|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۳
جادوگر شهر آذر؛
کد خبر: ۵۲۱۶
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۵
این یک گزارش از متن و حاشیه زندگی علی کریمی جادوگر فوتبال ایران در تبریز است. گزارشی که مطمئن باشید قسمت های زیادی از آن را تا به حال جایی نخوانده اید.
 کریمی چرا به تبریز رفت؟ چطور به این شهر رسید؟ الان کجا زندگی می کند و حالش چطور است؟ کریمی در تراکتورسازی چه می خواهد و به کجا می رسد؟ او در این سن چطور زندگی می کند و چطور اینقدر آماده است؟ ... به این سوالات هر سوالی که دلتان می خواهد اضافه کنید.
این یک گزارش از متن و حاشیه زندگی جادوگر فوتبال ایران در تبریز است. گزارشی که مطمئن باشید قسمت های زیادی از آن را تا به حال جایی نخوانده اید.
گزارشی از همه اتفاقاتی که در روز اول حضور علی کریمی در تبریز افتاد و پیدا کردن جواب برای یک سوال؛ چرا تبریز؟
استقبال 3 هزار نفری از کاپرفیلد
برای علی کریمی که سال های متمادی زندگی در اروپاتو حاشیه خلیج فارس را تجربه کرده، حضور در تبریز رنگ دیگری داشت. مشکلات او با هواداران آذری باعث شک و دودلی او برای حضور در این شهر شده بود. همه هم تصور می کردند که کریمی روزهای خیلی خوبی با هواداران این تیم نداشته باشند. شاید به همین دلیل بود که بلیت ساعت 22:55 دقیقه برای حضور در جمع آذری ها را رزرو کرد تا کمتر با هواداران تبریزی رو در رو شود.
او البته دلایل خوب و محکمی برای انتخاب تبریز داشت اما به هر حال ترجیح می داد که در روز اول حضور در تبریز با جمعیت زیادی روبرو نشود. در کنارش هم جواد کاظمیان حضور داشت که با تجربه نیم فصل بازی در پیراهن تراکتورسازی کم و بیش با جو این شهر آشناست. کریمی حساب همه جای کار را کرده بود که شروعی خوب در تبریز داشته باشد و حاشیه ها سبب دردسرش نشود.
پرواز تهران – تبریز نیمه شب در دیار شهریار فرود آمد و جادوگر بعد از 10 دقیقه معطلی برای تحویل گرفتن چمدانش که وسایل ضروری را در آن جا داده، به خروجی فرودگاه رفت. کریمی همان جا کپ کرد. حدود 2500 هوادار آنجا منتظرش بودند و تشویقش می کردند. تراکتورسازی که به کمک کانون هواداران این تیم سازماندهی شده اند، منتظر ستاره سال های اخیر فوتبال ایران و مرد دوم آسیا در سال 2013 هستند.
تشویق های بی امان آذری زبان ها که با ته لهجه شیرینی هم همراه بود یخ کریمی را شکست و ناراحتی های چند روز اخیر و نامهربانی های ائتلاف علی دایی و محمد رویانیان برای حذفش را با هم فراموش کرد.
او خودش را میان هواداران تبریزی رها کرد و ساعت هم فراموش شد. گرفتن عکس یادگاری با هواداران و شال گردن تراکتورسازی وقت زیادی از کریمی گرفت و او بیشتر از یک ساعت وقتش را به هواداران سینه چاک تراکتورسازی و مسافرانی که حالا از حضور شماره 8 محبوب فوتبال ایران باخبر شده بودند اختصاص داد.
در میان بنرهایی که برای حمایت از کریمی به فرودگاه آورده شده، دو بنر جلب توجه می کند. اولین بنر که در آن کریمی را کامل کننده طوفان تراکتورسازی معرفی کرده بود و دومی که روی آن نوشته شده بود: «کریمی به دره مرگ خوش آمدی».
این بنر هنوز هم یک علامت سوال برای شماره 8 است. او می خواهد بداند که تهدیدش می کردند یا ... طرفداران یک لقب جدید هم برای کریمی دارند. آنها فریاد می زنند؛ «کریمی کاپرفیلد».
ائل گلی نه، فقط ولیعصر
جواد کاظمیان صمیمی ترین دوست علی کریمی در سال های اخیر، میزبان او در روزهای اول حضورش در تبریز است؛ مخصوصا در روزهای اول که هنوز مکان خاصی برای ستاره در نظر گرفته نشده و علی کریمی هم شناختی از منطقه ندارد. کریمی در آن روزها ترجیح می داد چند روزی در ساختمان زیبای جواد کاظمیان بماند که مشرف به زیباترین پارک تبریز بود.
ائل گلی (استخر و گل) یکی از بناهای تاریخی تبریز به حساب می آید که روزانه هزاران تبریزی است که برای ورزش و تفریح به این منطقه می آیند اماکافی بود علی کریمی پنجره طبقه دوم منزل جواد کاظمیان را باز کند تا با یکی از زیباترین مناظر طبیعی تبریز روبرو شود.
ستاره اما از جاهای شلوغ فراری است و به همین دلیل پیشنهاد کاظمیان برای جایگزینی با او را رد می کند. شماره 8 بعد از کمی پرس و جو منطقه ولیعصر را برای اسکان انتخاب می کند؛ منزلی 6 طبقه با کاملترین امکانات.
همسر آذری علی آقا
چرا تبریز؟ در روزهای اول هنوز هیچ کس جواب این سوال را نمی دانست. علی کریمی در طول سال های بازیگری اش تیم ها و مناطق مختلفی را تجربه کرده اما در ایران هیچ وقت پیراهن تیمی شهرستانی را نپوشیده. برای خیلی ها این سوال مطرح بود که چرا علی کریمی به پیشنهاد فولاد حسین فرکی (یکی از مربیانی که واقعا برای او احترام قائل است)، ملوان انزلی (اصالت شمالی دارد و مازیار زارع و درودگر از دوستان نزدیک او به حساب می آیند)، نفت تهران (با توجه به تهرانی بودن نفت و حضور یحیی گل محمدی نزدیکترین گزینه به حساب می آمد) و سپاهان (تیمی که همیشه شانس قهرمانی است) جواب نداد و یکدفعه سر از تراکتورسازی درآورد. دوستان نزدیک علی کریمی از پافشاری های همسر او می گویند.
چرا همسر کریمی باید به حضور او در تبریز علاقه داشته باشد؟ آذری بودن همسر علی کریمی برای اصرارهای همیشگی او در تمام مدتی که روزنامه ها به دنبال راهی برای حضورش در پرسپولیس بودند کفایت می کرد. همسر کریمی از او خواست اگر قرار به پایان فوتبالش است، حداقل یک سال هم در تبریز توپ بزند.
آن تایم می شویم
اینطورکه خودش می گوید روزهای اول حضورش در تبریز به نوعی برایش تداعی کننده روزهای بایرن مونیخ بود. روهای بی کسی و فراموشی. کریمی همیشه بی اعتنا به تیترهای روزنامه بود و همچنان هم هست، مگر اینکه هدف خاصی را دنبال کند!
کریمی در روزهای اول حضورش در تبریز، کاظمیان را مامور خرید روزنامه ها کرد. او به دنبال این بود که متوجه شود رویانیانو حتی دایی درباره او چه اظهارنظری کرده اند. به هر حال کریمی در روزهای اول حضورش با توجه به مشکلاتی که پشت سر گذاشته بود، در تمرینات سرد و بی روح حاضر می شد و برخلاف دورانش در پرسپولیس که عادت داشت یکی دو ساعت زودتر بیاید و دیرتر از همه هم درفشی فر (محل تمرین پرسپولیس) را ترک کند، با سوت جلالی تمرین را ترک می کرد و به سمت رختکن می رفت.
اگر هواداران سینه چاک تراکتور نبودند، او بعد از کمی رسیدن به سر و وضعش به سمت خانه اش حرکت می کرد اما عکس گرفتن و امضای یادگاری به طرفدارانش در هر تمرین حدود نیم ساعت از وقت جادوگر را می گرفت و همچنان می گیرد.
اما داستان تمرینات او این روزها بسیار تغییر کرده و همینطور است که مدام مجید جلالی از حرفه ای بودن و تمرین کردنش حرف می زند. اوحالا کاملا در تبریز جا افتاده و به همان ستاره ای که لازم است برای تراکتورسازی تبدیل شده.
همسایه های کریمی در تبریز درباره او چه می گویند؟
بچه شیر پاک خورده ای است
در خیابان ولی عصر تبریز دیگر هیچ جنبده ای نیست که آمار خانه کریمی را نداشته باشد. گزارشی که می بینیدمصاحبه با این افراد در مورد جادوگر است.
خوشحالم همسایه مان شده
آقا محمد درست در روبروی ساختمان علی کریمی کیوسک مطبوعاتی دارد. کریمی روزنامه می خواند؟ «خودش برای خرید روزنامه نیامده اما یکی دو بار جواد کاظمیان برای خرید روزنامه آمده. از آمدن کریمی به تبریز خیلی خوشحالم و از اینکه همسایه او هستم، بیشتر خوشحالم. در این مدت خیلی ها به بهانه خرید یا خواندن روزنامه کنار دکه می آیند و گاهی ساعت ها منتظر می مانند تا کریمی را ببینند.»
خیلی خاکی است، خوشم اومد
میوه فروش محله می گوید یک بار کریمی برای خرید میوه به مغازه اش آمده. «میوه زیادی نخرید. به نظرم تنها زندگی می کند و برای اینکه میوه خراب نشود از هر نوع که دوست داشت یک مقدار خرید. نگذاشت به او تعارف بزنم و خیلی ریلکس پول آن را حساب کرد و رفت. خیلی خاکی است.ما آذری ها همه تراکتوری هستیم. هر بازیکنی هم که به موفقیت تراکتورسازی کمک کند، دوست داریم از او حمایت کنیم.»
شیر پاک خورده، مشکلی از او ندیدم
معلوم بود که حواسش به همه چیز است. پرسید برای چه می خواهید عکس بگیرید؟ اصلا چرا از علی کریمی می پرسید. گفت که معتمد محل است و همه را می شناسد: «کدخدای اینجا هستم و سعی می کنم به همه کمک کنم. متوجه شده ام که علی کریمی به اینجا آمده و حواسم به او هم هست. جلوی منزلش خیلی شلوغ است و خیلی ها منتظر می مانند تا تمرینات یا بازیش تمام شود تا او را ببینند. الحق هم بچه شیر پاک خورده ای است و در این مدت مشکلی از او ندیده ام. کریمی در این مدت خیلی خوب با این محیط اخت شده است و حتی یکی دو بار دیده ام پیاده روی می کرد.»
دست دراز کرد تا دست بدهیم
نگهبان محله، یک آقای خوش لهجه و خوش برخورد است: «روز اول که دیدمش باورم نمی شد. علی کریمی اینجا؟ خیلی خوب بود.جلو رفتم و سلام کردم. خیلی گرم برخورد کردو جوابم را داد و حتی خودش برای دست دادن پیشقدم شد. درباره تراکتور با او حرف نزدم. یعنی فرصت نشد که حرف بزنم. به نظرم برای خرید بیرون آمده بود.پای پیاده بود و حدود چند قدمی را با او همراه شدم. بعد از آن روز دیگر ندیدمش، البته پای پیاده ندیدمش، وگرنه هر شب بعد از اینکه از تمرینات برمی گردد، می بینمش که با اتومبیلش به خانه می رود.»
گزارش مصاحبه ای از جزییات زندگی شخصی علی کریمی و همه خصوصیات رفتاری و علایق اسطوره
جادوگر فیلم باز، آقای سیاه پوش
دریبل ها، گل ها و پاس های استاد در همه این سال ها اینقدر جذاب بوده که کسی سراغ جزییات زندگی اش نرود. علی کریمی معمولا اجازه نمی دهد کسی اینقدر به او نزدیک شود که بتواند از جزییات زندگی اش سردربیاورد. هر از چندگاهی هم یک مصاحبه آتشین می کند و کل فوتبال ایران را به هم می زند. او همین امروز هم خصوصیاتش را حفظ کرده اما کیست که دوست نداشته باشد بداند کریمی طرفدارت کدام تیم اروپایی است؟ چطور غذا می خورد؟ چطور وقتش را می گذراند و سلیقه اش چطور است؟ چه ماشین هایی داشته و .... این یک گزارش مصاحبه است که در مورد بعضی از قسمت هایش با خود علی کریمی حرف زده ایم.
در سلیقه علی کریمی در چیدمان وسایل خانه اش نمی توان شک کرد. تکنیکی ترین بازیکن آسیا در چیدمان خانه هم تکنیک های خاص خودش را به کار می برد اما یکی از نکات قابل توجه در چیدمان خاص خانه اش در بریز به رنگبندی پرده ها و فرش هایش مربوط می شود. رنگ سیاه! در بیشتر لوازم خانه اش از این رنگ استفاده شده است. به هر حال به نظر می رسد با توجه به اینکه بیشتر رهگذرانی که از بازار سنگفرش خیابان ولیعصر عبور کردهاند، متوجه تازه وارد معروف شده باشند.
کمتر کسی است که هنگام عبور از چهار راه این خیابان با دست اشاره ای به ساختمان نمای کامبوزیت نکندو طبقه ششم را نشان ندهد. همین مساله و مکث چند ثانیه ای باعث شده تا گاهی در این چهار راه با ترافیک شدیدی روبرو باشیم. کریمی ترجیح داده پرده های خانه اش از مخمل مشکی دوخته شود و کمترین دیدی از بیرون داشته باشد تا از مزاحمت های احتمالی جلوگیری شود.
تا اینجای کار مشکلی وجود ندارد و حتی می توان با تماشای پرده های خوش دوخت به سلیقه اش نمره قبولی داد اما وقتی با فرش و تابلوهای مشکی او مواجه می شوید، کمی نگران می شوید. این را در کنارت ناراحتی هایش در روزهای اول حضورش در تبریز و شادی نکردن هایش بعد از گلزنی قرار بدهید تا نگرانی هایتان چند برابر شود. آیا او افسرده شده است؟
عاشق رئال هوادار میلان
شاید خیلی ها ندانند که علی کریمی در فوتبال جهان طرفدار کدام تیم است اما دوستان نزدیکش که حرص و جوش خوردن های او در تماشای فوتبال دو تیم میلان ایتالیا و رئال مادرید مقابل حریفانشان را دیده اند می توانند گواهی دهندن که جادوگر سابق و کاپرفیلد کنونی از طرفداران دو آتیشه این دوتیم است.شاید همین مساله باعث شده او علی رغم مصدومیت و بدون اجازهاز مسوولاناستیل آذین نبرای دیدار مقابل آ ث میلان راهی دبی شود.
کریمی در لیگ قهرمان اروپای فصل گذشته هم طرفدار رئال بودو حرص و جوش زیادی بعد از پیروزی 2- صفر رئال مقابل دورتموند و درنهایت حذف این تیم به دلیل پشکت در وست فالن (استادیوم دورتموند) خورد. همین اتفاق هم باعث شد تا او قید تماشای فینال لیگ قهرمان فصل گذشته و بازی دو تیم دورتموند و بایرن مونیخی که در آن بازی کرده بود را بزند و مانند همیشه و سر وقت بخوابد! حضو ردر استادیوم سانتیاگو برنابئو به همراه شالکه در لیگ قهرمانان اروپا یکی از خاطرات خوب کریمیاست که از عکس های آن بازی در آلبومش به خوبی نگهداری می کند.
وقتی کریمی مراسم اسکاتر را دنبال کرد
او به فیلم های ایرانی بیش از فیلم های روز دنیا علاقه دارد. دیدن سریال های ایرانی چیزی است که معمولا اوقات او را پر می کند. یکی از بازیکنان همدروه کریمی از رلوزهای اردوی تیمملی اینطور تعریف می کند: «علاقه علی به فیلم های ایرانی واقعات غیرقابل باور است. زمانی که یک سریال پرطرفدار از تلویزیون پخش می شد، او زما نغذایش را طوری تنظیم میکردکه بتواند آن را تماشا کند! حتی بعضی از بازیکنان تیم ملی را هم تشویق به دیدن این فیلم می کرد.»
یکی از خبرنگاران که برای مصاحبه با کریمی به اردوی تیم ملی رفته بود، ماجرا را اینطور تعریف می کند: «حدود دو سال پیش برای مصاحبه با کریمی به اردوی تیم ملی در هتل اوین رفتم. کریمی به همراه جمعی از بازیکنان مانند مازیار زارع، پژمان منتظری، محمدرضا خلعتبری و پژماننوری در لابی هتل بودندو نوشیدنیمی خوردند.
کریمی بعد از دیدن من و با توجه به اینکه با قرار قبلی رفته بودم، به میزا دیگری آمد و برای مصاحبه آماده شدیم. همه چیز مهیا بود که ناگهان کریمی گفت بگذار اول این سریال را ببینم! ابتدا فکر کردم برخورد یا حرفی از طرف من او را ناراحت کرده و به این طریق می خواهد از زیر مصاحبه دربرود اما خلعتبری گفت که علی آقا هر شب باید این سریال را ببیند! شاید همین مساله باعث شد او در ساعات پایانی یکی از بهترین شب های تاریخ ایران منتظر اعلام نتیجه اسکار شود و بعد از برنده شدن اصغر فرهادی به عنوان برترین کارگردان جهان خیلی زودتر از برخی هنرمندان، پیام تبریک خود را تقدیم او کرد.
او درباره اصغر فرهادی اینطور می گوید: «می دانم او فیلم های زیادی ساخته اما با توصیه دوستانم دو اثر پرفروش و تاثیرگذار او در سینمای ایران را دیدم. «جدایی نادر از سیمین» فیلم زیبا و پرمعنایی بود. خیلی ساده و به شکل عالی به موضوع دروغ بین آدم بزرگ ها و توجیه آن بین خودشان پرداخته بود. از انتخاب ایشان واقعا خوشحال شدم و مراسم اسکار را دنبال می کردم. او باعث سربلندی ایرانی ها شد و کارش فوق العاده بود و توانست نام ایران و هنر ایرانی ها را در سراسر جهان سر زبان ها بیاورد. این کار کمی نیست و من به شخصه برای او و کارهایی که می کند، احترام قائلم. متاسفانه فعلا نتوانسته ام فیلم جدید ایشان (گذشته) را ببینم. دقیقا با بازی های پرفشار لیگ و تمرینات و جابجایی هایم همراه بود ولی با توجه به شناختی که از ایشان دارم، می دانم فیلم قابل اعتنایی است و آن را خواهم دید.»
آیا علی کریمی که خودش هنرمند بزرگی در زمین فوتبال است و طرفداران زیادی هم دارد، روزی روی بیلبورد سینماها خواهد رفت و بازیگری در سینما را هم تجربه خواهد کرد؟ یک نه خیلی طولانی اولین واکنش اوست: «نه، اصلا به این موضوع فکر نمی کنم. البته همانطور که می گویید، لطف خیلی ها باعث شده تا این پیشنهاد به من شده باشد. حتی چند بار به دعوت دوستانم به پشت صحنه یکی دو فیلم رفتم و دوستان خوبی هم در این عرصه دارم اما اینکه روزی بازیگر شوم را بعید می دانم. فکر نکنم بازیگری در خون من باشد. من کارم را در زمین فوتبال انجام می دهم و سینما هم متعلق به کسانی است که برای آن زحمت می کشند.»
البته همه کسانی که کریمی را می شناسند، می دانند که او علاقه خاصی به سورپرایز کردن طرفدارانش دارد و بعید نیست روزی به دعوت سینماگران پاسخ مثبت بدهد!
از مجلات اتومبیل تا BMW
طرفدارانش هنوز روزهایی که با پژو RD اش به کارگران رفت و آمد می کرد را فراموش نکرده اند. پژویی که خیلی زود تبدیل به یک BMW شد. علی کریمی از همان کودکی به اتومبیل علاقه داشت و اطلاعات خودرویی اش از خیلی از بنگاه های فروش اتومبیل هم به روزتر است!
شماره 8 تراکتورسازی کلی مجله اتومبیل در خانه اش دارد و از کیفیت و نوع کارآیی اتومبیل سررشته خوبی دارد. اگر مجله در دسترس نباشد، باز کردن سایت های معرفی اتومبیل دیگر سرگرمی اوست. همین مساله باعث شده بین همبازیانش به یک اتومبیل باز حرفه ای معروف باشد و کیست که نداند همچنان BMW را به خاطر تحت کنترل بودن و مانور دلپذیرش بیشتر از همه خودروها دوست دارد.
دوست دارم کریمی باشم
کریمی بعد از آن دریبل معروفش در مسابقات جام رمضان در دل طرفداران جا گرفت و از همان شب القاب فراوانی دریافت کرد. از مارادونای آریایی تا جادوگر و این اواخر هم در تراکتورسازی، تبریزی ها به او لقب کاپرفیلد دادند تا شم بالای خود در رقابت با پایتخت نشینان را
به رخ بکشند.
کریمی از کدام لقبش بیشتر خوشش می آید؟ مارادونا می تواند لقبی باشد که هر کسی را از خود بیخود کند.به هر حال اسطوره آرژانتینی غولی در دنیای فوتبال بود که هنوز طرفدارانش معیار بهترین بازیکن این کشور را با قابلیت های او می سنجند.
کریمی اما دوست دارد «علی کریمی» باشد: «در این سال ها لقب های زیادی به من دادند. چه در آلمان و امارات و چه در ایران. از همه طرفدارانم ممنونم ودست تک تکشان را به محبت می فشارم. آنها باعث می شوند روحیه بگیرم و تمام توانم را برای آنها به کار بگیرم. یادم هست دربی تهران را به دلیل مصدومیت از دست داده بودم. تمام تلاشم را می کردم که در آن وضعیت، تیم را تنها نگذارم. برخی از طرفداران به محل تمرین می آمدند و می گفتند جادوگر ما از تو کمک می خواهیم، هر طور شده باید در کنار تیم باشی. همین انگیزه ام را افزایش داده بود تا از دکترها بخواهم کاری کنند که هر طور شده به دربی برسم. وقتی آنها از تو انتظار دارند، نمی توانی چشم در چشمشان نگاه کنی و کاری نکنی. اما در مورد لقب هایم باید بگویم از بابت روحیه ای که به من می دهند ممنونماما دوست دارم علی کریمی باشم.»
وقتی که بابا لنگ دراز شد
خیلی ها لحظه کمک کردن کریمی به امثال جوان چاق ایرانی، مرحوم بابک معصومی، گل فروشان چهار راه و حتی مجتبی محرمی را به خاطر دارند اما کریمی رازهای مگوی فراوانی دارد. رازهایی که فقط علی (دوست نزدیکش و کسی که ماموریت تحقیق درباره کسانی که برای یاری گرفتن به کریمی مراجعه کرده اند را برعهده دارد) باخبر است. روزانه بیش از 10 نامه از طرف کسانی که نیازمند هستند به دست کریمی می رسد اما بازخوردیکی از کمک هایش خاطره انگیز بود. کمک به جوانی بدون سرپرست برای ادامه تحصیل. او به تازگی فارغ التحصیلی اش در رشته پزشکی را دریافت کرده و در نامه ای که کمی شبیه به نامه جودی ابوت به بابا لنگ دراز است، از کریمی تشکر کرده و اشک جادوگر را درآورده بود.
آقای محبوب محبوب
جریان کمای مهدی کریمیان هافبک تراکتوری ها را که شنیده اید. می گویند علی کرمی درحالی که در راهروی بخش قدم می زد با صدای ضجه گاه و بیگاه همراه بیماران دیگر روبرو می شد و شاهدان از چهره مضطرب او خبر می دهند.
گفته می شود به نظر می رسید علی کریمی با این شرایط ناآشنا باشد و کاملا ترسیده بود اما یک خاطره جالب. یکی از شاهدان در آن روز تعریف می کرد که خانواده یکی از بیماران که بیمار خود را از دست داده بودند، در بیمارستان حاضر بودند. در این میان دختری که گریه و زاری می کرد بعد از دیدن علی کریمی در بیمارستان ناگهان مکث می کند و به سمت کریمی می آید و بعد از پاک کردن اشک هایش از کریمی می خواهد با او عکس یادگاری بیندازد!
کریمی که کاملا از این ماجرا شوکه شده بود، درخواست او را می پذیرد و با او عکس می اندازد و دختر بعد از گرفتن عکس می رود سراغ ادامه گریه و زاری اش.
مصاحبه ای کوتاه با شماره 8 تراکتورسازی
هدفم قهرمانی است
کریمی به شرایط تبریز عادت کرده و همه تمرکزش روی نتیجه گرفتن تراکتورسازی است.او شرایط بسیار بهتری نسبت به تصوراتش دارد.از استقبال روز اول گرفته تا لقب هایی که به او می دهند. جادوگر امسال از تبریز قهرمانی می خواهد.
علی آقا و تبریز؛ چرا تراکتورسازی را انتخاب کردید؟
- به هر حال شرایط به گونه ای بودکه تصمیم گرفتم از بین پیشنهاداتی که به من شده بود این تیم را انتخاب کنم. حضور در آسیا و طرفدار خونگرم و پرشورش می تواندیکی از مهمترین دلایلم برای پوشیدن پیراهن این تیم باشد.
اما جو بدی علیه تان در این شهر بودو حتی خودتان چندین بار برای سفر به تبریز منصرف شده بودید.
- اصلا اینطور نیست. من مصدوم بودم و به تبریز نیامدم وگرنه دلیل دیگری نداشت. تبریزی ها اینقدر با شخصیت هستندکه بارها دیده ام به تیم میهمان هم احترام می گذارند.قبل از اینکه بهتبریز بیایم شنیده بودم که امکان دارد مشکلات زیادی برایم به وجود بیاید اما با شناختی که داشتم به تراکتور آمدم. همینجا از طرفداران تراکتورسازی که در آن زمان که دیروقت هم بود برای استقبال از من به فرودگاه آمده بودند، تشکر ویژه ای می کنم. واقعا اصلا تصور این استقبال باشکوه را نداشتم. بنرها و شعارهای آنها همیشه در ذهنم باقی می ماند تا در این فصل بهترین بازی هایم را برایشان انجام دهم.
پس کمی ترس از استقبال بد را داشتید؟
- نه، گفتم که فقط خیلی ها به من می گفتند تبریز برایت حاشیه ساز می شود و اگر می ترسیدم با تراکتورسازی قرارداد نمی بستم. من مطمئن بودم طرفداران تبریزی اینقدر با محبت هستندکه من را بپذیرند. البته همانطورکه گفتم اصلا انتظار چنین استقبال باشکوهی را نداشتم.
و لقب کاپرفیلد؟
- دست همه شان درد نکند. بنرهای زیادی بود که خیلی از آنها را موفق نشدمببینم و بعد از آن دوستانم برایم تعریف کردند. این لقب را بارها در تشویق هایشان به کار می بردند و از همه آنها تشکر می کنم. مهم موفقیت تیم است و تمام تمرکزم روی این مساله است.
علی آقا برای خرید خودتان می روید؟
- اوایل زیاد اینجا را بلد نبودم و دوستانم به من کمک می کردند. الان هم بیشتر وسایل و مایحتاج را به کمک آنها می گیرم اما وسایل دیگر را خودم می گیرم و مشکلی ندارم.
از شما هم پول می گیرند؟!
- مگر من چه فرقی با بقیه مردم دارم؟ من هم مثل آنها هستم.
گفته می شود هر وقت از خانه خارج می شوید دور و برتان پر می شود از طرفداران.
- به هر حال آنها دوستدار فوتبال و تراکتورسازی هستند. فوتبال با حضور همین ها معنا پیدا می کند. همه آنها لطف دارند و من مشکلی ندارم.
فکر می کنید تراکتور موفق شود؟
- خوشبختانه طلسم نبردنمان در تبریز هم شکسته شدو از آن فشار خارج شدیم. تراکتور کادر فنی و بازیکنان خوبی دارد که در کنار هواداران پرشوری که دارد، می تواند یکی از مدعیان قهرمانی لیگ برتر باشد.تمام هدفمان در این فصل همین است و امیدواریم به چیزی که استحقاق آن را داریم برسیم.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین