|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۰
کد خبر: ۵۰۲۵۱
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۳
سینما در کنار آنکه به عنوان غنی ترین هنر قرن بیستم شناخته می شود، به سبب هم خانواگی اش با واژه صنعت و همنشینی اش در جهان کلمات با «هنر - صنعت سینما»، بسیار وابسته به علم است و دامنه توسعه دانش آن به حدی است که تقریبا هر ساله ابعاد جدیدی به جهان دانش بنیان و وابسته به تکنولوژی سینما افزوده می شود.
در راستای تایید ادعای مطرح شده می توان به سیل کتاب های تالیفی در جهان در ارتباط با علم و دانش سینما و همچنین تجدید چاپ همراه با افزوده های دایره المعارف آکسفورد در حوزه سینما طی هر سال اشاره کرد.

البته در این میان همراهی ابزارهای صنعتی و تکنولوژیک در زمینه تولید یک اثر سینمایی، از دوربین های پیشرفته دیجیتالی گرفته تا سیستم های نور پردازی، صوتی و جلوه های بصری نیز مزید بر علت توسعه دانش بنیان هنر - صنعت سینما شده است.

خوشبختانه علم و دانش این هنر با وجود تمام سختگیری غربی ها برای عدم انتقال دانش روز سینما به کشورهای اروپایی و آسیایی در کنار قرین بودن سینما با هنر، باعث شده تا ذهن خلاق و بدون مرز سینماگران و دست اندرکاران فنی این حوزه بر تمامی سدها و موانع غربی ها در راستای عدم انتقال دانش این هنر فائق آید.

آنچه مسلم است یکی از اصلی ترین و پایه ای ترین دلایل پذیرش آثار سینمایی در جشنواره ها و فستوال های بین المللی هنر هفتم به سطح استاندارهای جهانی آثار تولید شده کشورها باز می گردد و واضح و مبرهن است که تا زمانی که علم و دانش سینماگران جهان در سطح دانش روز نباشد، بدون شک تولیدات آنها در کسب حداقل استاندارهای جهانی عاجز خواهند ماند و پر واضح است که در این صورت راهی هم به رویدادهای بین الملی نخواهند یافت.

اما درخشش بدون استثنا و قدرتمند سینمای ایران در کنار اثبات توانمندی و خلاقیت سینماگران ایرانی، موید این نکته است که علم و دانش روز سینمای جهان در بین آثار تولیدی هنرمندان سینماگر ایرانی به خوبی یافت می شود و کسب میانگین 250 جایزه طی یک سال توسط آثار مختلف سینمای ایران در رویدادهای بین المللی اثبات کننده دانش والای فعالان و دست اندرکاران این هنر در کشور است.

البته در این میان برگزاری جشنواره بین المللی فیلم فجر و دعوت از سینماگران به نام جهان در این رخداد و برگزاری کارگاه های نظری و عملی نیز از مهمترین بسترهای انتقال دانش روز سینمای جهان به سینماگران ایرانی بوده است.

یکی از اتفاقات بسیار برجسته بخش بین الملل سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر که اردیبشهت ماه سال جاری (1394) در تهران برگزار شد، دعوت از پرآوازه ترین سینماگر در قید حیات لهستانی در جهان بود که تنها نام او در لیست میهمانان جشنواره فیلم فجر، رسانه های غربی را بر آن داشت تا بر کیفیت این رخداد و همچنین سطح مقبولیت آن در بین رویدادهای جهانی هنر سینما مهر تایید بزنند.

صحبت از «کریستف زانوسی» کارگردان، تهیه کننده و مدرس رشته سینما است که مدرک پروفسوری خود را در این رشته از دانشگاه های معتبر اروپایی دریافت کرده و در سال های 2009 تا 2014 میلای به عنوان پنج استاد برتر سینما در جهان معرفی شده است.

زانوسی 76 ساله (وی متولد 17 ژوئن 1939 میلادی در شهر ورشو کشور لهستان است) از 1967 میلادی (48 سال پیش) تا کنون به شکل مستمر در هنر هفتم مشغول فعالیت است که حاصل قریب به نیم قرن فعالیت او کارگردانی 26 فیلم بلند سینمایی، 23 فیلم و سریال تلویزیونی و تالیف 13 کتاب تخصصی در حوزه علم و هنر سینما است.

تقریبا به جز جایزه اسکار و نخل طلای جشنواره کن، جایزه ای در بین رویدادهای معتبر سینمای جهان وجود نداشته که وی آن را تصاحب نکرده باشد؛ اما به قول خودش بهترین جایزه اش کسب شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز برای فیلم «سال خورشید آرام» در سال 1984 میلادی است.

حضور در راس هایت داوران جشنواره فیلم ونیز در سال 1981 میلادی، عضو هیات داوران جشنواره ساندنس در سال 1986 میلادی، کسب جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم ونیز برای فیلم «قانون تغییر ناپذیر» در سال 1982 میلادی، تدریس در دانشگاه های معتبر سینمایی جهان چون «سیلسیان» لهستان و «ساس فی» سوئیس و ساخت فیلم های درخشانی چون «ساختار بلور»، «روشنایی»، «بیلان کار یک فصل»، «مارپیچ» و «قلبی در دست» تنها بخش کوچکی از کارنامه 48 سال فعالیت زانوسی در سینمای جهان است.

زانوسی به دعوت دبیر سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر (علیرضا رضاداد) برای سومین بار در این رخداد حاضر بود (در دو دوره قبلی، فیلم های او در بخش مسابقه و میهمان جشنواره فیلم فجر حضور داشتند) و جهت برگزاری کارگاه های تخصصی کارگردانی و هدایت بازیگر و همچنین تولید فیلمنامه به اثر سینمایی در تهران حاضر بود و همین حضور فرصت همنشینی و گفت و گو با یکی از بزرگان هنر هفتم جهان را فراهم کرد.

زانوسی که خود را شیفته سینمای روشنفکر منطقی ایران و مخالف سرسخت سینمای روشنفکری ایده آلیست غرب می داند وقتی در کارگاه های تخصصی خود گفت فیلمساز ایرانی که او را شیفته خود کرده عباس کیارستمی است چند انتقاد و غرولند زیرلب از حاضران در کارگاه شنید؛ اما وقتی در ادامه یادآور شد که اصغر فرهادی و فیلم برنده اسکارش، او را بهت زده کرده شاهد تشویق ایستاده حاضران در سالن بود.



در ادامه گفت و گوی اختصاصی خبرنگار سینمایی ایرنا را با این چهره شهیر سینمای جهان از خاطر می گذرانید.



** س: جناب زانوسی، شما از نسل فیلمسازان لهستانی هستید که درخشان ترین تاریخ سینمای این کشور را رقم زدند، سینماگرایی مانند «کریستف کیشلوفکی» و یا «آندره تارکوفسکی» (هر چند این سینماگر روسی است اما خود را وامدار مکتب سینمای لهستان می داند)، نسل امروز سینماگران لهستانی را چگونه ارزیابی می کنید؟ به ویژه آنکه در جشنواره اسکار سال گذشته فیلم «آیدا» ساخته «پاول پاولیکوفسکی» از کارگردانان نسل جدید لهستان جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را از آن خود کرد.



- اجازه بدهید در همین ابتدا این مساله را بگویم که از نظر من تفاوت بین نسل ها چیزی شبیه توهم است! نمی توان تفاوتی بین نسل ها قائل شد؛ چرا که شرایط رشد هر نسل با توجه به معیارهای رو به توسعه جوامع کار غیرمنطقی است.

چگونه می شود مدعی شد که در نسل ما افراد نابغه و خبره وجود داشتند اما در نسل جدید نیست. مگر در بین هم نسلان ما افراد ضعیف و یا خرابکار وجود نداشتند. آیا در نسل جدید، ما فقط شاهد افرا خرابکار و مصرف گرا هستیم! می توانیم مدعی شویم که در نسل جدید و یا نسل های آینده افراد خبره و موفق وجود نداشته و نخواهند داشت! طرح چنین مساله ای غیرقابل درک است، چرا که پاسخی برای آن وجود ندارد.

اگر منظور شما در تفاوت نسل ها در نوع دیدگاه ها، سطح دانش و یا حتی نوع آموزش است، مساله کاملا متفاوت است. در این صورت با صراحت می توان گفت که نسل جدید در دسترسی به اطلاعات و همچنین تجربه بسیار پیشروتر از نسل ما بودند اما شکی در این مساله نیست که نسل های آینده نیز درباره نسل های امروز چینن قضاوتی خواهند داشت؛ چرا که همانگونه که ما شاهد تولد و استمرار نسل ها هستیم به همان میزان هم شاهد رشد و توسعه علم و البته هنر سینما خواهیم بود.



** س: یعنی تفاوت نسل شما و نسل امروز کارگردانان لهستان تنها در دسترسی به اطلاعات و کسب تجربه و دانش سینما خلاصه می شود؟



- نه این گونه که شما می گویید... ببینید در دوران ما فیلمسازی بسیار دشوار بود و به دلیل همین سختی و پایین بودن سرانه تولید فیلم طی یک سال، اکران و نمایش آنها بسیار ساده بود؛ اما امروز این ماجرا از بین نرفته، تنها شکل آن معکوس شده است.

یعنی فیلمسازی در دنیای امروز به واسطه توسعه و تجهییز تکنولوژی سینما بسیار راحت تر شده اما به همان میزان مساله اکران با مشکلات متعددی مواجه است، امروزه اقتصاد در سینمای حرف اول را می زند و شرایط توزیع و اکران توسط شرکت های معتبر فرایند بسیار پیچیدی در جهان است.

از طرف دیگر مساله سرمایه گذاری هم مطرح است. در گذشته حمایت دولت ها از ساخت فیلم ها بیشتر بود، چرا که متقاضی کمتر بود و تولید اثر سینمایی به نوعی افتخار به حساب می آمد، چرا که شان حضور دولت ها در رفتار فرهنگی و هنری در آن زمان بسیار مورد توجه بود؛ اما امروزه با تسلط سیاست سرمایه داری در جهان، فعالیت در عرصه فرهنگ و هنر جنبه اقتصادی پیدا کرده و برای بقا در هنر شما علاوه بر دانش هنری باید تا حدودی از علم اقتصاد هم سررشته داشته باشید. (لبخندی به کنایه می زند)



** س: از سینمای لهستان و سینماگران نسل جدید آن سفری به ایران داشته باشیم... آماده هستید؟ (می خندد).. نظرتان درباره سینمای امروز ایران، سینماگران نسل جدید آن و نگرش و تفکر آنها در ساخت آثار سینمایی چیست؟



- نکته مثبت آن است که سینماگران جوان ایران به تغییر فضای آثار سینمایی ایران فکر می کنند و البته امکانات این تغییر فضا را نیز به واسطه دانش روز و همچنین جسارت شان دارند.

اما نکته منفی و آسیب جدی در این میان متوجه این اصل است که هنوز نمی توانم تفاوتی میان فضای فیلم های کارگردانان نسل جوان ایران با گذشتگان (پیشکسوتان) ببینم... هنوز هم اغلب فیلم های ایرانی در یک فضای شهری و یا مثلث های عاطفی و رقابت برای به دست آوردن ساده ترین مسائل زندگی روایت می شود.

این تجربه ای است که سینماگران نسل گذشته ایران آن را آغاز کردند و به نقطه اوج آن هم دست یافتند؛ اما برای من جالب است که نسل جدید هم هنوز در این مسیر حرکت می کند و اگر دست به تجربه جدیدی هم می زند باز هم فضا و بستر روایت آن تجربه سینمایی در همین فضای از پیش تعیین شده است.

البته در این میان جرقه هایی هم وجود داشته که من را متقاعد کرده که جسارت و ابزار کافی برای تغییر مسیر سینمای ایران در نسل جدید وجود دارد اما هنوز اغلب فیلم ها در ادامه مسیر گذشتگان است.

سطح علم، دانش و سلیقه سینمایی مخاطبان در ایران به واسطه آشنایی آنها با فیلم های اروپایی و آمریکای تغییر کرده است. گفت و گوی من با مخاطبان امروز سینمای ایران در جشنواره نشان می دهد که آنها به دنبال تجربه فضاهای متفاوت در بین آثار فیلمسازان امروز ایرانی هستند؛ اما هنوز نتواسته اند به خواسته شان دست پیدا کنند.

مساله اینجاست که دنیا تصویر درستی از جامعه امروز ایران ندارد و قدرت رسانه ها در غرب بسیار در ارائه این تصویر ناهمگون با واقعیت ایران موثر بوده؛ اما سینمای ایران با وجود حضور مستمر در جشنواره های بین المللی و همچنین تجربه اکران در کشورهای مختلف جهان، هنوز در ارائه تصویری دقیق از ایران امروز موفق نبوده است.

کارگردانان جوان ایرانی هنوز برای گذشتگان خود فیلم می سازند در حالی که مخاطبان آنها مردمی هستند که در فضای امروز جهان نفس می کشند و به واسطه ابزار ارتباطی قوی، شناخت خوبی از دنیای امروز دارند.

هنوز هم بین تمام فیلمسازان ایرانی، عباس کیارستمی برای من یگانه است. او فیلمسازی ایرانی است که با وجود شاخصه های ایرانی در فیلم هایش، با مخاطبان جهانی ارتباط برقرار می کند؛ اما دیگر فیلمسازان هنوز برای مخاطبان داخلی فیلم می سازند و نگاهی به فضای جهانی و مخاطبان بین المللی ندارند.

البته در این میان درخشش های ناگهانی مثل اصغر فرهادی با فیلم جدایی وجود دارند که در سالی که یکی از بهترین کارگردانان لهستان با فیلم «در تاریکی» (به کارگردانی آنیشکا هالند) نامزد کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی بود، توانست اسکار را برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد؛ اما ادامه این جریان دیگر در سینمای ایران پیگیری نشد؛ از آن سال به بعد حتی یکی از فیلم های ایرانی به بخش مسبقه نهایی اسکار راه پیدا نکرده و این نشان می دهد که هنوز خواست جدی برای تغییر مسیر سینمای ایران بین سینماگران به وجود نیامده است.

سینمای ایران نباید با سینمای هند و یا چین مقایسه شود! فرهنگ چند هزار ساله ایرانی باید برگ برنده سینمای امروز آن در جهان باشد تا جهانیان به این تاریخ عظیم و تاثیرگذار ایران در تحول تمدن و فرهنگ در جهان، احترامی که شایسته آن است را بگذارند.

خُب چه کسانی باید این مسیر را همواره کنند، اگر پاسخ من را می خواهید، سینماگران و فیلم های سینمایی ایرانی! اما آیا این اتفاق افتاده است؟ آیا این جریان شکل گرفته است؟ به اعتقاد من هنوز نه! تنها خواست و عزم آن وجود دارد اما در شکل عملی هنوز فعالیتی صورت نگرفته است.



** س: یعنی به اعتقاد شما، سینمای ایران و فیلم هایش باید به دنبال کسب احترام برای کشور ایران حرکت کنند؟



- صد در صد! (!One hundred percent)... سینمای ایران، خلاقیت فیلمسازان و توانایی های موجود در آن بسیار پیشروتر از سینمای کشورهای جهان سوم است.

وقتی فیلم جدایی جایزه اسکار را گرفت، در اغلب نقدها و یادداشت های منتقدان و کارشناسان سینمایی جهان این نکته مشخص بود که اصغر فرهادی جامعه امروز ایران را با نگاه فرهنگی مردمانش به نقد کشیده و از شیوه روایت کلیشه شده فاصله گرفته است. همین یادداشت ها و تقدیرها است که می تواند به واسطه فیلم های سینمایی احترام جهان را به ایران هر روز افزایش دهد؛ چرا که جایگاه ایران، شان فرهنگی و عظمت تمدن ساز آن در جهان شایسته چنین احترام ها و تقدیرهایی هستند.



** س: اجازه بدهید گفت و گو را با این پرسش به پایان ببرم که با توجه به فضای مستمر ایجاد تغییرات در سینمای جهان به واسطه رشد علم و تجربیات متعدد فیلمسازان، آینده هنر هفتم در عرصه بین المللی را چگونه ارزیابی می کنید؟



- پاسخ من به شما صادقانه و ابته تلخ است و آن اینکه تا زمانی که نگرش و تفکر اصلی در جهان بر پایه تفکرات ایده آلیستی حرکت کند ما شاهد رشد معکوس جریان فرهنگی در جهان خواهیم بود.

اگر بپذیریم که فرهنگ و هنر زبان بیان واقعیت ها هستند و مانند آیینه ای، تلخی ها و شیرینی های جهان را به مردم سراسر جهان نشان می دهند، هر چه در تولیدات هنری نگاه خود را از واقیعت ها دور کنیم و به سمت ایده آل هایی که هرگز محقق نمی شوند حرکت کنیم، در حقیقت مسیر فرهنگ جهان را به جای سوق دادن به سمت حقیقت به بیراهه منحرف کرده ایم. مشخص است که با ادامه این روند آنچه نصیب جامعه فرهنکگ جهان می شود هر چه باشد حقیقت نیست و این بسیار تلخ است!
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین