|
|
امروز: جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳ - ۰۶:۱۶
کد خبر: ۵۳۹۳۷
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۴ - ۰۴:۱۲
می خواستم از او انتقام بگیرم. ضیا با من دعوا راه انداخت صاحب کار هم دعوا را دید، من را اخراج کرد. بعد ضیا به عنوانم پسر خوب و سر به راه استخدام شد. از او کینه گرفتم و به سراغش رفتم.
کارگر ۱۸ ساله که قصد داشت با نقص عضو کردن همکارش بار دیگر در پروژه ساختمانی استخدام شود، ۸۷ روز بعد از در گیری به قتل با دوستش با انگیزه انتقام گیری اعتراف کرد.

 ساعت ۲:۳۰ بامداد آخرین روز از فروردین ۹۴، مسئولان اورژانس یکی از بیمارستان های پایتخت در تماس با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ از مرگ مشکوک جوان افغان روی تخت بیمارستان خبر دادند. با اعلام این خبر بلافاصله  اکیپی از ماموران کلانتری ۱۴۸ انقلاب در محل بیمارستان حاضر شدند و تحقیقات درباره مرگ مشکوک جوانی که به دلیل خونریزی روی تخت اورژانس بیمارستان جان داده بود را آغاز کردند.

گزارش یک قتل مشکوک

همراهان مرد جوان که ادعا می کرد هیچ نقشی در قتل  دوست و همکارش ندارد به عنوان تنها مظنونان ماجرا  قتل عمد باز داشت شدند. از سوی دیگر با اعلام خبر قتل  عمد به بازپرس کشیک جسد برای مشخص شدن علت نهایی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.

تحقیقات اولیه ماموران پلیس نشان می داد . هر دو مرد افغان ساعت ۲ و ۳۰ دقیقه پیکر بی جان ضیا جوان ۲۲ ساله ای را کگه به شدت از ناحیه پای چپ دچار خون ریزی بود به بخش اورژانس بیمارستان آوردند و در توضیح علت وقوع ماجرا ادعا کرده اند که اصلا در جریان ماجرا نبودند و با سر و صداهای ضیا از خواب بیدار شدند و وی را که در حال مرگ بوده است به بیمارستان منتقل کردند.

شبح ناشناس

در گام دیگری از تحقیقات پلیسی در حالی که ماجرا قتل مرد جوان بسیار پیچیده شده بود . ماموران هر دو مرد افغان را برای بازجویی به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل کردند . نجیب یکی از همراهان ضیا به ماموران گفت: ما ۴ کارگر هستیم که در محل یکمی از پروژه های اداری و تجاری در حوالی میدان ولی عصر هم کارمی کنیم و هم زندگی می کنیم . با توافقی که هنگام استخدام با مسئول پروژه  انجام داده ایم باید قبل از ساعت ۱۲ برق ها را خاموش کرده و بخوابیم . شب حادثه هم بعد از صرف شام بلافاصله خوابیدیم . ساعت از نیمه شب گذشته بود که متوجه حضور یک شبح داخل اتاق شدم اما به خیال اینکه اشتباه می کنم باز خوابیدم . یک ساعت بعد با صداهایی شبیه به خس خس از خواب بیدار شدم . ضیا به فاصله یک نفر از من و کنار پنجره خوابیده بود . برق را روشن کردیم متوجه شدم صداها از طرف او ست به محض کنار زدن پتو متوجه خونریزی وحشتناک پای چپ او شده و با همکاری دوستم او را به بیمارستان منتقل کردیم.  

تحقیقات پلیسی

در حالی که تلاش برای شناسایی قاتلان مرد جوان ادامه داشت نظریه اولیه کارشناسان پزشکی قانونی اعلام می کرد که مرد ۲۲ ساله به دلیل اصابت جسم برنده و تیز به ناحیه سفید ران و به دلیل خون ریزی شدید فوت کرده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه ۲۷ تهران ، پرونده  برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. هر دو همراه ضیا با دستور بازپرس از زندان آزاد شدند. اما کاراگاهان با مراجعه به محل درگیری تحقیقات میدانی برای شناسایی قاتل را آغاز کردند .

تحقیقات از سایر کارگران شاغل در ساختمان در حال ساخت و ساز آغاز و مشخص شد که ضیا از دو هفته پیش از مرگ به عنوان کارگر و نگهبان ساختمانی مشغول بکار شده اما نکته ای که مورد کارآگاهان قرار گرفت آن بود که ضیا پس از اخراج یکی از کارگران افاغنه ساختمانی بنام «موسی» (۱۸ ساله) موفق شده تا مشغول بکار شده است. همین سرنخ کافی بود تا کاراگاهان تحقیقات گسترده را برای شناسایی و دستگیری موسی آغاز کنند .

با آغاز بررسی فرضیه وقوع جنایت با انگیزه انتقام گیری، کارآگاهان اداره پلیس، دوم اردیبهشت ماه اقدام به شناسایی محل سکونت موسی در خیابان نظام آباد، دستگیری و انجام تحقیقات از وی پرداخته اما او در اظهارات خود عنوان داشت که مرتکب جنایت نشده و تهدید مقتول از سوی وی مبنی بر تلافی کردن صرفا به خاطر اخراج شدن از محل کارش توسط پیمانکار ساختمان بوده است .

اعتراف به جنایت

در شرایطی که موسی در اظهارات اولیه منکر هرگونه ارتکاب جنایت شده بود ، اما سرانجام با انجام تحقیقات پلیسی و بدست آمدن دلایل و مدارک مبنی بر حضور وی در محل جنایت ،  ۱۸ تیرماه  متهم لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کـرد .

موسی در اعترافات خود با بیان علت اخراج شدنش به کارآگاهان گفت: بواسطه درگیری با مقتول، از محل کار خود اخراج شدم، زمانیکه دیدم پس از اخراج من ، مقتول بجای من استخدام شده تصمیم به گرفتن انتقام گرفتم. برای همین هم به محل استراحت کارگران رفتم و با چاقویی که همراه داشتم چند ضربه به پای ضیا وارد کرده و بلافاصله از محل حادثه متواری شدم.

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر به خبرنگار مهر گفت: با اعتراف صریح متم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضائی صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

جنایتکار ۱۸ ساله: قصد داشتم به شغل سابقم بازگردم

موسی ۱۸ سال بیشتر ندارد، از دوم اردیبهشت ماه به جرم قتل دوست و همشهری اش در بازداشت به سر می برد اما هر بار در جریان بازجویی ها منکر قتل می شد. ۷۸ روز بعد از وقوع جنایت سر انجام به قتل اعتراف کرد.

چرا ضیا را کشتی؟

می خواستم از او انتقام بگیرم. ضیا با من دعوا راه انداخت صاحب کار هم دعوا را دید، من را اخراج کرد. بعد ضیا به عنوانم پسر خوب و سر به راه استخدام شد. از او کینه گرفتم و به سراغش رفتم.

واقعا قصد کشتنش را داشتی ؟

نه . تصمیم داشتم تا با ناقص کردن پای مقتول، کاری کنم که او دیگر نتواند مثل گذشته راه برود. نتوانی راه بروی که به درد کارگری نمی خوری. اینطوری من دوباره می توانستم به محل کار قبلی ام بر گردم.  

شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ کسی تو را ندید؟

ساعت ۲ شب و از طریق داربست های نصب شده بر روی دیوار توانستم خود را به اتاق محل استراحت کارگران در طبقه دوم ساختمان برسانم. زمانیکه به داخل اتاق رسیدم، مقتول به همراه دو نفر دیگر از کارگران در حال استراحت بود. به آرامی خود را به بالای سر ضیا رسانده و با ضربه ای شدید و ناگهانی بر روی سینه اش نشستم، در حالی که دهان ضیا را محکم گرفته بودم، چند ضربه چاقو به پایش زده و پس از آن به سرعت از طریق همان راه ورودی به سرعت از ساختمان خارج شدم.

چرا اعتراف کردی؟

فقط می خواستم ضیا را ناقص کنم اما او در بیمارستان مرد.



منبع: مهر
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین