برخی نامگذاری ها در تقویم ما
(به طور تمام و کمال)
حائز کُلّیه ی شاخصه های شمول/اشتمال نیستند
و طبعاً،
تلقّی از آنها تحت عنوان "نقطه ی عطف" هم نمیتواند درست باشد
(گرچه، بعضاً/بناچار توجیه میشوند).
* یک مورد شاهد مثال،
همین "٣١ شهریور ٥٩ و حمله عراق به ایران" است!
* با کمی دقّت در معانیِ لغاتِ"عطف" و "عطوفت"
بنظر میرسد که
در اینگونه ایّام/مناسبت ها
می بایست (به تعبیر بنده) "قند" تو دلِ همه آب شده باشد!...
بنابراین؛
مشخّصاً/دقیقاً
روز سی ویکم شهریور سال 1359 ه.ش.،
نقطه ی عطف نیست.
(البتّه که،
دستاوردهای متعاقب آن روزِ سخت!
نوعاً همه شون نقاطِ عطف هستند).
* در مورد دورانِ پساتحریم؛
دولت از
مواجهه با/بیانِ
واقعیّت ها نترسد!
ملّت با دولت
(بة شرطِ صداقت)
همواره همراه، و همدل و همزبان خواهد ماند.
(توقّعات/انتظاراتِ ملّت از دولت
حتماً،
معقول و منطقی خواهد بود).
آمّا!
أُوذِینَا مِنْ قَبْلِ (تحریم!)
وَ مِنْ بَعْدِ (توافق!)
(نَمیشه که!)
پس؛
(سَنَنظُر) کَیْفَ تَعْمَلُون.
" وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ "