کد خبر: ۵۴۴۳۰
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۶
توافق هسته‌ای نه البته به‌صورت سیل بنیان‌کن بلکه بیشتر به‌صورت سدی در برابر رفتارهای تنش‌آلود با برخی کشورها که همچنان در جامعه ما برجای مانده عمل خواهد کرد.
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم صادق زیباکلام نوشت:

در تاریخ کشورها مقاطعی هست که از آن به‌عنوان نقاط عطف تاریخی یاد می‌شود. رویدادهایی که تبدیل به نقاط عطف تاریخی می‌شوند، تحولاتی هستند که آثار و تبعات بلندمدتی در تاریخ آن کشور برجا می‌گذارند. به‌عنوان نمونه در تاریخ انقلاب خودمان، ١٣ آبان و تسخیر سفارت آمریکا بدون شک یکی از این نقاط عطف است. ٣١ شهریور ٥٩ و حمله عراق به ایران نقطه‌عطف دیگری است. همچنین انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد سال ٧٦ نیز یک نقطه‌عطف است. هریک از این سه رویداد منشأ به‌وجودآمدن تحولات سیاسی و اجتماعی عمیق و بلندمدتی در جامعه بعد از انقلاب بودند. تأثیر بلندمدت تسخیر سفارت، جنگ با عراق یا انتخابات دوم خرداد ٧٦ آن‌قدر عمیق و اثرگذار در جامعه ایران بودند که ردپای آنها را تا همین امروز هم می‌توان در جای‌جای جامعه ایران مشاهده کرد. ١٣ آبان و تسخیر سفارت موجب ایجاد و رهاشدن امواج نیرومند انقلابی شد و همچنان پس از گذشت ٣٦ سال بخش‌هایی از مناسبات سیاسی و روابط ما با دنیا را تحت‌تأثیر خود دارند. جنگ موجب به‌وجودآمدن و آزادشدن امواج عمیق و گسترده شهادت‌طلبی، حماسه‌آفرینی، ایثار و آرمان‌گرایی دینی شد.

تشییع جنازه پرشور و گسترده ١٧٥ شهید غواص بعد از گذشت نزدیک به سه دهه از جنگ نشان داد که نقطه‌عطفی که ٣١ شهریور ٥٩ و حمله عراق به ایران در جامعه ما ایجاد کرده، چقدر هنوز اثرگذار است.

دوم خرداد ٧٦ هم به‌گونه دیگری نقطه‌عطف تاریخ ایران شد. امواج مطالبات مدنی و درخواست آزادی‌های سیاسی که آن انتخابات در جامعه ایران به راه انداخت همچنان بعد از گذشت ١٨ سال بخش‌های وسیعی از جامعه ایران را دربر گرفته است.  ٢٣ تیر ٩٤ و حصول توافق هسته‌ای با غرب چیزی از جنس آن سه رویداد است. اگر ١٣ آبان آمریکاستیزی؛ ٣١ شهریور ٥٩ حماسه و مقاومت؛ دوم خرداد ٧٦ مطالبات جامعه مدنی را رقم زد، ٢٣ تیر کدام تحول عمیق سیاسی و اجتماعی را به‌همراه خواهد آورد که آن را هم بتوانیم نقطه‌عطف تاریخی در ردیف آن سه مقاطع تاریخی دیگر بدانیم؟

بسیاری می‌گویند که اهمیت ٢٣ تیر در تغییر و تحولات عمیق اقتصادی است که در جامعه ایران رقم خواهد خورد. رفع تحریم‌ها و عادی‌شدن روابط اقتصادی با دنیا را بسیاری از جمله شماری از مسئولان دولت یازدهم، به‌عنوان برجسته‌ترین نقطه‌عطف توافق هسته‌ای برخواهند شمرد.
این درست است که تحریم‌ها محدودیت‌ها و معضلات زیادی برای اقتصاد ایران ایجاد کرده بود. اما با وجود گشایش اقتصادی‌ای که توافق به بار خواهد آورد، «تحول اقتصادی»، آن نقطه عطف تاریخی که توافق هسته‌ای به‌همراه می‌آورد، نخواهد آورد. اقتصاد ما یک اقتصاد ناکارآمد دولتی است که تحریم‌ها، وضع آن را حادتر کرده بود. برداشته‌شدن تحریم‌ها خودبه‌خود نه اقتصاد ما را کارآمدتر خواهد کرد و نه لزوما از فساد خواهد کاست.  نسخه بهبود اقتصاد ما رفتن به‌دنبال مسیری است که در سه، چهار دهه گذشته، بسیاری از کشورهای مشابه ما پیمودند و از اقتصادهای شبه‌دولتی ناکارآمد و درحال‌توسعه به اقتصادهای موفق صنعتی تبدیل شدند.  داروی شفابخش اقتصاد ما، برداشته‌شدن تحریم‌ها نیست، بلکه پای‌گذاردن در مسیری است که برزیل، آرژانتین، ترکیه، هند، مالزی، مناطق آزاد چین و دیگران پای گذاردند. یعنی رفتن به‌دنبال الگوی توسعه اقتصادی بازار آزاد آدام اسمیت.  توافق هسته‌ای لزوما توسعه سیاسی و بازشدن جامعه مدنی چشمگیری را هم به‌دنبال نخواهد آورد. اگر توافق هسته‌ای نه در اقتصاد ما شق‌القمری خواهد کرد، نه در مناسبات سیاسی و اجتماعی‌مان، پس اهمیت آن در کجاست که معتقدیم ٢٣ تیر ٩٤ بدل به یکی از نقاط عطف تاریخی انقلاب اسلامی ایران خواهد شد؟

توافق هسته‌ای نه البته به‌صورت سیل بنیان‌کن بلکه بیشتر به‌صورت سدی در برابر رفتارهای تنش‌آلود با برخی کشورها که همچنان در جامعه ما برجای مانده عمل خواهد کرد.

توافق هسته‌ای در حقیقت نقطه‌عطفی خواهد بود از جهت التیام‌بخشی و بازگرداندن پراگماتیسم نگاه آشتی‌جویانه به جهان در عرصه سیاست خارجی ایران اسلامی.

خیلی سال‌ها بعد از توافق هسته‌ای ٢٣ تیر ٩٤، ایران‌شناسان، استادان دانشگاه و محققانی که روی تاریخ ایران اسلامی کار می‌کنند خواهند نوشت که توافق هسته‌ای آغاز پایان تنش با غرب و آشتی ایران با جامعه بین‌المللی را رقم زد.

نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۱
لطف الله بهرو
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۴
0
3
From an etymological standpoint

برخی نامگذاری ها در تقویم ما
(به طور تمام و کمال)
حائز کُلّیه ی شاخصه های شمول/اشتمال نیستند

و طبعاً،

تلقّی از آنها تحت عنوان "نقطه ی عطف" هم نمیتواند درست باشد
(گرچه، بعضاً/بناچار توجیه میشوند).

* یک مورد شاهد مثال،
همین "٣١ شهریور ٥٩ و حمله عراق به ایران" است!

* با کمی دقّت در معانیِ لغاتِ"عطف" و "عطوفت"
بنظر میرسد که
در اینگونه ایّام/مناسبت ها
می بایست (به تعبیر بنده) "قند" تو دلِ همه آب شده باشد!...

بنابراین؛
مشخّصاً/دقیقاً
روز سی ویکم شهریور سال 1359 ه.ش.،
نقطه ی عطف نیست.
(البتّه که،
دستاوردهای متعاقب آن روزِ سخت!
نوعاً همه شون نقاطِ عطف هستند).


* در مورد دورانِ پساتحریم؛

دولت از
مواجهه با/بیانِ
واقعیّت ها نترسد!

ملّت با دولت
(بة شرطِ صداقت)
همواره همراه، و همدل و همزبان خواهد ماند.

(توقّعات/انتظاراتِ ملّت از دولت
حتماً،
معقول و منطقی خواهد بود).

آمّا!

أُوذِینَا مِنْ قَبْلِ (تحریم!)

وَ مِنْ بَعْدِ (توافق!)

(نَمیشه که!)

پس؛

(سَنَنظُر) کَیْفَ تَعْمَلُون.

" وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ "
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین