|
|
امروز: دوشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۸
کد خبر: ۵۶۶
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۳
تدبیر و امیدیکی از سئوالاتی که همواره علم جامعه شناسی با آن مواجه است این است که آیا این مردمند که بر دولتها و حاکمیتها تاثیر می گذارند یا بالعکس این دولتها هستند که بر رفتار توده مردم تاثیر می گذارند.
اگر بخواهیم پاسخ این سئوال را با توجه به تحولات معاصر درکشورمان بررسی کنیم ناگزیریم نقبی به تاریخ اجتماعی این کشور بزنیم جایی که به دلیل عدم وجود یکپارچگی ملی تا قبل از حکومت صفوی و تفوق نظام ارباب و رعیتی در بعد از آن ،اکثریت مردم خود را با حاکمیت ، دوگانه فرض می کردند و این دو گانه پنداری و عدم اعتماد بین مردم و حاکمیت باعث ایجاد شکاف عمیق بین فرهنگ توده مردم با فرهنگ حاکمیتی شد ،  این دو گانگی در خلقیات اجتماعی ما نهادینه شد و با تمامی عوارض و فوایدش وارد دوران معاصر در سلسله پهلوی و بعد از آن دوران بعد از انقلاب اسلامی شد.
در حقیقت در این سالها نزدیکی ودوری دولتها از مردم باعث تاثیر گذاری و عدم تاثیرگذاری حاکمیت بر مردم می شد.
در علم جامعه شناسی کلیه پدیدهای اجتماعی از هم تاثیر می گیرند و دولتها خواه با رویه دموکرات و خواه با منش دیکتاتوری ناگزیر در کنش متقابل با مردم از وضعی به وضعی و از رویکردی به رویکردی دیگر منتقل می شوند.
در دوره دولت نهم و دهم بعد از دوره اصلاحات ، دولت با رویکرد مردمی و شعارهای عامه پسند به روی کار آمد. این شعارها و وعده هایی مثل مبارزه با رانت خواران و آوردن درآمد نفت بر سر سفره ها اعتماد عده ای را جلب کرد.
این رویکرد دولت تاثیر به سزایی در رفتار اجتماعی پاره ای از مردم مخصوصا در شهرستانها گذاشت. مد شدن مدل لباس رییس جمهور، رضایت عمومی از شعارها و لیست های رانت خواران توی جیب رییس جمهور و در نهایت رضایت از دریافت یارانه که برای خانواده های پرجمعیت در شهرستانها نعمت بزرگی محسوب می شد همه موید تاثیر گذاری دولت بر مردم در سالیان اولیه و میانی دولت بود.
اما به زودی مشخص شدکه این دولت در عرصه فرهنگ تابع هژمونی فرهنگ دستوری و دولتی و در اقتصاد گرچه در ظاهر مردمی اما در عملکرد کاملا دولتی و ضد اقتصاد آزاد است.
اجرای عجولانه و ناقص طرح بزرگ هدفمندی یارانه ها باعث شدکه عملا با تضعیف فرهنگ تولید و گرانی پیش آمده مردم چشم به دست دولت داشته باشند.
اجرای دست و پا شکسته هدفمندی سبب شد که دولت به جای کوچک شدن هر چه بیشتر متورم شده و با نقص یارانه ها در بخش تولید ، واردات بیش از حد و تزریق پول بی پشتوانه و گرانی افسر گسیخته دچار شکاف عجیبی با عامه مردم شود.
از طرف دیگر این دولت برای حفظ وجهه مردمی خود ناگزیر از پنهان کردن بسیاری از حقایق اجتماعی و اقتصادی در قالب آمارها شدو این به شکاف اعتمادی مردم دامن زد .
فرهنگ دستوری نیز عملا رو در روی فرهنگ عمومی و کارگزاران آن قرار گرفت و نمونه بارز آن در قضیه خانه سینما در شکاف عمیق دولتی ها با بدنه سینماگران متجلی شد. حتی تمهیداتی مثل اظهار نظرهای ملی گرایانه در باب کوروش کبیرو تمدن قبل از اسلام و نمایش منشور کوروش و غیره نتوانست بر قشر فرهنگی جامعه تاثیر مورد نظر را بگذارد ضمن آنکه دولت را نیز با بخش مذهبی تر جامعه دچار شکاف جدید کرد.
در همین مرحله است که تاثیر مردم بر حاکمیت علیرغم تلاش دولت برای هدایتگری فرهنگ عامه مردم متجلی می شود.
انتخابات ریاست جمهوری که خوشبختانه مجرایی برای تاثیر گذاری مردم بر حاکمیت است نشان داد که مردم علیرغم رضایت ظاهری از دریافت یارانه و انتظار دریافت هرچه بیشتر آن ،در نهایت می دانند که فرهنگ تولید است که نجات بخش است. اقتصاد دولتی و فرهنگ دستوری نتوانست جامعه را به سمت همگن شدن و بی خاصیت شدن پیش ببرد.
در چنین شرایطی انتخابات ریاست جمهوری وانتخاب فردی که به مردم این شکافهای اجتماعی را متذکر شد و خود را متعهد به رفع آنها دانست باعث شده است که نیروی های عظیم اجتماعی در ایران که رنجور از عدم اعتماد به دولت در دو ساله اخیراست در حالت انتظاری پشت سد عظیم انتظارت معقول و نرمال خود از دولت آینده قرار گیرند.
این پتانسیل عظیم اجتماعی که پشتوانه دولت یازدهم هستند در صورت کانالیزه شده و هدایت دقیق اجتماعی و فارغ از تنگ نظری می تواند چنان جهش اقتصا دی و اجتماعی را در کشورمان ایجاد کنند که فاصله چندین ساله ما با کشورهای همسایه و منطقه را در ظرف چند سال بر طرف کند.ضمن آنکه می تواند در جهت رفع آسیب های اجتماعی نیز با تقویت روحیه جمعی موثر واقع شد.
در حقیقت شرایط اجتماعی ما در حال حاضر چون خمیری نرم و شکل پذیر برای هماهنگی با شرایط توسعه همه جانبه است.این وظیفه دولت یازدهم را در برخورد با این شرایط جامعه بسیار خطیر و حساس می کند چرا که کوچکترین ضربه به اعتماد مردم می تواند بنای این اعتماد تازه به دست آمده را فرو بریزد و دوباره چند سال مردم راه خود را بروند و دولت راه خودرا
این یعنی از دست رفتن فرصتها در شرایطی که در دنیای امروز از دست رفتن فرصت یعنی فنا و هضم در مناسبات بی رحم جهان قرن بیست و یکم.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین