شبکه خبري «سيانان» در گزارشي نوشت که اوضاع خاورميانه از آنچه رئيسجمهوري آمريکا پيشبيني کرده بود، بسيار وخيمتر شده است.
شبکه خبري سيانان در تازهترين گزارش خود نوشت که آنچه «باراک اوباما»
رئيسجمهوري آمريکا درباره دخالت در خاورميانه پيشبيني کرده بود، با اوضاع
فعلي بسيار متفاوت است و به نظر ميرسد دخالتهاي کاخ سفيد تنها وضعيت را
بدتر کرده است.
اوباما در تاريخ چهارم آوريل در مصاحبهاي با «تام فريدمن» از روزنامه آمريکايي «نيويورکتايمز» سياست خارجي خود را متمايل به ايران و کوبا توصيف کرد و گفت که در خاورميانه دخالت ميکنيم، اما در عين حال از تمام تواناييهاي خود محافظت خواهيم کرد.
فريدمن با بيان اينکه منظور اوباما از «تواناييها» همان ابزار سياسي، اقتصادي و نظامي است، سخنان وي را «دکترين اوباما» ناميد که در راستاي منافع آمريکا است.
از طرفي بايد توجه داشت که دکترين رئيس يک دولت، سياست خارجي وي را نيز تحتالشعاع قرار ميدهد و در مورد خاورميانه، سياست خارجي اوباما ميان تضادهاي موجود در قوانين و اصول آمريکا و عمليات نظامي اين کشور در خاورميانه گرفتار شده است.
اوباما در مصاحبههاي خود مدعي شده است که منافع اصلي آمريکا در خاورميانه مربوط به نفت، مرزها و موارد مشابه نميشود بلکه، مهم اين است که همگان در صلح و آرامش زندگي کنند و متحدان آمريکا در منطقه به ساير کشورها حمله نکنند و مورد حمله قرار نگيرند.
با اين حال، دولتهاي عربستان سعودي، اردن، لبنان و اخيرا يمن يا به ساير کشورها تهاجم کردهاند يا تحت حملهها و تهديدهاي جدي قرار گرفتهاند و خاورميانه با سيل مهاجرت پناهندگان روبهرو شده است.
بهاين ترتيب به نظر ميرسد که برنامه منافع اصلي اوباما در خاورميانه چندان کارآمد نبوده است.
مسالهاي که هماکنون مطرح است، اين است که آيا آمريکا از بهاصطلاح «تواناييهاي» خود در خاورميانه استفاده ميکند يا تنها زماني که امنيت ملي خود را در خطر ببيند از آنها استفاده ميکند.
مساله ديگر اين است که منافع آمريکا تنها به جنگ با تروريسم و منع گسترش سلاحهاي هستهاي محدود ميشود و ديگر جوانب منطقه و بينالملل در برنامه کاري اين کشور قرار نميگيرند.
استقاده از هواپيماهاي بدون سرنشين (پهپاد)، جنگهاي نظامي عليه گروه تروريستي داعش در عراق و سوريه و همچنين مذاکرات هستهاي ميان ايران و گروه ۱+۵ از موارد مهم منافع آمريکا در خاورميانه هستند.
ميتوان نتيجه گرفت که «زندگي در صلح» در جايي که ابزارهاي آمريکايي مستقر شوند، معناي خود را از دست ميدهند و اين صلح در دکترين اوباما جايي ندارد.
با توجه به رويدادهاي اخير در خاورميانه، ميتوان نتيجه گرفت که منافع آمريکا و کشورهاي عرب ديگر در يک جهت قرار ندارند. حتي با توجه به حملات آمريکا از سال ۲۰۰۳ در عراق، کشورهاي عربي نيز دريافتهاند که وعدههاي آمريکا دروغي بيش نيست.
تهاجم نظامي ائتلاف «طوفان اراده» به رهبري عربستان سعودي به يمن آخرين حرکت کشورهاي عربي خاورميانه در جدا کردن راه خود از آمريکا و گرفتن امور در دست خود بوده است.
به اين ترتيب ميتوان نتيجه گرفت که دکترين اوباما و ابزارهاي آمريکايي در خاورميانه اوضاع را در اين منطقه تا حدي وخيم کردهاند که متحدان عرب اين کشور خواستار اجراي امور بدون دخالت آمريکا هستند.
اوباما در تاريخ چهارم آوريل در مصاحبهاي با «تام فريدمن» از روزنامه آمريکايي «نيويورکتايمز» سياست خارجي خود را متمايل به ايران و کوبا توصيف کرد و گفت که در خاورميانه دخالت ميکنيم، اما در عين حال از تمام تواناييهاي خود محافظت خواهيم کرد.
فريدمن با بيان اينکه منظور اوباما از «تواناييها» همان ابزار سياسي، اقتصادي و نظامي است، سخنان وي را «دکترين اوباما» ناميد که در راستاي منافع آمريکا است.
از طرفي بايد توجه داشت که دکترين رئيس يک دولت، سياست خارجي وي را نيز تحتالشعاع قرار ميدهد و در مورد خاورميانه، سياست خارجي اوباما ميان تضادهاي موجود در قوانين و اصول آمريکا و عمليات نظامي اين کشور در خاورميانه گرفتار شده است.
اوباما در مصاحبههاي خود مدعي شده است که منافع اصلي آمريکا در خاورميانه مربوط به نفت، مرزها و موارد مشابه نميشود بلکه، مهم اين است که همگان در صلح و آرامش زندگي کنند و متحدان آمريکا در منطقه به ساير کشورها حمله نکنند و مورد حمله قرار نگيرند.
با اين حال، دولتهاي عربستان سعودي، اردن، لبنان و اخيرا يمن يا به ساير کشورها تهاجم کردهاند يا تحت حملهها و تهديدهاي جدي قرار گرفتهاند و خاورميانه با سيل مهاجرت پناهندگان روبهرو شده است.
بهاين ترتيب به نظر ميرسد که برنامه منافع اصلي اوباما در خاورميانه چندان کارآمد نبوده است.
مسالهاي که هماکنون مطرح است، اين است که آيا آمريکا از بهاصطلاح «تواناييهاي» خود در خاورميانه استفاده ميکند يا تنها زماني که امنيت ملي خود را در خطر ببيند از آنها استفاده ميکند.
مساله ديگر اين است که منافع آمريکا تنها به جنگ با تروريسم و منع گسترش سلاحهاي هستهاي محدود ميشود و ديگر جوانب منطقه و بينالملل در برنامه کاري اين کشور قرار نميگيرند.
استقاده از هواپيماهاي بدون سرنشين (پهپاد)، جنگهاي نظامي عليه گروه تروريستي داعش در عراق و سوريه و همچنين مذاکرات هستهاي ميان ايران و گروه ۱+۵ از موارد مهم منافع آمريکا در خاورميانه هستند.
ميتوان نتيجه گرفت که «زندگي در صلح» در جايي که ابزارهاي آمريکايي مستقر شوند، معناي خود را از دست ميدهند و اين صلح در دکترين اوباما جايي ندارد.
با توجه به رويدادهاي اخير در خاورميانه، ميتوان نتيجه گرفت که منافع آمريکا و کشورهاي عرب ديگر در يک جهت قرار ندارند. حتي با توجه به حملات آمريکا از سال ۲۰۰۳ در عراق، کشورهاي عربي نيز دريافتهاند که وعدههاي آمريکا دروغي بيش نيست.
تهاجم نظامي ائتلاف «طوفان اراده» به رهبري عربستان سعودي به يمن آخرين حرکت کشورهاي عربي خاورميانه در جدا کردن راه خود از آمريکا و گرفتن امور در دست خود بوده است.
به اين ترتيب ميتوان نتيجه گرفت که دکترين اوباما و ابزارهاي آمريکايي در خاورميانه اوضاع را در اين منطقه تا حدي وخيم کردهاند که متحدان عرب اين کشور خواستار اجراي امور بدون دخالت آمريکا هستند.
ارسال نظر