|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۱:۴۶
کد خبر: ۴۶۶۸۷
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۶
در کوتاه ترین و دم دستی ترین مقایسه وقتی از تریبون مجلسمی شنویم نماینده ای درگیری بازیکنان تیم والیبال شهرش را مستمسکی قرار می دهد تا حادثه تاسف بار شیراز و حمله به یک نماینده مجلس را با آن مقایسه نماید بی هیچ تردید ذهن به کجاها که کشیده نمی شود.
گزارش نویس آفتاب یزد ضمن بررسی عملکرد مجالس نه گانه شورای اسلامی این نکته را مطرح ساخته که با توجه به جایگاه کنونی ایران، در انتخابات آتی بایستی مجلس پالایش شده و نیروهای متعادل و خردگرا در آن حضور یابندآفتاب یزد-رضابردستانی: انقلاب اسلامی ایران در طول حیات حاکمیتی خودـ نزدیک به چهار دهه ـ فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است. چالش ها، رویارویی ها، موفقیت ها، تردیدها، خودباوری ها و بسیاری از این دست مسائل که بخش اعظمی از آن نتیجه طبیعی قد برافراشتن در برابر استعمار جهانی و اعلام استقلال، آزادی و ادامه حیات سیاسی- اجتماعی زیر لوای جمهوریتی بنیان نهاده شده بر پایه های اسلام است اما؛ این روزها جمیع رخدادها نشان از آن دارد که این انقلاب ارزشمند در لایه چهارم بروز و ظهور خود، در حال دگردیسی و پذیرش و قبول تغییراتی اساسی است. نه بازگشت به گذشته می تواند تغییرات را مانع شود و نه ایستادن در زمان فعلی زیرا: مجموعه از عوامل طبیعی، علمی، اجتماعی و خاصه بین المللی وجود چنین تغییراتی را ناگزیرتر از همیشه همراهی می کند. ایران به یکی از قدرت های تاثیرگذار منطقه ای، فرا منطقه ای و در یک کلام بین المللی بدل شده است تا آن جایی که در محاسبات منطقه ای و بین المللی نادیده انگاشتن نقش تعیین کننده ایران نه عقلانی است نه حتی ممکن! این تغییر بزرگ نیاز طبیعی یک انقلاب و حکومت نهادینه شده است تا نشان دهد و به اثبات برساند که حرکتی که دو دهه پیش از پیروزی و چهاردهه پس از به ثمر نشانیده شدن انقلاب؛ با رهبری عقیدتی- سیاسی و مذهبی شروع شده و تداوم پیدا کرده است بر مبنای عقلانیت و ایدئولوژی هوشمندانه ای شکل گرفته است و لازمه به باور رسانیدن و نهادینه کردن این تفکر در سطح بین المللی درک سیاسیون طراز اول داخل و نقش مثبت، تاثیرگذار و مستدام ایران در مناسباتبین المللی است.

دنیای پیرامون ما دو جنگ ویران کننده جهانی، نزدیک به چهاردهه جنگ سرد ویران کننده تر از آن جنگ جهانی و نیز انواع و اقسام جنگ هایمنطقه ای را تجربه کرده است و حال در ابتدای هزاره سوم بیش از هر زمان دیگر به دنبالروش های نوین و کارآمدتری برای تقابل و تعامل با دنیای پیرامون خود دست به کنکاش هایی برخاسته ازتئوری های مطالعه شده در سطح اول جهانی می زند پس وقتی معیارهای جهانی پیش روی ما قرار دارندمدل های منطقه ای و حتی کشوری به خودی خود هویدا هستند که چگونه و بر پایه کدامین اصول دیپلماسی فعال جهانی باید شکل بگیرد. همین مقدمه چند سطری می تواند اذعان داشته باشد که سیاستمدارانی که قرار است از این جا به بعد بر مسند امور تکیه زنند، بر صندلی های تصمیم گیری و نظارت بنشینند یا در امور بین المللی عرض اندام کنند تا چه اندازه باید کارآزموده و به روز باشند. صحبت از این فراتر نخواهد رفت اما با درک همین مقدار از تغییرات گستردهبین المللی به این نتیجه سریع الوصول خواهیم رسید که این روزها، روزهایی که احزاب و محافل سیاسی همه توان خود را برای استیلای بر رقیب و برکرسی نشاندن تئوری های گاه حساب نشده و غیر قابل به بار نشانده شدن خود با تمام توان پی گرفته اند و در آغازین روزهای سال 1394 همه نگاه ها به روزهای انتهایی این سال و انتخاباتی بزرگ و سرنوشت ساز هدایت شده است یا سوق داده شده می توان به اهمیت برخیاردو کشی ها و رویارویی بیشتر و عمیق تر پی برد. انتخابات مجلس دهم و نتیجه حاصله که می تواند در ردیف یکی دیگر از آن فراز و فرودهایچهار دهه ای انقلاب قرار گیرد از این حیث حائز اهمیت است که
می تواند زمینه ساز بسیاری از موفقیت های ایران اسلامی در عرصه های منطقه ای و بین المللی باشد، به گونه ای دیگر و از منظری فراخترمی توان چنین مدعی شد که مجلس برای بازپس گیری شان و جایگاه خود و اثبات«در راس همه امور بودن و ماندن» نیازی اساسی به بازبینی و دوباره اندیشی پیرامون مسائلی دارد که قرار است در آن ساختمان شکیل قرار گرفته در حوالی میدان بهارستان رخ دهد یا استارت عملیاتی شدن آن زده شود. به همین مقدار باید بسنده کرد که نمی توان مدعی قدرت منطقه ای و جهانی بود اما از دایره کوچک اندیشی خارج نشد.

پروسه انتخابات مجلس شورای اسلامی اگرچه یک روزه به انجام می رسد اما همگان می دانند و می بینند که این پروسه یک روزه، گاه پیشینه ای یکی- دوساله دارد و بسیاری از حوادث و تقابل های داخلی و بین المللی در تغییرات نهایی دیدگاه هایی که باید انتخاب و گزینش کند تاثیراتی گاه شگرف دارد. حالا تمامی مراکز قدرت در گسترده ترین شکل ممکن و در همه عرصه های مهم بین المللی و مجامع تصمیم گیر غربی و شرقی، قریب به اتفاق رخ داده های در هر انتخابات ایران را با دقت دنبال، تحلیل و بررسی و در نهایت بر اساس آن بسیاری از تصمیمات ریز و درشت خود را تدوین و اجرایی می کنند و این یعنی درک بسیار عمیق ایران در تمامی مجامع مهم تصمیم گیری بین المللی و منطقه ای. مجلس دهم اگرچه از سال 1395 شروع به کار خواهد
کرد اما این مجلس ریشه ای در گذشته و
قضاوت های پیشین دارد و تاثیراتی بر باقیمانده دولت یازدهم و نیز انتخابات ریاست جمهوری 1396
و دوران دوازدهم مدیریت بر پاستور، مجلسی که تکاپوهای انتخاباتی اش دیرزمانی است آغاز شده است و انتخاباتش در اسفند 1394 برگزار می شود باید از هم اکنون خود را برای تحلیل ادوار نه گانه حیات سیاسی – مدیریتی مجلس به معنای عملی، علمی و کاربردی آماده نماید. با نگاهی به روند سیاسی ایران در شش دوره ریاست جمهوری هاشمی/خاتمی و احمدی نژاد و نیز با کنکاش در مجالسی که هم عرض با این ادوار بر امور اجرایی نظارت می کرد و مصوباتی گاه تعیین کننده تحویل می داد نشان می دهد دوران جدیدی از عمر سیاسی-مدیریتی مجلس با نگاهی به گذشته و امیدی وافر به آینده در حال شروع شدن است کما این که پس از دو رئیس جمهور بر آمده از اصلاحات و اصولگرایی و روی کار آمدن ممزوجی از اصلاحات و اصولگرایی ـ دولت تدبیر و امید ـ؛ دورانی که بدنه عقلایی احزاب و دسته های سیاسی در بدنه اجرایی کشور جایگاهی قابل تامل داشته باشند در حال رخ نمودن است. این در حال رخ نمودن با محقق شدن فاصله ای کهکشانی دارد اما مهم ترین بخش آن که همواره مانعی بزرگ بوده است یعنی برداشته شدن گام نخست به انجام رسیده است بدین معنا که اراده ای قوی با بینشی متفکرانه این برداشته شدن گام نخست را درست مدیریت کرده و حال همه چیز در شرف رسیدن به بستری از تعادل و آرامش است. بدون فاصله گرفتن از مبحث اصلی به سراغ چالشی دیگر می رویم؛ از یک سو و با نگاهی به دوران پیچیده 92-84 ونزدیکی بیش از اندازه و بی دلیل برخیمجلس نشینان و بدنه تاثیرگذار دولت از یک سو و ورود افراد کم تجربه و صرفا سیاست زده و گوش به فرمان تئوریسین های شناخته شده از سوییدیگر، وزن و تاثیر مجلس را دچار تغییراتی قابل تامل نمود، تغییراتی که کمترین نتیجه آن تغییر بسیاری از واژه ها، عبارات، اهداف، وظایفقانونی و غیره بود. با نگاهی به ادوار مختلف مجلس می توان اینتفاوت های گاه آشکار و شکاف های ایجاد شده بین مجلس نشینان فعلی و قبلی را به عینه دید، از درک و دریافت سیاسی گرفته تا مقبولیتاجتماعی و پیشینه مبارزاتی و حضور در عرصه های مهم انقلاب، از متانت و اندیشمندی گرفته تا پرهیز از چالش و تنش و ایجاد التهاب. سعی بسیاری باید تا احزاب و دسته جات سیاسی را به آن درجه از درک واقعیت ها رسانید تا در انتخاب چهره هایی که قرار است تریبون آن ها در صحن علنی مجلس باشند یا چینش منطقه ای کاندیداهای خود تجدید نظری اساسی نمایند و از انتخاب کسانیکه رزومه قابل دفاعی در عرصه های سیاسی وتصمیم گیری ندارند به صرف تصاحب یک صندلی و در اختیار داشتن یک رای برای رسانیدن حزب و محفل سیاسیبه اهداف و اندیشه های گاه ویران کننده؛ پرهیزی جدی داشته باشند زیرا با گذشت چهار دهه از انقلابی که در جهان به عنوان ایدئولوژیک ترین انقلاب قرن شناخته شده است وجود برخی چهره ها در مجلس که در دنیای سیاست با برچسب هایی خاص رخ نمایی می کنند چندان پسندیده و حتی نزدیک به صواب نیز که نیست هیچ! بلکه در برخی از مواقع گام های برداشته شده و کلام های گاه نیمه منعقد درست بر خلاف اهداف وآرمان های نظام است و نکته مهم در این نهفته استکه گام ها و کلام ها از سر بی تدبیری نیست بلکهاز سر بی تجربگی و نادانسته بودن است.

شاید خیلی ها بدانند اما خالی از لطف نیست اگر مروری بر احوالاتسی و چند ساله مجلس داشته باشیم. اولین دوره مجلس شورای اسلامی در ۷ خرداد سال ۱۳۵۹ و تنها چند ماه پیش از آغاز جنگ تحمیلیهشت ساله شروع به کار کرد. پس از انقلاب، مجلس شورای ملی که به مجلس
شورای اسلامی تغییر نام داده بود؛ اولین دوره حیات جدید خود را در 7 خرداد سال 1359 با پیام معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران آغاز کرد و با تعبیر جاودانه امام راحل که«مجلس را در راس همه امور»دانسته بودند شان و جایگاهی بلند مرتبه را از آن خود کرد. بگذریم از آن که سالیانی بعد و در دورانی سراسر تردید و ابهام بالاخره شخصی به خود جرات داد و با این تعبیر عالمانه امام به نوعی منفعلانه برخورد کرد که اگر به خوبی بنگریم خواهیم دید آن فرد و آن«در راس همه امور ندانسته شدن مجلس»تعبیری است که شان و جایگاه مجلس را نشانه نرفته بود بلکه عدم تعادل بین«مکین و مکان»را مد نظر داشت که با اندکی اغماض می توان چنین عبارتی را با این صورت که بین بودن برخی در مجلس و در راس همه امور بودن مجلس هیچ سنخیتی وجود ندارد پذیرفت حتی اگر هدف غایی گوینده این تعبیر فعلی نباشد باز جای این تحلیل همین جا است!. جایگاه مجلس در قانون اساسی جمهوری اسلامی آن چنان والا و گرانمایه دیده شده است که به خودی خود حساسیت، ارزش و تاثیرگذاری این قوه مهم در ارکان مدیریتی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را به آسانی به تصویر می کشد. با نگاهی به اصول 28 گانه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ مشخصا از اصل 62 تا 90 خواهیم دید شان و جایگاه مجلس هم تراز با همان جمله ای است که هوشمندانه از سوی بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی ایران ایراد شد یعنی با مداقه در این اصول خواهیم دید که شان مجلس اساسا«در راس همه امور بودن» است و نه چیزی جز این. همین مجلس با این جایگاه رفیع و ارزشمند، در طول حیات نه دوره ای خود دو تجربه تلخ و ناموفق را پشت سر نهاده است؛ که این دو تجربه ناموفق برخاسته از مشرب فکری برخاسته از افراطیونی است که همزاد با انقلاب وجود خارجی و ملموس داشته اند یعنی افراطیونی که حتی امام راحل را از آزار و گزندهایخود بی نصیب نگذاردند و آن افراطیون همواره در رویای مصادرههمه جانبه بوده اند یعنی ایجاد مجلسی که تنها یک تفکر و یک سیاست راهمراهی کند، حال با چه قیمت و با صرف کدام هزینه و از خزانه دولت یا حتی نظام چندان مهم نبوده و احتمالا همچنان نیز نیست. چه بپذیریم و چه از کنار آن به سادگی عبور نماییم این روحیه مصادره و تصاحب همواره در بین احزاب و تشکل های سیاسی از جایگاه امنی برخوردار بوده است و در دوره های مختلف همواره شاهد این مهم بوده ایم که گروه های حاکم یا در فکر تصاحب حاکمیت ـ حداقل اجرایی ـ در نخستین اقدام مجلس را نشانه رفته اند و گاهدر عمل به موفقیت هایی نیز دست پیداکرده اند. در این مجادله تصاحب و مصادره، هموارهدولت ها در این اندیشه بوده اند تا زهر عملکرد نظارتی مجلس را تا حدود بسیار زیادی بگیرند و در واقع ابزار نظارتی را برای پیشبرد اهداف خود به کار گیرند که اوج این چنین تفکری را می توان در دوران همسویی دولت و مجلس در سال های 92-84 مشاهده کرد. حاصل آن تفکر یک سویه نگر با وجود طیف خاصی از منتقدان سیاست های دولتین نهم و دهم
کار را به جایی کشانید که با مواجه شدن ویا مواجه کردن دولت با سدی ازپاسخ های ناهمخوان با اهداف دولت و نیز انتشارپالس های منفی از بدنه تقریبا همراه دولت-البته آن دسته از همراهانی که عقلایی تر می اندیشیندو نه صرفا حزبی و محفلی-واکنش هایپیش بینی نشده ای از سوی بالاترین مقام اجرایی حاکم در آن زمان دیده شود واکنش هایی که گاه کار را به تمسخر و متلک پرانی نیز کشانید و اساسا رو در رویی با کلام امام دقیقا در همان زمانی به صحنه آورده شد که دولت عنان و اختیار از کف داد و نشان داد ظرفیت پایینی در تحمل نه شنیدن دارد و احتمالا نمی توانسته است تا بر نقش نظارتی مجلس گردن نهد. این نکته در پس پرده ابهامی بزرگ را نشان می دهد و آن این که هیچ گاه در دولتین نهم و دهم، مجلس از ابزارهای نظارتی خود برای به انزوا کشانیدن عده ای، سکون و سکوت دولت و حتی رسیدن به برخی اهداف و برنامه ها استفاده نماید و این همراهی ها در بررسی های به عمل آمده نشان از تخریب ها و هزینه های گزافی می دهد.

قصد ورود به روابط مجلس و دولت نداریم اما هدف اصلی این نگارش بر دو پایه مهم استوار شده است، نخست یادآوری شان مجلس و جایگاهی که احتمالا برای عده ای هنوز تبیین و تعیین نشده است و دیگر اهتمام احزاب و محافل سیاسی به مراقبت از شان و جایگاه رفیعی است که مجلس از آن برخوردار بوده است. این چند جمله ای که آورده شد تنها برای یادآوری زمان هایی بود که دولت از مجلس توقعاتی آنچنانی داشت و تا آن زمان که توقعاتش بی هیچ مانعی برآورده شد مواجهه ای نیز صورت نگرفت و از آن زمان که مجلس بنای نه گفتن و ایستادگی گذارد؛ دولت رویه ای دیگر پیش گرفت.

اساسا باید پذیرفت از هر عامل و مستمسک خوبی اگر قرار باشددرست استفاده نشود یا به تعبیری دقیق تر سوء استفاده شود پس نتیجه به دست آمده قطعا چیزی جز بداخلاقی های رفتاری و گفتاری به همراه نخواهد داشت مضافا این که مجلس با توجه به جایگاهی که درقانون اساسی برایش تعریف و تبیین شده است نشاید و نباید که خود را هم تراز باشگاه های سیاسی بداند و عنان و اختیار از کف داده، منفعلانه! له یا علیه فرد، گروه یا تفکری جبهه گیری کند زیرا قانونگذار آن قدر ابزار و توان قانونی در اختیارش نهاده است که هیچ نیازی بهمواجهه های حتی رسانه ای نیز ندارد. پس از دوران ناموفق مدیریتاحمدی نژادی ها در پاستور به دلیل انتصاب بی چون و چرای وی به اصولگرایان،مجلس به نقطه تلاقی تفکرات اصولگرایی و غیر اصولگرایی در معنای عام خود تبدیل شد یعنی اصولگرایان سرخورده از مدیریت شکست خورده احمدی نژادی ها نه تنها بغض و کینه اصلاحاتی ها را به دل گرفتند که هر تفکر غیر اصولگرایی را با گزشی قابل تامل رو در رو ساختند با این توضیح که اصولگرایان در بدو امر و در هنگامه ای که هنوز مجلس نهم و حتی هشتم شکل نگرفته بود دست به ریسکی بزرگ و شاید به انزوا کشاننده زدند به این صورت که با کنار نهادن چهره های سرشناس اصولگرایی، به زعم آن که احساس می کردند ممکن است برای ورود به مجلس نتوانند اعتماد مردم را جلب نمایند پس با چهره هایی کمتر شناخته شده، جدید الورود به عالم سیاست و در عین حال کم تجربه وارد مذاکره شدند مذاکراتی که اگرچه برای اصولگرایان مدعی تصاحب مجلس ثمراتی به همراه داشت اما مجلس را با چالش هایی اساسی همراه کرد.

آن تفکر نتیجه گرا باعث شد تا گروهی سیاست زده و بی تجربه راه به صحن مجلس پیدا کنند و از همه ابزار و توانی که قانونگذار برایشان در نظر گرفته است همواره یک«کارت زرد!» و یک«برگه استیضاح»در جیب یا به همراه داشته باشند و هر کجا که کار به گره رسید آن را در پیش چشم بگیرند که مجلس با کسی شوخی ندارد! تفکری که تفسیر به عینه سوء استفاده از ابزارهای قانونی و توسل به روش های غیر عرف و تقریبا غیر قانونی است. تحرکات دو ساله اخیر برخی ازچهره های نزدیک به جبهه پایداری در مجلس نشان می دهد برایعده ای مجلس تریبونی است برای بیان دیدگاه های سیاسی و معرفی یک جبهه سیاسی خاص و دراین میان آن چه تا اطلاع ثانوی ارزش و اعتباری ندارد«در راس همه امور بودن مجلس»است.

نمی توان انتظار داشت مجلسی متشکل از 290 نفرنخبه تمام عیار سیاسی داشت یا 290 نفر حامی بی تردید و ابهام دولت یا 290 فرهیخته تمام وکمال اما داشتن مجلسی یکپارچه، پویا، فعالو به روز از همه زوایا چندان دور از انتظار نیست. این روزها همه می دانند هر حرکتی به چه معنا و برایچیست! آبشخورش کدام است و در نهایت قرار بر چه ماوایی خواهد گرفت اما همه محافل سیاسی و تمامی احزاب حاضر در صحنه های اجتماعی و تصمیم گیری موظف اند تا از حضور کسانی که هنوز نتوانسته اند درک درستی از شان و جایگاه مجلس داشته باشند یا نماینده تفکراتی خاص و چالش زا هستند حتما جلوگیری به عمل آورند خاصه آن که این روزها مردم برای سنجش میزان اعتبار گروه ها، محافل سیاسی خاص و برخی احزاب به چینش کاندیداها و تفکرات برخاسته از آن توجهی خاص دارند.
به دلایلی عدیده و قطعا قانونی، متن مذاکرات مجلس برای هر فرد ایرانی قابل دسترسی و مطالعه است. تنها با مروری بر متن مذاکرات مجلس در ادوار نه گانه و نیز مطالعه لیست مهم ترین مصوبات و مذاکرات به آسانی می توان به تفاوت آشکار مجالس نه گانه پی برد. این مقایسه می تواند آماری و حتی تحلیلی باشد. مصوبات، مذکرات، اخطارها، احضارها، استیضاح ها و حتی شاخ و شانه کشیدن های گاه و بیگاه، همه و همه ثبت و ضبط شده است پس نیازی به تحلیل و تفسیر نیست وبا مراجعه ای آسان به متن تمامی مذاکراتمی توان به قدرت و توان فکری همه مجالس پی برد در این تحلیل و بررسی با نیم نگاهی به چهره هایی که ردای نمایندگی پوشیده اند می توان به جایگاه قبلی و فعلی کسانی که بهارستان نشینی را برگزیده اند نیز پی برد یعنی مقایسه بسیار ساده کسانی که از مجلس اول تا هفتم در مجلس حضور داشته اند و کسانی که ساکنین مجالس هشتم و نهم بوده اند البته این مقایسه برای اثبات برتری و فضل گروهی بر عده ای دیگر نیست بلکه با نگاهی به وزن سیاسی و اجتماعی افراد به این مهم پی خواهیم برد که سیاست پیشگی و سیاست زدگی تنها عبارتی است که در این مقایسه به ذهن خطور می کند. در این تقلیل و تغییر جایگاه مجلس صد البته باتجربه ها و شیخ الشیوخ هایی که حالا دیگر به ساکنین همیشگی پاستور مبدل شده اند نقش بسیار خطیری داشته اند که متاسفانه باید اذعان داشت این عده به درستی به وظایفپیشکسوتی و تجربه نگری خود واقف نبوده یا کوتاهی کرده اند.

در کوتاه ترین و دم دستی ترین مقایسه وقتی از تریبون مجلسمی شنویم نماینده ای درگیری بازیکنان تیم والیبال شهرش را مستمسکی قرار می دهد تا حادثه تاسف بار شیراز و حمله به یک نماینده مجلس را با آن مقایسه نماید بی هیچ تردید ذهن به کجاها که کشیدهنمی شود اگرچه علی لاریجانی همواره از ادبیاتی خاص در گفت و گوهایش بهره می برد اما پاسخ مطایبه آمیز ایشان نقطه قابل درکی است که جز این نیز نمی توانست پاسخی به آن اعتراض نماینده داده شود زیرا آن نماینده با تاثر پذیری از یک حادثه ساده ورزشی می خواهد صدایعده ای را به گوش ملت و وکلای آنان برساند غافل از این که جایاین گونه مباحث اساسا در مجلس و رو در روی دوربین های صدا و سیما نیست.نکته پایانی این که مجلس، دولت و بخش های تاثیر گذار نظام در این برهه حساس به تعقل و تعامل بیش از هر زمان دیگری نیازمندند پس شایسته است در نخستین گام و برای رهایی از هزینه هایی گزاف صندلی های در تیررس افراطیون نجات پیدا کند و این مهم قطعا با تدبیر و تدبر قابل انجام است.
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۱
لطف الله بهرو
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
0
2
سلام

تبارک الله
بسیار عالی و قابل تقدیر است.

Idiosyncrasy آقای بردستانیِ عزیز
در داستان-پردازی! مشهود بود.

(برخی اصلاحات "جزئیِ" ویرایشی/تایپی/...
لازم است).
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین