|
|
امروز: يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۱
کد خبر: ۵۱۸۸۶
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۸
در هر دولتي افرادي هستند كه نسبت به خانواده شهدا توجه بيشتري دارند واين به نوع تفكر وزير و مسئول مربوطه باز‌مي‌گردد.براي مثال آقاي دكتر پزشكيان در ذهن من شاخص است.
هفتم تير نامي درخشان در تاريخ انقلاب است. گذشته از اينكه حادثه انفجار در حزب جمهوري و شهادت 72 تن از ياران خميني(س) داغ بزرگي بر دل ملت ايران گذاشت ولي مردم و مسئولان نظام اسلامي همواره با بزرگي از اين واقعه ياد  مي كنند.در اين ميان براي يادآوري از اين عزيزان و پاسداشت مقام خانواده شهداي انقلاب به سراغ فرزند يكي از شهداي هفتم تير رفتيم.احمد فياض بخش، فرزند شهيد بزرگوار محمدعلي فياض بخش اين روزها قدم در راه پدر گذاشته است و در سازمان بهزيستي كل كشور به مشاوره مشغول است. فياض بخش كه پدرش موسس سازمان بهزيستي ايران بود از ناملايمات  روزگار مي گويد و معتقد است فضا به كلي با ابتداي انقلاب تفاوت  پیداكرده است و مسئولان تنها به فكر خدمت به مردم نيستند.احمد فياض بخش تاكيد مي‌كند، اينكه كسي تلاش كند شهدا را به نفع خود مصادره كند و براي تسويه حساب برگزيند درست نيست.

از هفتم تير 60برايمان بگوييد.

سال 60 بنده در شرف به ورود دبيرستان بودم و بين 14 و 15 سال سن داشتم.آن زمان  كه حادثه اتفاق افتاد، جزييات به دقت و شفاف در خاطرم بود اما اكنون كه 33 سال از آن واقعه گذشته برخي از جزیيات را به خاطر نمي آورم.چون حال و هواي آن ايام، حس و حال ترور، شهادت و اخبار جنگ بود، تقريبا همه اعضاي خانواده پدري و مادري‌ام درگير انقلاب و جنگ بودند بنابراين آمادگي دريافت چنين اخباري را داشتيم از اين رو شهادت پدر آن ايام خيلي براي من سنگين نبود. وقتي خبر شهادت را به گوش‌مان رساندند، ما مي‌دانستيم به عنوان يك خانواده انقلابي بايد صبور باشيم و از قبل مي‌دانستيم اقتضاي برداشتن قدم در اين راه ها شنيدن اين گونه اخبار نيز هست.
  به مرور زمان حس نكرديد زندگي بدون حضور پدر سخت است‌، حس و حال‌تان نسبت به  شهادت پدر تغيير نكرد؟

حقيقت ندارد اگر بگويم نه! حس من تنها در خصوص شهادت نيست تمام افرادي كه پدر و مادر از دست مي دهند، هر چه بزرگ‌تر مي شوند، وابستگي و نيازشان به حضور آنها بيشتر مي شود. هرچند تلخي شهادت پدر را در آن ايام حس نكردم، اما با گذشت زمان بيشتر جاي خالي او را درك كردم. وقتي حمايت افراد انقلابي هم دوره پدرم از فرزندان‌شان را مي‌بينم كه فرزندان آنها با حمايت خانواده از چه فضاي رشدي برخوردار مي‌شوند جاي خالي پدر را بيشتر حس مي‌كنم. در يك دهه اخير بسياري به اسم خانواده‌های شهدا بالا آمدند اما متاسفانه در عمل به علت عدم اعتقاد قلبي به شعارها، توجه به خانواده شهدا از اولويت بندي خارج مي‌شد. زماني مسئولان كشوري اطلاعاتي را پيدا مي‌كردند تا به خانواده شهدا كمك كنند و تا كار به نتيجه نمي‌رسيد آن را رها نمي كردند اما امروزه مجبوريم مدام پيگيري كنيم.

 برخي ادعا مي‌كنند كه شهداي هفتم تير بيشتر از 72 نفر بودند،شما چنين نظري داريد؟

 تا جايي كه من مي‌دانم تعداد شهداي ترور هفتم تير 72 نفر است. تا اوايل دهه هشتاد در سالگرد اين واقعه خانواده شهداي هفتم تير به طور منسجم گرد هم جمع مي‌شدند اما با روي كار آمدن آقاي احمدي‌نژاد اختلافات سياسي بين خانواده‌های شهدا پيش آمد. شخصا بررسي نكردم كه بدانم تعداد شهداي هفتم تير درست است يا خير اما حس من اين است كه عدد به طور اتفاقي و علاقه ،به امام حسين(ع) و شهداي كربلا يكسان درآمده است. اين گونه نبود كه بخواهند تعداد شهدا را كم يا زياد كنند.

  هدف ترور هفت تيرچه بود؟آيا شخص بهشتي مورد نظر بود يا كل اعضاي حاضر؟

 قطعا هدف ترور، از بين بردن گروهي از افراد بود كه عشق‌شان به امام(س) عشقي ناب بود. آقاي كلاهي كه گفته مي‌شود ترور را انجام داده است جزو گروه محافظ آيت ا... بهشتي بود. او به ايشان بسيار نزديك بود، حتي چندباري به كلاهي مشكوك مي‌شوند اما از آنجايي كه اين شخص تاكيد مي‌كند كه توبه كرده و قصدي ندارد، شهيد بهشتي نظرش نسبت به او تغيير مي‌كند. بنابراين كلاهي موقعيت‌هاي بسياري داشت تا بتواند شخص بهشتي را ترور كند اما در نهايت ترور با جمعيت و وسعت بيشتري رخ مي‌دهد. بنابراين هدف شخص نبود هدف از بين بردن جريان پيروي امام(س) بود.
 آيا دشمن توانست با از بين بردن اين جريان، اهداف و روحيه آنها را هم از بين ببرد؟
فضاي اجتماعي آن موقع را اين روزها نداريم. نمي‌توانم بگويم دقيقا شرايط فرهنگي جامعه، نوع رفتار مسئولان،  جو انقلابي كه آن زمان وجود داشت اين روزها در بين مردم و مسئولان وجود دارد. اين ادعا، ادعاي درستي نيست و بيشتر حالت شعاري دارد تا اينكه برآمده از شواهد و دلايل قابل دفاع باشد. چيزي كه اتفاق افتاده است اين است كه ما از اهداف انقلاب تا حد زيادي دور شده‌ايم.
  آيا تغيير دولت در نوع رفتار با خانواده شهدا تاثير داشت؟

بله. در هر دولتي افرادي هستند كه نسبت به خانواده شهدا توجه بيشتري دارند واين به نوع تفكر وزير و مسئول مربوطه باز‌مي‌گردد.براي مثال آقاي دكتر پزشكيان در ذهن من شاخص است. برخورد مجموعه مديران و زير مجموعه‌هاي وزارتخانه بهداشت در دوران آقاي پزشكيان بسيار مناسب بود.ولي از سوي ديگر در دولت احمدي نژاد و زمان وزارت خانم دستجردي برخورد خوبي با خانواده ما نمي شد.نمي‌خواهم اين رفتار را به  همه شهدا تعميم، بدهم. اما زير مجموعه خانم دستجردي برخوردي مناسب حتي در حوزه كاري با ما نداشت.
 آيا دليل خاصي پشت پرده اين برخورد بود؟

خير، تصور مي‌كنم دليل عمده اين رفتار درگيري‌هاي حاشيه اي وزير بود. زماني كه احمدي نژاد او را عزل كرد، دستجردي به دليل رفتارش با ما اشاره كرد. اما در دولت جديد آقاي وزير اول از همه با خانواده ما ديدار كرد و روز بيست اسفند 92 به مناسب روز شهيد به منزل ما آمد. قول‌هايي در آن روز به ما دادند و خواستند مسائل را از دفترشان پيگيري كنيم ما هم در حدي كه شأن خانواده شهدا و فياض بخش بود تذكر داديم. اما تصور مي‌كنم ايشان هم مشغول كارهايي شدند كه توجهي به آن قول و قرار‌ها ندارند.

 تصور مي‌كنيد توانسته‌ايد راه شهدا و به ويژه پدر را ادامه دهيد ؟

قطعا، در اين ترديد ندارم . با برداشت‌هاي خودم از پدر سعي كردم بر اساس نظر ايشان حركت كنم. مادرم به عنوان نزديك‌ترين شخص به ايشان، نكاتي را به ما انتقال دادند. از سوي ديگر مجموعه دوستان پدر راهنماي خوبي براي ما بودند. بنابراين سعي كردند در حوزه تخصصي و در مسائل اجتماعي و جهت‌گيري‌هاي سياسي در مسيري گام بردارم كه اگر پدر حضور داشت آنها را تاييد مي‌كرد.در دوران حضور شهداي هفتم تير فاصله‌ بين جناح‌ها زياد نبود و همه دوست بودند. بنابراين به اين صورت نمي‌توانستيم بگويیم كه آن عزيزان متمايل به كدام جهت بودند. در خصوص پدرم بايد بگويم، شهيد دوست داشت نظرات مختلف را بشنود و اگر نقدي به  طرز تفكري داشت، دوستانه مطرح مي‌كرد و اما ارتباطش را با افراد حفظ مي‌كرد.

 با اين حساب در آن زمان همدلي و همزباني به معناي واقعي بين  كابينه و سياستمداران وجود داشت، اما امروز اين موضوع رعايت نمي‌شود و شاهد توهين سياسيون به يكديگر هم هستيم.
امروزه در ظاهر دو نفر سر سفره افطار مي‌نشينند اما در باطن به خون هم تنشه هستند و برخوردهاي آنها در پشت سر دوستانه نيست. با وجود اينكه اوايل انقلاب افراد اختلاف‌هاي زيادي داشتند اما اينگونه با هم برخورد نمي كردند.افراد را جرثومه فساد، منشا بسياري از اختلافات و مشكلات و انحرافات بنامند و خود را بري از هر نوع خطايي بدانند. در آن زمان مي‌پذيرفتند كه نگاه‌شان يكي نيست اما قبول داشتند كه برادر هستند و در بزنگاه‌ها به داد هم مي‌رسيدند و حفظ آبرو  را مد نظر داشتند و حد و مرزي براي دشمني تعيين مي‌كردند. اين حد را اوايل انقلاب حس مي‌كرديم اما اين روزها افراد حد و مرزي براي رقابت سياسي ندارند.

يكي از مهم‌ترين آرمان و اهداف انقلاب اخلاق است كه متاسفانه رعايت آن در بين سياستمداران پر رنگ نيست. چه شد كه اين آرمان فراموش شده است؟

 تصور مي‌كنم علت اصلي اين است كه خدا در كارهاي ما فراموش و كم‌رنگ شده است. امروز انگيزه‌هاي ديگري مخصوصا در بين جامعه مديران كشور جايگزين شده است. در اوايل انقلاب انگيزه‌اي جز خدمت وجود نداشت و صحبتي كه شهيد بهشتي داشتند كه« ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت» واقعيت بود. كسي كه در آن زمان مديريتي را بر عهده مي‌گرفت از زندگي شخصي مي‌افتاد. اما اين روزها مي‌بينیم كه خيلي از كساني كه تلاش مي‌كنند به مديريت برسند براي اين است كه وقتي به مديريت مي‌رسند اتفاقات خوب ديگري برايشان ‌مي‌افتد. آنها به ثروت، خودروي دولتي، مسكن در تهران و به ارتقاي مراحل علمي دست مي‌يابند. وقتي انگيزه‌هاي دنيايي زياد مي‌شود طبيعي است كه خدا فراموش مي‌شود ديگر به خاطر مردم تلاش نمي‌كنند و دنبال خدمت مردم نيستند. بلكه به دنبال ارتقاي زندگي خود و خانواده هستند چرا كه مي‌دانند وقتي به مديريتي برسند مي‌توانند از كنار آن به امتيازات خاصي دسترسي پيدا كنند. اما اين موضوع در ابتداي انقلاب وجود نداشت. درآمد شهيد فياض بخش از جراحي 15 برابر حقوق دريافتي از طريق عضويت در كابينه بود. وقتي شهيد رجايي عنوان كرد كه همه اعضاي كابينه بايد حقوق يكساني داشته باشند، پدر ديگر در ازاي ويزيت بيماران و جراحي پولي دريافت نمي‌كرد.

  اگر در اين دوران حضور داشتند  وچنين رفتارهايي را شاهد بودند، واكنش‌شان چگونه بود؟
من كه حداقل روح بزرگ شهيد فياض بخش را ندارم. قطعا من كه سنخيتي از روح بزرگ پدرم ندارم خجالت مي‌كشم و تاسف مي‌خورم بعضي مسئولان روي شانه‌ها ی مردم بالا آمدند، با راي مردم توانستند از يك شهروند عادي به نماينده تبديل شوند چطوري به خود اجازه مي‌دهند رفتاري نادرست با ملت داشته باشند. اين افراد به اسم خادم مردم وارد عرصه شدند مگر مي‌شود خادمي كم توجهي كند؟! اين برخوردها را در بين مسئولان ابتداي انقلاب نمي‌ديديم اما تصور مي‌كنم اگر بودند و مي‌توانستند ادامه دهند، از اين رفتارها خجالت مي‌كشيدند. نمي‌خواهم بگويم امروز هيچكدام از مسئولان رفتار درستي ندارند، اما مسئله اين است كه از ارزش‌هاي اوليه انقلاب فاصله گرفته‌ايم.

 آيا استفاده سياسي و جناحي از شهدا رفتار درستي است؟

شهدا ذاتا سياسي هستند اگر چنين ديدگاهي نداشتند و دنبال روي رهبر كبير انقلاب نبودند در اين مسير‌ها حركت نمي‌كردند. اما موضوع اين است كه مقام معظم رهبري بر همدلي تاكيد دارند و بايد از فرصت آمدن شهدا براي افزايش و تكيه بر اشتراك‌هاي جناح‌ها  مختلف استفاده مي‌كرديم نه اينكه از فضا  براي تسويه حساب سياسي استفاده كنيم. افرادي كه اين كار را كردند خود را نزديك تر به رهبري و ولايت فقيه مي‌دانند اما من نتوانستم تناقضي كه بين رفتار و شعارشان وجود دارد را درك كنم. اين افراد در شرايطي كه رهبري از تيم مذاكره كننده دفاع مي‌كنند، آنها را مزدور و طرفدار آمريكا مي‌دانند و با ادبيات تند و غير منصفانه نسبت به تخريب آنها گام بر مي‌دارند.

منبع: قانون
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین