کد خبر: ۴۸۷۷۸
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۲
يکي از صفات دولت(نه به معناي قوه مجريه که کليت ساختار سياسي) حاکميت به معناي استقلال در تصميمات سياسي است.
روزنامه مردم سالاری در یادداشتی به قلم  احسان کياني نوشت:

اخيراً يک هفته‌نامه مشهور اصولگرا طي يادداشتي عنوان کرد که تاکنون نتيجه مذاکرات، تَرَک برداشتن «جام زهر» بوده نه ديوار تحريم! نويسنده در يادداشت مذکور ضمن انتساب القابي چون «آمريکاپرست و کدخداباور» به دولت و حاميان مذاکره؛ درصدد تئوري‌پردازي درباره استراتژي رهبري طي مذاکرات برآمده است. آن‌گاه با عبور از سخنان صريح رهبري مبني بر موافقت با توافق خوب و عمل به تعهدات بين‌المللي؛ اقدام به شبيه‌سازي تاريخي مذاکرات به پذيرش حَکميت از سوي امام علي(ع) و پذيرش صلح از سوي امام حسن(ع) نموده است. فارغ از صحت تطبيق اين شبيه‌سازي تاريخي که بي‌شک در آن ترديد وارد است و اين نکته که دولت و حاميان سياسي‌اش را به منافقين صدر اسلام تشبيه کرده؛ ذکر اين نکته نيز خالي از لطف نيست که در هر دو مورد، امام معصوم(ع) علي‌رغم ميل خويش به خواست اکثريت پيروان‌شان گردن نهاده و صلح با دشمن قدّاري چون معاويه را پذيرفتند تا کيان جامعه اسلامي حفظ شود. زيرا که مردمان‌شان ديگر خواهان تداوم جنگ نبودند. اما فارغ از اين شباهت‌سازي‌هاي ناشيانه، يادداشت مذکور براي تبيين تأييدات رهبري نسبت به روند مذاکره و حمايت‌هاي ايشان از تيم مذاکره‌کننده که آن را «صبر راهبردي» ناميده، از روشن‌گري براي آگاهي‌بخشي به جامعه مبني بر بي‌فايده بودن مذاکره و عدم نتيجه‌بخشي صلح با دشمن طي دو سال اخير سخن مي‌گويد. نويسنده که ابتداي يادداشت از نگراني نسبت به «تحميل توافقي بسيار بد و ذلت‌بار به نظام» سخن گفته بود، ناخواسته اعتراف مي‌کند صبر رهبري، «تا زماني است که مسئولان خطوط قرمز نظام را رعايت نمايند». حال اگر اين خطوط قرمز تاکنون رعايت شده، چه جايي براي توجيه آن نگراني‌ها و دلواپسي‌ها مي‌مانَد؟ نويسنده سپس عنوان مي‌کند «زماني که مردم در طول زمان مذاکره و پيش از بستن قراردادي الزام‌آور، به بصيرتي بالا در اين‌باره رسيدند، ديگر پذيرش صلح و توافقي که خطوط قرمز را هم زير پا مي‌گذارد، چه وجهي دارد؟» اين چه پارادوکسي است که وقتي مردم به نامزد مورد نظر اصولگرايان رأي داده و يا در راهپيمايي‌هاي مورد حمايت آنان شرکت کنند، بصيرت سياسي فوق‌العاده‌اي دارند که حتي خواص از آن بي‌بهره‌اند ولي اگر به نامزد رقيب رأي داده و خواهان مذاکره باشند، بي‌بصيرت‌اند و بايد آگاه شوند؟! اين رياکاري سياسي چگونه قابل توجيه است؟! نويسنده در پايان ابراز اميدواري نموده اين بار دشمن نمي‌تواند «با سکوت و يا اشتباه برخي خواص خائن، جام زهر ديگري بنوشاند» فارغ از اين‌که با تشبيه مذاکرات اخير به قطعنامه 598 و پايان جنگ؛ اتهام‌هاي گوناگوني هم‌چون ساده‌انديشي و عدم استقلال رأي را متوجه حضرت امام(ره) مي‌کنند؛ آيا به اين انديشيده‌اند اگر توافقي صورت پذيرفت، چگونه مي‌خواهند آن را با سخناني که در باب تدبير و صبر رهبري بر زبان رانده‌اند، توجيه نمايند؟ آيا آن زمان هم از فريب ايشان توسط خواص و يا بي‌بصيرتي مردمي که تا امروز به آن فخر فروخته‌اند؛ سخن مي‌گويند يا مُهر سکوت بر لب خواهند زد؟

يکي از صفات دولت(نه به معناي قوه مجريه که کليت ساختار سياسي) حاکميت به معناي استقلال در تصميمات سياسي است. اين تعريف جز با پذيرش يگانگي حاکميت به معناي شنيدن صداي واحد از درون دولت نيست. دليل تأييد روند مذاکرات از سوي رهبري نيز جز اين نيست که چنين تصميم مهمي جز با يگانگي و هم‌انديشي در حاکميت رخ نداده است. زماني اصلاح‌طلبان تندرو براي گريز از پذيرش مسئوليت ناکامي‌هايشان، از حاکميت دوگانه ميان نهادهاي انتخابي و انتصابي دم زدند و امروز نيز اصولگرايان افراطي براي گريز از پذيرش شکست آرزوهاي‌شان، از حاکميت دوگانه در ديپلماسي سخن مي‌گويند. بي‌توجه به اين‌که رقيبان‌شان اين راه را رفتند و به بن‌بست رسيدند. اما براي ما که به تدبير و مصلحت‌انديشي رهبر معظم انقلاب اطمينان داريم، ترديدي در پذيرش راهبردهاي ديپلماتيک نظام نيست که «هر چه آن خسرو کند، شيرين بُوَد». آيا مدعيان ولايتمداري نيز اين‌گونه‌اند؟!

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین