یقیناً
در شیوه ی مباحثه و مناظره ی شاگردان امام جعفر صادق (ع)
جای هیچگونه تردیدی نمیتواند وجود داشته باشد.
با این وجود،
فراست و مداقّه در خصوص سندیّت/حجّیِت و موثّق بودن منابع/مآخذِ احادیث و روایات و ...
از ضروریّات است.
برای مثال؛
در "نمونه ای از گفت و گو و مباحثه"
// ای أبامروان چطور شد كه خداوند برای جوارح انسان امام و پیشوایی قرار داده كه محل برطرف كردن شك و ابهام باشد اما این خلق را همگی سرگشته و حیران گذاشت!!! تا همچنان در شك و اختلاف بمانند و برای ایشان امام و رهبر انتخاب نفرمود تا آنها را از شك و حیرت بدر آورد؟! //
قسمت دوّمِ سخن/شیوه ی بیان/تمثیل
میتواند (بعنوان) ناقضِ قسمت اوّل، تلقّی شود!
چرا که؛
اوّلاً
امام و پیشوای جوارح
عقل است تا قلب
در ثانی،
عقل یا قلب یا مُخ یا ...
بالاخره خدا آفریده و قرار داده دیگه!
بنابراین
خلق الله هر کدام
یک امام/پیشوای سرخود! دارند
و به آن صورت! سرگشته و حیران هم نیستند!
در شیوه ی مباحثه و مناظره ی شاگردان امام جعفر صادق (ع)
جای هیچگونه تردیدی نمیتواند وجود داشته باشد.
با این وجود،
فراست و مداقّه در خصوص سندیّت/حجّیِت و موثّق بودن منابع/مآخذِ احادیث و روایات و ...
از ضروریّات است.
برای مثال؛
در "نمونه ای از گفت و گو و مباحثه"
// ای أبامروان چطور شد كه خداوند برای جوارح انسان امام و پیشوایی قرار داده كه محل برطرف كردن شك و ابهام باشد اما این خلق را همگی سرگشته و حیران گذاشت!!! تا همچنان در شك و اختلاف بمانند و برای ایشان امام و رهبر انتخاب نفرمود تا آنها را از شك و حیرت بدر آورد؟! //
قسمت دوّمِ سخن/شیوه ی بیان/تمثیل
میتواند (بعنوان) ناقضِ قسمت اوّل، تلقّی شود!
چرا که؛
اوّلاً
امام و پیشوای جوارح
عقل است تا قلب
در ثانی،
عقل یا قلب یا مُخ یا ...
بالاخره خدا آفریده و قرار داده دیگه!
بنابراین
خلق الله هر کدام
یک امام/پیشوای سرخود! دارند
و به آن صورت! سرگشته و حیران هم نیستند!
علی ایّحالٍ؛
بلحاظِ نقصِ نسبیِ دانشِ بشری و ...
و اینکه
( فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیم )
وجود مرجعِ اعلم/امام و پیشوا
ضروری است.
* [لازمه ی رسیدن به مقامِ امامت
داشتنِ علم(لدنی) و عصمت است].
* وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ
وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون
** وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما