کد خبر: ۵۷۸۹۴
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۸
جلسه بعد آقای مونیز لباس کوچک بچگانه با یک عروسک که آرم دانشگاه «MIT» را داشت به من داد و گفت طوری تربیتش کن که وارد دانشگاه «MIT» شود.
روایت از پشت پرده و حاشیه‌های مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 1+5 آغازشده است؛ پس‌ازآن که علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، از پرتاب خودکار عراقچی به‌سوی جان کری خبر داد تا به نقل از این نماینده باسابقه «این عمل باعث می‌شود که به قولی تیم آمریکایی حساب کار دستش بیاید».

به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید به نقل از مشرق،علی‌اکبر صالحی ترجیح داد روایت صمیمانه میان خود و ارنست مونیز بیان نماید. علی‌اکبر صالحی، سازمان انرژی اتمی ایران، در گفت‌وگو با ویژه‌نامه «از تولد تا توافق» روزنامه ایران خبرهای جدیدی از آغاز مذاکرات محرمانه میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا از کانال عمان در دولت دهم بااطلاع مقامات عالی‌رتبه نظام بیان داشت؛ اگرچه مروری بر روایت مناسبات غیررسمی وی و همتای آمریکایی‌اش خالی از لطف نیست.

مونیز مرا بیشتر می‌شناخت

معاون رییس‌جمهور دولت یازدهم پیرامون شناخت دوجانبه با وزیر نیروی ایالات‌متحده آمریکا گفت: «مونیز مرا بیشتر می‌شناخت تا من مونیز را؛ من آقای مونیز را از دور در اجلاس سالانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دیده بودم. زمانی که در MIT دانشجوی دکترا بودم ایشان تازه به‌عنوان هیئت‌علمی پذیرفته‌شده بود. ایشان 5 سال از من بزرگ‌تر است.» او در ادامه اظهار داشت: «علتی که ایشان مرا می‌شناخت این بود که استاد راهنمای من در دوره دکتری، نزدیک‌ترین دوست آقای مونیز و دست راست ایشان در حوزه‌های علمی است و هنوز هم مجری خیلی از طرح‌های علمی آقای مونیز است. تعدادی از همکلاسی‌های من، الآن از کارشناسان آقای مونیز هستند. یکی از آن‌ها آقای مجیر کاظمی بودند که فلسطینی الاصل هستند. ایشان چندی پیش دار فانی را وداع گفتند. دو سال از من جلوتر بود اما ما در دانشگاه با هم رفیق بودیم. ایشان پس از فارغ‌التحصیلی، رئیس دانشگاه هسته‌ای MIT و آدم برجسته‌ای شد و خیلی از طرح‌ها را با آقای مونیز انجام می‌داد.»

 هدایای دیپلماتیک؛ از آجیل تا عروسک!

علی‌اکبر صالحی، عضو تیم مذاکرات هسته‌ای، در پاسخ به این سؤال که خاطره‌ای از همتای آمریکایی خود در مذاکرات دارید؛ پاسخ داد: «اگر بخواهید دقیق بگویم اول بنده به آقای مونیز هدیه دادم. نخستین بار مقداری عسل خوب به همراه آجیل را به آقای مونیز دادم. از طرف دیگر نوه من 12 اسفندماه به دنیا آمد یعنی زمانی که من در مذاکرات حضور داشتم. صبح که برای ادامه مذاکرات رفتیم، نمی‌دانم چه کسی به آمریکایی‌ها اطلاع داده بود. تبریک گفتند و پرسیدند اسم این نوزاد چیست؟ گفتم سارا. یکی از اعضای هیئت آمریکایی گفت اسم دختر من هم سارا است.

جلسه بعد آقای مونیز لباس کوچک بچگانه با یک عروسک که آرم دانشگاه «MIT» را داشت به من داد و گفت طوری تربیتش کن که وارد دانشگاه «MIT» شود. گفتم ان شاءالله. خب می‌دانید MIT یکی از دانشگاه‌های خوب امریکا است یعنی جزو دانشگاه‌های برتر این کشور است و ورود به این دانشگاه خیلی مشکل و برای خارجی‌ها عملاً خیلی سخت است، مخصوصاً اگر بخواهی بورس هم بگیری یک کار عجیب‌وغریب است زیرا بسیار پرهزینه است. آن زمان 43 سال پیش که من در این دانشگاه دانشجوی دکترا بودم (سال 1972) شهریه 5000 دلار بود (اکنون این شهریه سالانه 60 تا 70 هزار دلار است) که آن موقع هم پول زیادی بود. البته من از طریق کار روی یک طرح زیر نظر (ERDA) امریکا بورسیه دانشگاه «MIT» شدم.»




نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۱
لطف الله بهرو
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۰
0
1
bravo
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین