"حسود"ی شب در خواب دید که با "حاتم طائی"
رو برو شده است و از او طلبِ کمکی کرد.
حاتم گفت هرچه از من بخواهی به تو خواهم داد به شرط آنکه دو برابر آن را به همسایه ات بدهم!
حال هرچه می خواهی بگو.
حسود کمی فکر کرد و گفت:
حالا که هرچه به من می دهی و دو برابرش را نصیب همسایه ام می کنی از تو می خواهم که یک چشم مرا کور کنی!!!
-------------------------------
" آدم حسود "؛
چشمی از من کور کُن
گفتا خدا!
تا شود او کور
چشمش هر دو تا !!!
--------------------------
[آدم حسود گفت که ای خدا!
یک چشمِ مرا کور کُن!
تا
هردو چشمِ همسایه کور شود!!!].
===================
الغرض؛
====
[صداوسیما
در بازیِ دوّم،
(حتّی) سرود ملّیِ ایران رو هم پخش نکرد! تا بدین ترتیب؛
سرود ملّیِ آمریکا
در هیچ یک از دو بازی،
پخش نشده باشد!!!].
رو برو شده است و از او طلبِ کمکی کرد.
حاتم گفت هرچه از من بخواهی به تو خواهم داد به شرط آنکه دو برابر آن را به همسایه ات بدهم!
حال هرچه می خواهی بگو.
حسود کمی فکر کرد و گفت:
حالا که هرچه به من می دهی و دو برابرش را نصیب همسایه ام می کنی از تو می خواهم که یک چشم مرا کور کنی!!!
-------------------------------
" آدم حسود "؛
چشمی از من کور کُن
گفتا خدا!
تا شود او کور
چشمش هر دو تا !!!
--------------------------
[آدم حسود گفت که ای خدا!
یک چشمِ مرا کور کُن!
تا
هردو چشمِ همسایه کور شود!!!].
===================
الغرض؛
====
[صداوسیما
در بازیِ دوّم،
(حتّی) سرود ملّیِ ایران رو هم پخش نکرد! تا بدین ترتیب؛
سرود ملّیِ آمریکا
در هیچ یک از دو بازی،
پخش نشده باشد!!!].
============
[اُف بر این دنیا!]