|
|
امروز: شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۰
کد خبر: ۵۵۰۳۹
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۵
با اين اتفاق ديگر نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه روند ساخت فيلم‌هاي مذهبي و پيام‌رساني درست و بجا ادامه پيدا كند و اعتماد قشر فرهيخته به فعاليت فرهنگي كمتر و كمتر مي‌شود.
سیدمحمد بهشتی: عامه مردم بنا براعتمادي كه به مراجع و فقها دارند، در احكام كلي، «چرايي» براي پرسيدن ندارند. پرسش درباره حكم‌هاي فقهي كار مردم عامه نيست و اعتماد آنها به مراجع هم باعث مي‌شود تا هر حكم فقهي بدون چون و چرا از سمت مردم عامه پذيرفته و اثبات شده باشد.

اما گاهي و در بعضي از احكام ديگر بحث، بحث عوام نيست و مراجع و فقها با فرهيختگان جامعه و طيف ديگري روبه‌رو مي‌شوند كه متفاوت از آنها عمل مي‌كنند و برخوردهاي متفاوتي دارند.

در چنين شرايطي برخورد با مخاطب فرهيخته، با مخاطب عامه بايد كاملا متفاوت باشد تا آن مخاطب فرهيخته هم درباره احكام صادر شده، توجيه شود و خداي نكرده جبهه‌گيري ايجاد نشود.

ارايه استدلال درباره احكام در چنين حالتي يكي از اتفاق‌هاي خوب و تاثيرگذار است كه باعث مي‌شود، قشر فرهيخته هم به همان اعتماد مردم عام برسد و احكام را درك كند.

درست مثل همين روزها و شرايطي كه براي فيلم «رستاخيز» به وجود آمده است. مخاطب اين حكم و نارضايتي برخي مراجع كه باعث شده سازمان سينمايي فيلم را متوقف كند، قشر فرهيخته‌اي است كه يا در عرصه فرهنگ و هنر كار مي‌كنند يا در جريان اخبار و اتفاقات سينمايي هستند.

چنين قشري، سوال مي‌پرسد و مي‌خواهد دليل استدلال‌ها و حكم‌ها را بداند و بيان استدلال‌هاي مراجعي كه به فيلم «رستاخيز» اعتراض داشته‌اند، مي‌تواند راهگشاي تمام اين بحث‌ها و نظرها و حاشيه‌ها درباره توقف اين فيلم باشد.

از طرف ديگر بايد در نظر بگيريم كه احمدرضا درويش، فيلمساز متعهدي است كه فيلمش را با نظر فقها و علما ساخته است و بدون تاييد آنها، اين فيلم تاريخي- مذهبي را تمام نكرده. همين تاييد برخي علما و مراجع ديگر هم، تشكيك در چگونگي اين اتفاق را بالا مي‌برد و همين است كه مخاطب مي‌پرسد: «چطور برخي از علما فيلم را قبول دارند و برخي ديگر نه. و دليل اين دو دستگي در نظرات چيست؟».

اين سوال‌ها و حاشيه‌ها مهم‌ترين مساله‌اي كه ايجاد مي‌كند اين است كه از اين پس و براي ساخت فيلم‌هاي تاريخي و مذهبي، تكليف فيلمساز و سينما مشخص نيست.

چون در اين مورد خاص، هنوز مشخص نشده كه استدلال‌هاي اصلي توقف چيست و چطور نظرهاي مختلف، فيلم را متوقف كرده. به اين ترتيب فيلمسازان ديگر هم براي شروع هر كار مذهبي و تاريخي، دچار شك و ترديد مي‌شوند و اين پتانسيل عظيم و خوب براي ساخت فيلم‌هايي كه برگرفته از روايت‌هاي مذهبي و تاريخي ما است، عقيم مي‌ماند و مردم، آنهايي كه وظيفه اصلي علما و فقها و همين‌طور فيلمسازان مذهبي، بايد مخاطب اين آثار باشند، از چنين آثار دور مي‌افتند و هدف اصلي، كه همان حفظ اسلام است، از دسترس خارج مي‌شود.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و متوليان سينماي ايران، بيشتر از ديگران درباره حل اين مساله، شناخت زاويه‌هاي متفاوتش و پيدا كردن راهكاري براي بيرون آمدن از اين چالش، مسوول هستند.

وظيفه مديران ارشاد و مديران سازمان سينمايي، پيدا كردن پل ارتباطي ميان علما و قشر فرهيخته است. حكم كلي توقف اكران يك فيلم، اگرچه احترام‌گذاري و رعايت ادب نسبت به علما و مراجع است و كاري درست و بدون ايراد است، اما رفتاري پيشگيرانه، ميانه‌دار و كامل نيست.

مديران سينمايي بايد رابط بين علما و قشر فرهيخته باشند و با دانستن و آگاهي از زاوياي مختلف اين پيشامد، براي حل آن آستين بالا بزنند. آنها بايد به سراغ علما و فقهايي بروند كه نسبت به اين فيلم معترضند و نظرات آنها را به فيلمسازان منتقل كنند تا به جاي توقف راهي براي تغيير و اصلاح وجود داشته باشد.

با اين توقف، پيام‌ها اشتباه و نادرست هم به مردم عامه و هم به قشر فرهيخته رسيده مي‌شود و آنهايي كه در جريان اخبار نيستند، تنها برداشتي كه مي‌كنند؛ يك ممنوعيت و شكست تازه براي سينماست.

چنين برداشت نادرستي، پيامد همان در جريان نبودن و ارايه نشدن استدلال‌ها و حكم‌هايي است كه سرانجام «رستاخيز» را به اين روزها رسانده و البته مديريت سينمايي كه به جاي همراهي و همزبان كردن علما و مراجع و قشر فرهيخته با يكديگر، ساده‌ترين و سرراست‌ترين راه را انتخاب كرده و از مسووليت ميانه‌داري خود فارغ شده‌اند. توقف و عدم اكران، بايد دورترين و آخرين راه‌حل باشد تا مسيرها و راه‌ها اشتباه نشوند، چون اگر اين اتفاق رخ دهد و اين گسست ايجاد شود، در نهايت ضرر اصلي آن به مردم مي‌رسد و همان وظيفه كلي كه همه ما براي آن فعاليت مي‌كنيم، دغدغه‌اش را داريم و نگرانش هستيم.

با اين اتفاق ديگر نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه روند ساخت فيلم‌هاي مذهبي و پيام‌رساني درست و بجا ادامه پيدا كند و اعتماد قشر فرهيخته به فعاليت فرهنگي كمتر و كمتر مي‌شود.

سينمايي كه با اين بي‌اعتمادي و نااميدي و پر از ابهام و سوال روبه رو باشد، سينمايي است بدون حرف و بدون تاثيرگذاري و البته نااميد كه در نهايت زيان آن به مردم مي‌رسد كه مخاطبان اصلي آن هستند.

منبع: اعتماد
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین