روزنامه ایرن در یادداشتی به قلم سید جواد صالحی
پژوهشگر ارشد خاورمیانه نوشت:
جنگ افروزی ائتلاف نظامی تحت هدایت عربستان علیه مردم یمن، پس از قریب به
یک ماه با اعلام آتش بس رسمی متوقف شد. رفتار مداخله جویانه ریاض در یمن،
اهداف متفاوتی را تعقیب میکند که از جمله آنها تلاش برای احیای نقش
منطقهای، افزایش اعتماد به نفس سعودیها و تجدید خصومت تاریخی با برخی
رقبای منطقهای از جمله ایران، قابل اشاره است. اگرچه، شاید مقامات سعودی
برای نخستین بار خشنود باشند که توانستهاند نقش رهبری منطقهای از منظر
نظامی را تجربه کنند یا دوستان و دشمنان واقعی خود را در خاورمیانه، در
بزنگاه عمل شناسایی کنند؛ اما از این واقعیت هم گریزی ندارند که فرجام حمله
به یمن جز شکست نبوده است.
رخدادهایی مانند کاهش مشروعیت عربستان نزد افکار عمومی جهانیان و بویژه
مردم یمن، تحقق نیافتن اهداف عربستان از آغاز جنگ و ناموفق بودن ریاض در
کسب پشتیبانی منطقهای و جهانی، به نفع ائتلاف مهاجم عربی و علیه مقاومت
یمنیها؛ نشانههای بارزی از ناکامی ریاض بود که در نهایت؛ عربستان را
وادار کرد که به اعلام «آتش بس» تن دهد و تهاجمی را که یگانه دستاورد ملموس
آن کشتار غیرنظامیان و ویرانی مناطق مسکونی بود متوقف کند.
از همان آغاز تهاجم، دیپلماسی کشورهای بسیاری درگیر این جنگ شد. برخی
کشورها کوشیدند موضع ریاض را تأیید و تقویت کنند؛ گروهی دیگر به اعلام
مخالفت لفظی بسنده کردند و شماری از کشورها هم همزمان با موضعگیری علیه
تجاوز ریاض کوشیدند تا ضمن متقاعد کردن عربستان به آتش بس، گزینه «مذاکره»
را جایگزین «جنگ» کنند.
ایران نیز در زمره کشورهای میانجی در مسیر توقف نبرد نظامی بود. البته
تلاشهای ایران؛ از همان ابتدا با واکنش سرد و منفی عربستان و مؤتلفانش
مواجه شد که حرکتی دور از انتظار نبود زیرا ریاض، همواره تهران را رقیب
سنتی خود در منطقه میداند و دو کشور در چالشهایی نظیر سوریه، عراق، لبنان
و بحرین، اختلاف موضع عمیق دارند و تبلیغات ریاض برای القای ایران هراسی
در منطقه و دو قطبیسازی شیعه / سنی هم، نماد دیگری از نگاه بدبینانه
عربستان به ایران است و در چالش یمن نیزعربستان مدعی است که ایران با ارسال
سلاح به حوثیها و انصار میکوشد تا در کشوری هم مرز با عربستان، دولتی
متحد تهران مستقر کند.
این در حالی است که تهران از ابتدای تحولات سیاسی یمن، به یافتن راه حلی
«یمنی - یمنی» تأکید داشته و مدافع اعمال نظر اکثریت مردم یمن است و منتقد
دخالت بیگانگان به نفع رئیس جمهوری متواری و غیرقانونی این کشور بوده است.
در نهایت نیز مواضع منطقی تهران و دیپلماسی فشرده کشورمان و نیز قدرتهای
جهانی مؤثر موجب شد تا ریاض ناامید از پیروزی در جنگ؛ فرمان آتش بس دهد.
البته منطقی است که توقف جنگ در یمن را نه فقط حاصل دیپلماسی ایران، بلکه
نتیجه دیپلماسی چندین کشور بدانیم اما نقش تأثیرگذار ایران در شکلگیری این
رخداد، قابل چشمپوشی نیست.
آتش بس در جنگ یمن و تغییر شیوه حل اختلافنظرها؛ از میدان جنگ به پشت میز
مذاکره، حاوی دو پیام مهم است. نخست اینکه دوران رونق تندروی و نظامیگری
در منطقه به سر آمده و کشورها برای پیشبرد اهداف خویش باید سلاح را زمین
گذارند و دیپلماتها را روانه مأموریت کنند. دومین پیام نیز آن بود که
قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با موضعگیری مبتنی بر تقویت راهحل
مذاکره، قادرند تا بازیگران سرکش سیاست بینالملل را به انعطاف و کنار
گذاردن شیوههای جنگطلبانه، وادار و مجاب سازند. این رخدادی است که
میتواند به الگویی برای چالشهای آتی تبدیل شود. البته مشروط بر آنکه در
ادامه مسیر و از درون مذاکرات نیز اراده اکثریت یمنیها به رسمیت شناخته
شود و تعیین سرنوشت آنان، دور از مداخله بیگانگان، به خود یمنیها واگذار
شود.