمی زده شد و مردم به این نتیجه رسیدند که گروهی که ایشان را مورد الفاظ آنچنانی و رفتارهای بد قرار می‌دادند، خود چیزی در چنته ندارند و به همین دلیل از آن‌ها روی گرداندند و دوباره به گفتمان اعتدال رای دادند. مردم در ۲۴ خرداد به تخریب و تهمت رای منفی دادند و با توجه به ایمان و اعتمادی که به هاشمی رفسنجانی داشتند، رئیس‌جمهور فعلی را برگزیدند تا جامعه بتواند با تغییر، از شرایط بحرانی نجات پیدا کند.

کابینه بدون هاشمی‌ها تشکیل شد. در حالی که با توجه به نزدیکی شما و روحانی این احتمال می‌رفت که حداقل یکی از هاشمی‌ها در مجموعه دولت به کار گرفته شود. درست است؟

نه، اینطور نیست. نزدیکی خانواده ما با آقای روحانی متعلق به زمان حال نیست و از زمان انقلاب شروع شده است. در واقع با هم همسایه بودیم و رابطه تنگاتنگی با هم داشتیم. زمانی که ایشان گفتند که می‌خواهند کاندیدای ریاست جمهوری بشوند بنده در اولین جلسه انتخاباتی ایشان حاضر بودم و یاسر هم به لحاظ استراتژیک با آقای روحانی همکار بودند. اما تا امروز از طرف رئیس‌جمهور هیچ پیشنهادی نشده است و البته ما هم تمایل داریم تا در فعالیت‌های غیردولتی فعال باشیم و انگیزه زیادی برای حضور در دولت نداریم. به شخصه احساسم این است که در کارهای غیردولتی، با مردم بیشتر رابطه دارم و از مشکلات مردم باخبر می‌شوم و از این پتانسیلی که دارم، می‌توانم یک پل ارتباطی بین مردم و دولت به‌وجود بیاورم.

«نماز جمعه ۲۶ تیر سال ۸۸»، «واگذاری دانشگاه آزاد به دولت» و «تغییر ریاست مجلس خبرگان». هر کدام از این اتفاقات برای هاشمی رفسنجانی اهمیت بالایی داشت؟

شرایط خاص و سختی نبود. البته باید بگویم که برخورد مخالفان، برخورد با تفکر هاشمی بود نه شخص هاشمی. از روزی که در آن نماز جمعه مسائلی را مطرح کردند شروع به تخریب کردند و حتی به خود اجازه دادند تا بگویند با نظام زاویه پیدا کرده است. در مورد دانشگاه آزاد هم بالاخره مسائلی عظیم در فرهنگ‌سازی در کشور انجام گرفته بود که بعضی‌ها از این مسائل ناراضی بودند و دوست داشتند پیشرفت‌ها را به نام خود ثبت کنند و درباره ریاست مجلس خبرگان هم خود ایشان تصمیم گرفتند تا این سمت را به فرد دیگری بسپارند و به همین دلیل با آقای مهدوی کنی صحبت کردند. در مورد اینکه این اتفاقات چه شرایطی را برایشان رقم زد، باید گفت که بالاخره کسی که سیاستمدار است و وارد عرصه سیاسی می‌شود چنین شرایطی را بحران نه، بلکه دورانی گذار می‌داند. قبول کنید که برای یک پدر خیلی سخت است که همزمان هم پسر و هم دخترش زندانی باشند اما پدر آن روز‌ها را به خوبی تحمل کردند و نشان دادند که به معنای واقعی کلمه سیاستمداری بزرگ هستند.

ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید. برای بحث پایانی ممنون می‌شوم اگر از احساس پدر به نماز جمعه بگویید.

آیت‌الله هیچ‌گاه نماز جمعه را فراموش نمی‌کنند اما ۲۶ تیر بعد از بازگشت از دانشگاه تهران این‌طور گفتند که دیگر خطبه‌های جمعه را نخواهند خواند. پدر گفتند هر آنچه باید گفته شود را گفتم و به همین علت، دلیلی نمی‌بینم تا بار دیگر در نماز جمعه سخنرانی کنم. ایشان معتقدند سخنرانی اگر مورد توجه قرار نگیرد،‌ همان بهتر که انجام نشود.

دوست دارم با یک خاطره مصاحبه را به پایان برسانیم.

وقتی پدر در خانه تیر خورد، من به اتفاق مادرم در خانه بودیم و هیچ‌گاه فراموش نکرده و نخواهم کرد که چطور به پدرم شلیک کردند. خاطره دیگری که همیشه در ذهنم می‌ماند اولین تلفنی بود که از زندان زدند. پدر بعد از سه ماه زندانی شدن با خانه تماس گرفتند که گوشی را من برداشتم. آن روز ۱۴ ساله بودم.

منبع:قانون آنلاین
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۱
0
1
خداوند بر صبر و طول عمر با عزت ایت الله هاشمی برای خدمت به جامعه اسلامی بیفزاید.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین