کد خبر: ۵۲۴۸۴
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۸
علیخانی: حق داری واقعا! منم ازش متنفرم. الان نرین تو سایت ها شلوغ بازی دربیارین که در برنامه زنده گفت از پدر طرف متنفره، خب آخه این پدر بوده؟ ...خب بعد از 6 سال چی شد؟
علیخانی رو به دکل: گریه نکن! گریه کنی می‌زنم تو گوشت. دخترو میخوای، خودم رو آنتن برات خواستگاری می‌کنم، بله رو هم میگیرم. ولی گریه نکن! مرد باش و حرفت رو بزن.

احسان علیخانی برای کاهش انتقادها نسبت به حضور پزر عروس در برنامه «ماه عسل» و افزایش مخاطبان خود، دکل گمشده نفتی در دولت احمدی نژاد را به برنامه اش آورد اما گویا این برنامه غیر قابل پخش اعلام شده است. شنیده ها حاکی است قرار است به جای این برنامه، برنامه پریشب (مدل و پزر عروس) بازپخش شود تا کور شود هر آنکه نتواند دید!

احسان علیخانی: خب ترکوندی امشب اومدی اینجاها!

دکل: اگر میشه نور صحنه رو کم کنین، تصویر منم شطرنجی نشون بدین.

علیخانی: قربونت برم. قربون این حجب و حیا برم. بد نیست بعضی از این قلم بدستای اینترنتی یاد بگیرن! حالا فردا تیتر نزنین: علیخانی به روزنامه نگاران حمله کرد؟ نه بابا منظورم این بود کل مملکت دنبال ایشونه، بعد اینقدر ماخوذ به حیاست. خب تعریف کن الان کجا هستی؟ چیکار می کنی؟

دکل: صبح ها سر کارم و شب ها هم شیفت هستم، ما تعطیلی نداریم می دونی که. ولی هر شب ماه عسل رو می بینم. البته بیست و سی رو هم دوست دارم و آخر شب ها هم هرطور شده می‌زنم نسیم خندوانه می بینیم. یکی دو تا سریال هم از من و تو می بینم بعلاوه اخبار بی بی سی.

علیخانی: آخ آخ تبلیغ شبکه های ماهواره ای کردی من مجبورم بگم که اشتباه شد. ما بدبختیم تو این برنامه، مهمون میاریم یه جور، نمیاریم یه جور. خب چی شد که گم شدی؟

دکل: واقعیتش من دوبار گم شدم. پدر من معتاد بود؛ همیشه مادرم رو میزد و دائم تو خونه دعوا و مرافعه داشتیم. مادرم بدبخت همه زندگی شو فروخته بود تا بابا دود کنه اما بذاره من درس بخونم. حتی توی دولت قبلی، بورسیه شدم، همین که پامو گذاشتم تو ایران، فهمیدم بورسیه جعلی بوده و پدرم منو فروخته تا مصرف یکسال موادشو تامین کنه...وقتی زنگ زدم به مادرم، درجا سکته کرد و مرد. منم برای خاکسپاری مرخصی گرفتم و رفتم و بعدشم خودمو گم و گور کردم تا 6 سال بعد. البته همیشه دنبالم بودن چون بدبختا پولمو داده بودن!

علیخانی: پدرت الان چیکار میکنه؟ هنوز معتاده؟ پول موادشو از کجا جور می‌کنه؟

دکل: ازش بی خبرم. و اگر اجازه بدین روی آنتن زنده بگم ازش متنفرم.

علیخانی: حق داری واقعا! منم ازش متنفرم. الان نرین تو سایت ها شلوغ بازی دربیارین که در برنامه زنده گفت از پدر طرف متنفره، خب آخه این پدر بوده؟ ...خب بعد از 6 سال چی شد؟

دکل: هیچی، ولگردی می کردم؛ گاهی پُزر چاه های نفت و اسکله های نفتی می شدم و گاهی مدل حفاری. بعضی وقتها هم بک سلفی می شدم برای مناطق نفت خیز و خلاصه از این جور کارها تا اینکه عاشق شدم.

علیخانی: وای چقدر قشنگ. حالا هی برین بگین ماه عسل دائم داره اشک مردمو در میاره. بیا اینم بزن بکوب! من خودم یه فیلم عروسی دیدم از کل سینمای ما باشکوه تر، اصن یه وضعی، فیلمبرداری، سناریو، نور، موسیقی، عروس، داماد، اوووف.... البته انونس بود. ما بهش می گیم آنونس یا انونس هول نشین برین تو فیس بوک بنویسین علیخانی فیلم عروسی مردم رو دیده! خب می گفتی.

دکل: روی آبهای آزاد شناور بودم که نیمه گمشده خودمو پیدا کردم. اونم بچه طلاق بود. سرنوشتش دردناک و زندگی غمباری داشت. وقتی برام تعریف کرد که بعد از طلاق پدرومادرش، ناپدری چه بلاهایی سرش آورده، دو شب خوابم نبرد. طفلی از خونه فرار کرده بود. بالاخره به این نتیجه رسیدم که می تونم خوشبختش کنم. بهش پیشنهاد دادم اما...

علیخانی: آخ! گریه نکنی ها! همینطوری بهمون میگن برنامه تون دم افطار، گریه مردمو در میاره. گریه نکن! گریه کنی میزنم تو گوشت. دخترو میخوای، خودم رو آنتن برات خواستگاری می‌کنم، بله رو هم میگیرم. ولی گریه نکن! خب جواب پیشنهادت رو چی داد و چرا؟

دکل: گفت همه مردا مث همن! نمی تونم بهت اعتماد کنم و از کجا معلوم که واقعا عاشق من هستی؟

علیخانی: خب تو چه کردی؟

دکل: ...(بغض می کند)

علیخانی: گفتم گریه کنی پا می‌شم جلوی چشم مردم می خوابونم تو گوشت! مرد باش! نگران نباش! خودم میگیرمش برات! حرفتو بزن...

دکل: بهش گفتم من عاشقتم. گفت من سرطان دارم. گفتم مهم نیست من عاشقتم. گفت چطوری بهم ثابت می‌کنی؟ گفتم می‌خوای به خاطر تو خودمو گم و گور کنم؟ خندید. یه بار دیگه بهش گفتم. بازم خندید.

علیخانی: بعد چون خندید رفتی خودتو گم و گور کردی؟

دکل: بعله. الان 6 ساله که گم شدم و کسی از من خبر نداره.

علیخانی: وای وای وای...یعنی چون به تو خندید...آقا شماره دکل خانم رو بگیرین...مردم حواستون باشه، این زوج رو ما بهم می‌رسونیم، یه بچه طلاق هم بهشون می‌دیم همین اول کاری زندگی شون محکم بشه. وقت نداریم بریم 11 دقیقه آگهی ببینیم و برگردیم. بیمه سرطان هم یادتون نره.

 منبع: خبرآنلاین
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین