کد خبر: ۵۷۷۳۵
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۹
جلیلی بیان کرد: حسن کفش های ایرانی این است که علاوه بر رعایت اصول زیبایی شناسی، ارگونومی و آناتومی پا، کاربردی هم هستند. این دانش کاملاً هوشمندانه است و طراحی کفش ها همگی بی نظیر است.
قدیمی‌ترین کفش ایران۱۷۰۰ پیش به پای مرد نمکی رفت اما همین کفش در زمان قاجار به عنوان کفش اروپایی به ایران آمد!



 کتابفروشی آینده نشستی را با حضور علی دهباشی و شعله جلیلی برگزار کرد که در آن جلیلی به عنوان مردم شناس و عضو انجمن گردشگری ایران از مطالعاتش در حوزه کفش و پاپوش های سنتی اطلاعاتی را به حاضران در این نشست ارائه داد.

شعله جلیلی متولد سال ۱۳۳۳ در تبریز  و تحصیلاتش در زمینه مترجمی زبان آلمانی است و ۲۴ سال سابقه گردشگردی دارد و عضو انجمن گردشگران است ولی بخش عمده مطالعات وی روی پایپوش های سنتی ایرانی است. تا کنون بیش از ۲۰۰ جفت از این کفش ها را جمع آوری و برایشان شناسنامه درست کرده اند. چندین نمایشگاه داشتند و تقریباً تمام موزه های مردم شناسی کفش در دنیا را (اروپا و فرانسه و کانادا) را دیده است.

پله‌های آپادانا تخت جمشید موزه پوشاک ایران است

جلیلی در این نشست گفت: کفش برای من جایگاه خیلی ویژه ای در زندگی داشت، چون خیلی راه می رفتم، دوچرخه سوار بودم و بعدها کوهنورد شدم.  ما خیلی سفر می رفتیم. وقتی وارد کار گردشگری شدم، هر بار که به سفر می رفتم و بر می گشتم می دیدم استاد چارق دیگری را از دست داده ایم و این خاموش شدن بزرگان من را نگران می کرد. راهنمای شیراز بودم و پله های آپادانا تخت جمشید برای من جایگاه ویژه ای داشت و اسم آن را موزه پوشاک ایران می گذاشتم، چون می توان روی این پله ها تنوعی از کفش ها و لباس ها را بر تصاویر سنگی دید.

وی ادامه داد: اولین کفش را از روستای هجیج (از توابع شهرستان پاوه استان کرمانشاه) خریدم، اسم این روستا را موزه زنده صنایع دستی ایران می گذارم زیرا در هر خانه ای حال و هوای خلق یک اثر هنری دیده می شود، کفش دوم،  سواس را از یک نمایشگاه و از یک خانم بلوچ خریدم که حتی نمی توانست زبان من را بفهمد، چون کفش خودم گرم بود و می خواستم یک کفش سبک تر داشته باشم؛ سواس کفشی است که از الیاف گیاهی درست می شود، خصوصاً از الیاف درخت خرما. بیش از ده سال است که مطالعه کفش ها را به صورت حرفه ای شروع کرده ام و فقط دو سال برای استخراج نام ها کار کتابخانه ای انجام داده ام.

جلیلی گفت: یکی از زیباترین کفش هایم چارقی است که از قوچان جمع آوری کردم و یک جفت از آن را در بریتیش میوزیم گذاشته ام. از نظر من کفش های ما مربوط به سه منطقه جغرافیایی و اقلیمی هستند، شمال ایران از شرق تا غرب بیشتر کوهستانی است و کفش های این ناحیه بیشتر چارق و چموش است که جنس آن از چرم گاو میش و گاو گرفته تا کفل الاغ است، من کفش هایی دارم که قبل از دباغی می پوشیدند و در واقع پوست حیوان بوده است که به دور پایشان می کشیدند. از گرگان و مناطق ترکمن نشین کفشی خریده ام که از پشم شتر است و در یورت هایشان صندل ها و کفش هایی که مخصوص رقص ترکمنی است، را دیده ام. از مازندران کفش بسیار خاصی دارم که مربوط به صد سال پیش است، یک تکه چرم گاومیش است که سوراخ دارد، آن را در آب می اندازند، باز و نرم می شود و می توانند به آن شکل پا را بدهند. از گیلان یک جفت کفش عجیب در ارتفاعات حدود سه هزار متری دلفک (از توابع شهرستان رودبار استان گیلان) پیدا کردم، این کفش دورش از چوب است و وسط آن از روده گاو، در ارتفاعات و برف سه متری شما با هیچ کفش معمولی نمی توانید راه بروید، مگر اینکه پهن باشد و سطح اتکای شما را افزایش دهد.

وی ادامه داد: در طراحی این کفش از پنجه پرندگان ایده گرفته اند، به راحتی با این کفش ها راه می رفتند و وقتی مریض هایشان را می خواستند از یک روستا به روستای دیگر ببرند احتیاج داشتند که خیلی سریع حرکت کنند و این کفش برای این کار خیلی مناسب است، وقتی به موزه باتا تورنتو رفتم که با دوهزار جفت کفش، بزرگترین موزه کفش جهان است، این کفش عینا در آنجا بود و متعلق به سرخپوستانی بود که آن را روی برف می پوشیدند، دراستان گیلان یک دمپایی مخصوص حمام هم خریدم که جاهای دیگر هم دیده بودم.

کفشی که هادی گرما نیست

جلیلی بیان کرد: حسن کفش های ایرانی این است که علاوه بر رعایت اصول زیبایی شناسی، ارگونومی و آناتومی پا، کاربردی هم هستند. این دانش کاملاً هوشمندانه است و طراحی کفش ها همگی بی نظیر است، مردم ایران با آن هوشمندی که داشتند نیازشان را برطرف می کردند و هیچ کدام از برندهای معروف دنیا به فکر کفشی نیستند که بتوان فقط روی برف پوشید و یا کفشی را ندارند که در دمای ۵۰ درجه بتوانید به راحتی بپوشید؛ اگر به جنوب ایران بروید هیچ کفش معمولی روی شن های داغ کویر جوابگو نیست، مگر کفشی که کف آن چوبی باشد، که من نمونه آن را برای شما آورده ام، این کفش کمی ارتفاع دارد، از زمین فاصله می گیرد و هادی گرما نیست. از شمال ایران تا جنوب ایران، از سردترین تا گرمترین نقطه کفش مناسب آن اقلیم دوخته شده است. در مرکز ایران که هوا نسبتاً معتدل تر است بیشتر گیوه حاکم است. انواع گیوه هایی که من جمع آوری کردم  هرکدام دوخت خاص خود را دارند؛ گیوه مانند یقه لباس طراحی و شناسنامه ویژه خودش را دارد.

این مردم شناس گفت: تمام استادانی که در این زمینه کار کرده اند شناسایی و برایشان شناسنامه درست کرده ام، یکی دو روز نزد آن ها مانده ام تا از رفتارهای آنها و آثاری که خلق می کنند درس بگیرم؛ متأسفم از اینکه نسل جدید از آنها فاصله گرفته است، نسل جدید این هنر را به عنوان یک هنر نمی شناسند بچه های روستایی به جای اینکه این تجربه های ارزشمند را یاد بگیرند، موبایل به دست دارند و با یک حالت تمسخری به شغل پدر بزرگ و مادربزرگ هایشان نگاه می کنند.

پاپوش

وی درباره نقش زنان در هنر کفش دوزی گفت: ما در بعضی زمینه های صنایع دستی می بینیم که زن ها در آن ها نقشی ندارند ولی در کفش های ایرانی حتماً زن ها نقش داشته اند و از وقتی که این کفش ها دارند از بین می روند به همان اندازه هم زن ها شغل هایشان را از دست می دهند، چون رویه و بخش زیبای کفش با هنر گلابتون و گلدوزی زن ها شکل می گیرد. نسل جوان روستایی این کفش ها را کمتر می پوشند که جای تعجب است، چون این کفش ها و لباس های محلی بخشی از هویت آن هاست و ما داریم بسیار از فرهنگمان فاصله می گیریم. من فکر می کردم که با این پژوهش ها می توانم دوباره این کفش ها را احیا کنم، چون من خیلی از موزه ها دنیا از موزه گاوچران های آمریکا گرفته تا موزه کلارک را دیده ام و اکثر آن ها می گویند که محال است این تنوع کفش برای یک سرزمین باشد.

قدیمی ترین کفش ایران ۱۷۰۰ سال دارد

جلیلی به کفش مردان نمکی اشاره کرد و گفت: برخی طرح های ما از ایران در گذشته خارج شده اند و دوباره به عنوان یک طرح اروپایی به ما برگشته اند. قدیمی ترین کفشی که ما الان در ایران داریم مربوط ۱۷۰۰ سال پیش و دوره ساسانیان است، که مربوط به مرد نمکی است.  استاد حیدری که از هنرمندان کفاش بزرگ زنجان است الگوی کفش مرد نمکی را برای من در آورد و ما شبیه آن را ساختیم. ولی اصل آن هنوز به پای مرد نمکی است و کاملاً  سالم  مانده چون این جنازه ها را از نمک در آوردند تجزیه نشده است؛ این پوتین ۱۷۰۰ ساله از همه نظر کامل و بی عیب است و ما می بینیم که همین کفش در زمان قاجار به عنوان کفش اروپایی به ایران می آید.

وی با یبان اینکه کفش های ایرانی، کفش های کاربردی هستند تصریح کرد:  یک کفش تک وجود دارد که فقط مخصوص بیل زدن است، چون با کفش معمولی و یا پا برهنه نمی توانید بیل بزنید و به سرعت کفش هایتان خراب می شود و یا پایتان آسیب می بیند  . کفش مخصوص حمام هم طوری طراحی شده است که از زیر گره های کنف حفظ شده است تا کفش به روی زمین خیس حمام سر نخورد، من حتی با ارتوپد ها و طراحهای کفش هم صحبت کرده ام که دلیل این گره ها را بدانم و متوجه شدم که به خاطرسر خوردگی، شکستگی کمر یا پا در حمام ها بیشتر است، پس نشان می دهد که با وجود اینکه ما الان به این نکته توجه نمی کنیم و هر کفش نایلونی را در حمام می پوشیم، ولی در گذشته حتی این شرایط نیز در نظر گرفته شده بود و برای آن یک کفش خاص طراحی کرده اند. من خودم یادم هست که در کرمان وقتی به حمام عمومی می رفتیم هیچ وقت کفش ها سر نمی خورد.

وی افزود: در گذشته تفاوت مذاهب و یا اختلافات اجتماعی و طبقاتی را از روی کفش ها می شد فهمید، کتابی می خواندم که به یک گروه از اقلیت های مذهبی حکم شده بود که باید کفش هایشان را تا به تا بپوشند که مشخص باشند و به این طریق بتوانند آن ها را تحقیر کنند و یا کفش پرت کردن به سمت کسی، خودش یک فرهنگ و مفهومی دارد که در ایران و مخصوصاً در قسمت کرد نشین وقتی کسی از نظر اجتماعی نمی تواند حقش را از کسی بگیرد کفشش را به سمت او پرت می کند. من خیلی کفش ها را غیر این که خودشان را جمع آوری کردم می خواستم بدانم در ادبیات شفاهی و در زندگی مردم در مورد کفش چه چیزهایی هست و حدود ۱۵ جلد کتاب در مورد ضرب المثل ها و اشعار بین مردم در مورد کفش جمع آوری کرده ام. خود واژه کفش حدود ۱۲۰ واژه دارد، برای خودم باور کردنی نبود چون با مردم که صحبت می کنم نهایتاً گیوه و چارق را می شناسند، من یک کفش دارم به اسم کلارک، جنس این کفش از شاخ بز وحشی است؛ و آن را از ارتفاعات چهار محال بختیاری پیدا کرده ام.

پاپوش

جلیلی گفت: اسکیموها ماهی را باز، خشک و دباغی می کردند و به دور پایشان می پیچیدند، ما این را به شکل دیگری در ایران داشتیم. من دباغی را در روستاها به چشم خودم دیدم که کار خانم ها و بسیار دقیق و ظریف است، چرم هایی که در ایران دباغی می شوند برای استفاده های متفاوت به شکل های مختلفی دباغی می شوند، مثلاً برای نگهداری ادویه، روغن، ماست، شیر و ... همه این ها دباغی هایشان با هم فرق دارد، برای کفش هم همینطور است و قسمت های مختلف بدن حیوانات برای قسمت های مختلف کفش استفاده می شد.  در گذشته تفاوت مذاهب و یا اختلافات اجتماعی و طبقاتی را از روی کفش ها می شد فهمید، کتابی می خواندم که به یک گروه از اقلیت های مذهبی حکم شده بود که باید کفش هایشان را تا به تا بپوشند که مشخص باشند و به این طریق بتوانند آن ها را تحقیر کنند و یا کفش پرت کردن به سمت کسی، خودش یک فرهنگ و مفهومی دارد که در ایران و مخصوصاً در قسمت کرد نشین وقتی کسی از نظر اجتماعی نمی تواند حقش را از کسی بگیرد کفشش را به سمت او پرت می کند.

وی تصریح کرد:  خیلی کفش ها را غیر این که خودشان را جمع آوری کردم می خواستم بدانم در ادبیات شفاهی و در زندگی مردم در مورد کفش چه چیزهایی هست و حدود ۱۵ جلد کتاب در مورد ضرب المثل ها و اشعار بین مردم در مورد کفش جمع آوری کرده ام. واژه کفش حدود ۱۲۰ واژه دارد، برای خودم باور کردنی نبود چون با مردم که صحبت می کنم نهایتاً گیوه و چارق را می شناسند، من یک کفش دارم به اسم کلارک نمی دانم که چقدر این واژه به گوش شما خورده است، جنس این کفش از شاخ بز وحشی است؛ و آن را از ارتفاعات چهار محال بختیاری پیدا کرده ام. من به خیلی از موزه های دنیا به خاطر مجموعه ام، دعوت شده ام، این خاص بودن، تنوع کفش ها و اینکه اینقدر حساب شده از عناصر اطراف برای نیازهاشان استفاده کردند، همگی تنوع قومی و هوشمندی مردمان سرزمین ما را نشان می دهد و من به سهم خودم به آن افتخار می کنم و هر کجای دنیا که می روم با دست پر می روم.

مردم عادی حق پوشیدن کفش را  نداشتند

این عضو انجمن گردشگری ایران گفت: اسکیموها ماهی را باز، خشک و دباغی می کردند و به دور پایشان می پیچیدند، ما این را به شکل دیگری در ایران داشتیم. من دباغی را در روستاها به چشم خودم دیدم که کار خانم ها و بسیار دقیق و ظریف است، چرم هایی که در ایران دباغی می شوند برای استفاده های متفاوت به شکل های مختلفی دباغی می شوند، مثلاً برای نگهداری ادویه، روغن، ماست، شیر و ... همه این ها دباغی هایشان با هم فرق دارد، برای کفش هم همینطور است و قسمت های مختلف بدن حیوانات برای قسمت های مختلف کفش استفاده می شد. یکی از علل مرغوبیت و کیفیت کفش های ایتالیا رعایت این نکته است که هر کفش در دوره های مختلف تاریخی به عنوان نوعی تشخص محسوب می شد و مردم عادی دربعضی مواقع حتی حق پوشیدن کفش را هم نداشتند. کفشی به نام " کب کاب " از قشم آمده است و محلی ها می گفتند که این کفش را فقط خانم های حکام اجازه داشتند بپوشند تا دیگران با صدای کفش از آمدن ایشان باخبر شوند درحالی که زن های معمولی حق نداشتند حتی کفش بپوشند، صدای این کفش دقیقاً هست : کب - کاب؛ و اسم آن هم از این صدا گرفته شده است، البته یک درخت خرما هم به همین نام داریم، ولی این کفش از جنس آن درخت نیست.

پاپوش

وی افزود: من فکر می کردم که پا از بدن واجب تر است برای اینکه مستقیماً با زمین تماس دارد در صورتی که در غلات (از توابع شهرستان شیراز، استان فارس) من شاهد این بودم که یک خانم روستایی مسن از ارتفاعاتی که حتی شاید کمتر کوهنوردی می تواند از آن بالا برود با پای برهنه بالا می رفت و گیاهان دارویی جمع آوری می کرد، کف پای این خانم مثل سم حیوانات محکم و ضخیم شده بود و من فکر می کنم از دوران غارنشینی به این طرف درابتدا پای ما به طور طبیعی به سختی سم حیوانات بوده و بعد از اینکه درون کفش رفته لطیف شده است.

قدیمی ترین کفش چرم جهان مربوط به ۵۵۰۰ سال پیش است

جلیلی افزود: قدیمی ترین کفش چرم جهان مربوط به ۵۵۰۰ سال پیش است که دو- سه سال پیش در مرز ارمنستان و ترکیه، یعنی از نظر جغرافیایی دقیقاً بالای گوش گربه نقشه ایران پیدا شد و من دقیقاً شبیه آن را از یک کشاورز گرفته ام و نمی دانم چطور تا یک دوره ای کفشی دوختش کامل می شود و بعد باز در دوره های بعد از آن می بینیم که مردم خیلی کفش های ساده تر و ابتدایی تر از دوره های قبلی می پوشند و هنوز این مهره گمشده و دلیل افت و خیزها را نتوانسته ام پیدا کنم؛ اما در شهر سوخته یک بند کفش پیدا شده است که در موزه آرمیتاژ نگهداری می شود و به من این اجازه را دادند که از این بخش بازدید  این افت و خیزها در مطالعات من فواصلی ایجاد کرده که نمی توانم آن ها را بهم وصل کنم و دلیلشان را پیدا کنم. می توانیم  دلیل کفش نپوشدین را فقر فرض کنیم که به نظر من بعید است، چون من در این جا سه نوع کفش دارم از گران ترین کفش که از چرم گاومیش است تا لاستیک ماشین که ارزان ترین آنهاست و من آن را در روستای ماخونیک از توابع شهرستان سربیشه، استان خراسان جنوبی، پیداکردم. بهرحال در مورد پوشیدن کفش طبقه اجتماعی و فقر می تواند تآثیرگذار باشد و یا این باور که مردم معمولی حق ندارند کفش بپوشند در آنها باقی مانده است.

سوار کاران در تخت جمشید باید پوتین های پاشنه دار می پوشیدند

این پژوهشگر گفت: کفش هایی که در تخت جمشید هست پاشنه پنهان دارند، چیزی که به تازگی مد شده است، ولی در ایران از دوره قاجار به بعد بیشتر کفش پاشنه بلند دیده می شود، چون از اروپا و یا روسیه به ایران آمده بود و جنبه مد پیدا کرده بود ولی قبل از قاجار هم خصوصاً سوار کاران در تخت جمشید و یا در دوره ساسانیان به ناچار باید پوتین های پاشنه دار می پوشیدند تا هنگام سوار شدن پاشنه به رکاب گیر کند و بتوانند خودشان را بالا بکشند. بنابراین کفش های پاشنه بلند قبل از قاجار هم در ایران وجود داشته است. من یک جفت کفش پاشنه بلند مربوط به آن زمان دارم که کفش راحتی نیست و در هر صورت پنجه پای خانمی که این کفش را می پوشد بیرون می ماند، این برداشت را کردم که شاید مثل کفش های چینی که کوچک هستند تا زن ها را مجبور کنند با متانت و وقار راه بروند این کفش ها هم به همین دلیل کوچک هستند، یک جفت کفش دیگر هم دارم که پاشنه آن برعکس است و به جای اینکه از زیر کفش به بیرون باشد به سمت داخل آن است.




منبع: مهر
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین