کد خبر: ۴۷۵۶۸
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۲
این روزها سیاسیونی که دلسوز کشورند چه آنان که اکنون حرف آنان در اکثریت است و چه آنان که در اقلیت هستند؛ خود و طرفدارانشان را مشق گفت و گو دهند.
در ماه های اخیر فضای دانشگاهی کشور که لازم است فضای آزاد اندیشی و پویایی فکر و اندیشه باشد،دچار حاشیه هایی شده است که این حاشیه به تدریج بر متن غلبه پیدا کرده است.

به گزارش «تابناک»،هر چه به انتخابات مجلس نزدیک تر می شویم، رفت و آمد شخصیت های سیاسی و حزبی به دانشگاه ها بیشتر می شود؛ چرا که این بخشی از واقعیت است که گروه یا جناحی که بتواند جو عمومی دانشگاه ها را به دست گیرد در انتخابات توفیق بیشتری خواهد داشت. به همین دلیل است که همیشه این رفت و آمدها در آستانه انتخابات بیش از هر زمان دیگری است.

اما رفت و آمد سیاسیون به دانشگاه ها آن هم به قصد بهره برداری سیاسی و انتخاباتی؛ طبیعتا با خود« زنده باد این و مرده باد» آن را به دنبال خواهد داشت.

دسته بندی «این و گروه بندی آن» را به دنبال خواهد داشت؛ در چنین شرایطی اگر موافقان و مخالفان قدرت مدیریت این هیجانات را نداشته باشند،آسیب این «زنده بادها و مرده بادها» بیش از هر کس دیگری به چشم مردم و منافع آنان و کشور خواهد رفت.

آن هم در شرایطی که کشور درگیر شدیدترین تحولات منطقه ای از یک سو و مذاکراتی در بالاترین سطوح دیپلماتیک با قدرت های جهانی از سوی دیگر است؛ به نظر می رسد جهت حفظ پویایی محیط دانشگاه ها در ماه های نزدیک به انتخابات گروه های مختلف باید به نکات زیر توجه کنند.

اول : قریب چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد. در این حدود چهل سال، کشور تجربیات مختلفی را تجربه کرده است. از فضای مطلق آزادی در اوایل انقلاب تا درگیری های مسلحانه منافقین و یک جنگ تمام عیار و وقایعی چون اتفاقات سال 78 و 88. همه این تجربیات به ویژه تجربیات تلخ، باید پلی باشد برای حرکت به سمت آموختن زبان گفت و گو در مرحله اول، آموختن روش مخالفت با یک ایده یا یک مجموعه در مرحله دوم و سوم آموختن و ایجاد ظرفیت برای پذیرش حرف مخالف و اقلیت.

تجربیات تلخ این حدود چهل سال از سر گذرانده شد تا ما بیاموزیم در قالب یک دولت- ملت و برای سعادت مردم و کشور، در عین تنوع سلایق و برای زندگی در قالب یک ملت، با زبان گفت و گو معضلات خود را حل کنیم.

این همه مردم هزینه دادند که برای حل مشکلات به جای توسل به لجبازی و خشونت، با زبان و گفت و گو و ابزار منطق به جای رو در روی هم قرار گرفتن در کنار هم قرار بگیرند.

این روزها سیاسیونی که دلسوز کشورند چه آنان که اکنون حرف آنان در اکثریت است و چه آنان که در اقلیت هستند؛ خود و طرفدارانشان را مشق گفت و گو دهند.

دوم: مخالفانی که باید یک ایده، یک سخنرانی یا یک سیاست مخالف هستند، لازم است آیین مخالفت را بیاموزند.

حمله و هجمه و تخریب و بر هم زدن مراسم و عده ای را که در چارچوب قانون فعل سیاسی انجام می دهند را از حرف زدن محروم کردن نه تنها آیین مخالفت کردن نیست که خود قدمی است در جهت ایجاد بی قانونی و آنارشیسم. در شرایط هرج و مرج، نه اینکه قانون نیست، قانون هست؛ اما بازیگران سیاسی می کوشند از موازنه بی قانونی خود را به تعادل برسانند و این برای جامعه ایرانی خطرناک است.

مخالفت آیین دارد؛مخالفت چارچوب دارد و بناست این مخالفت ها و موافقت ها در نهایت به تحصیل خیر حداکثری مردم و کشور منجر شود.

سوم: آموزش پذیرش مخالف است.مخالف قانونی که قواعد و قوانین بازی را رعایت کند برای دولت یا حاکمیت مستقر نه تنها آسیب نیست که نعمت است.دولت ها از یک سو و فعالان سیاسی از سویی دیگر باید ظرفیت پذیرش مخالف را داشته باشند و به ویژه در عرصه سیاست خارجی از توان بالقوه مخالفان قانونی در چانه زنی های بین المللی استفاده مطلوب به عمل آورند.

فعالان سیاسی باید بیاموزند که خط کشی سفت و سخت بین موافقان و مخالفان و دو قطبی کردن جامعه، یعنی از مدار عقل و منطق خارج کردن مخالفان.

آنان باید بیاموزند که مخالف حق مخالفت دارد. مخالف حق بازیگری دارد و اتفاقا از این بازیگری هم می تواند منفعت سیاسی حاصل کند.

چهارم:دولت باید بیاموزد که این دولت است که قدرت حاکمیتی دارد و باید تضمین برگزاری تجمعات قانونی و مسالمت آمیز باشد.

دولت و دولت ها باید بیاموزند که مسئول سخنرانی نیستند. دولت ها مسئول تبلیغات و یا خبرنگار نیستند. دولت ها به جای شعار دادن در تریبون ها و حاشیه سازی از یک سو باید زمینه وفاق را در جامعه ایجاد کنند و از سویی دیگر خود تضمین انجام هر حرکت قانونی در کشور باشند.

اگر دولتی خود را در اجرای قانون ناتوان نشان دهد گناه ناتوانی به نام او نوشته خواهد شد.

و در نهایت دولت، مخالف و موافق باید شرایط کشور، منطقه و بین المللی را در هر فعل سیاسی که انجام می دهد در نظر بگیرد.

حساسیت های دورنی کشور هیچگاه ثابت نمی ماند و هر زمان نسبت به تحولات پویایی خاص خود را دارد که باید کسانی که داعیه بازیگری سیاسی را دارند به خوبی آن را بیاموزند.

یک تجمع خیلی معمولی صنفی در شرایطی ممکن است نه تنها تضمین منافع یک صنف نباشد که سایر مردم را هم دچار آسیب و زیان کند.

شرایط منطقه ای و هزینه هایی که برای بی ثبات کردن کشوری چون ایرانی پرداخت می شود را یک بازیگر سیاسی نباید نادیده بگیرد.

بازیگران سیاسی باید خود به بلوغ سیاسی برسند که هر نوع فعل سیاسی را در چارچوب منافع بلند مدت یک کشور و یک ملت ببیند و این امری است که با ابلاغیه و بخشنامه حاصل نمی شود. بازیگران سیاسی اگر بازیگر سیاسی اند خود باید بلوغ فکری داشته باشند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین