کد خبر: ۴۰۹۸۴
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۷
هر چند در گفتاری دیگر این رخداد از حیث همزمانی با انتصاب فرمانده جدید نیروی انتظامی و به مثابه خود نمایی گروه فشار بررسی شده و حاوی نکات صریح و روشنی است اما به یک نکته دیگر نیز می توان پرداخت.
به نوشته سایت خبری عصر ایران ،اینان ابتدا در حق نظام جفا می کنند به خاطر این که در دهه 50 پدر شهید او با چنین رفتارهایی رو به رو نمی شد و مدعیان خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمنان می ریزند.

دکتر علی مطهری که برای ایراد سخنرانی با موضوع «اسلام و آزادی» به شهر شیراز سفر کرده بود با حمله اوباش معروف به گروه فشار نه تنها امکان حضور در این برنامه را پیدا نکرد که مورد ضرب و شتم هم قرار گرفت.

هر چند در گفتاری دیگر این رخداد از حیث همزمانی با انتصاب فرمانده جدید نیروی انتظامی و به مثابه خود نمایی گروه فشار بررسی شده و حاوی نکات صریح و روشنی است اما به یک نکته دیگر نیز می توان پرداخت.

حمله کنندگان که پیش تر از طریق برخی سایت ها هشدار بوده اند چنانچه سخنران از موضوع خارج شود و به بحث های دیگر بپردازد برخورد می کنند زودتر از موعدی که قرار گذاشته بودند طاقت از کف دادند. زیرا قبل از آن که نماینده تهران وارد محل سخنرانی شود تصمیم به برخورد گرفتند.

با این توصیف خط قرمز آنان روز به روز عقب تر می آید و حالا صرف سخنرانی درباره «اسلام و آزادی» را هم بر نمی تابند.

از سخنرانی های شهید مطهری در دانشگاه های رژیم گذشته تا ممانعت اوباش از سخنرانی فرزندش در دانشگاه شیراز

علی مطهری نماینده اصول گرای مجلس شورای اسلامی و یک چهره سیاسی – فرهنگی است اما نام او بیش و پیش از هر موضوع دیگر یادآور پدر او - استاد شهید مرتضی مطهری - است و به همین خاطر نمی توان این اتفاق را از این منظر نقد نکرد.

به عبارت روشن تر مهاجمان نه تنها یک نماینده مشهور مجلس را مورد حمله قرار دادند که به یک «فرزند شهید» - آن هم شهیدِ شهیری در اندازه و آوازه مرتضی مطهری - هجوم بردند و توهین کردند و شیشه های اتومبیل حامل او را که یک تاکسی بود شکستند. یعنی چنان از دایره اخلاق دور افتاده اند که دست به حرکاتی می زنند که نسل قبلی این موجودات رعایت می کرد. شیشه اتومبیل می شکستند اما شیشه اتومبیل خود فرد را نه شیشه تاکسی را.

از سخنرانی های شهید مطهری در دانشگاه های رژیم گذشته تا ممانعت اوباش از سخنرانی فرزندش در دانشگاه شیراز

کتک می زدند اما مراقب بودند به صورت و چشم آسیب نرسد. محاصره می کردند و مانع سخنرانی می شدند مانند ماجرای خرم آباد اما کمتر این گونه مستقیم یورش می بردند و برای برخی احترامی نسبی هم قائل بودند.

آیا می توان مدعی سخنگویی خانواده های شهیدان بود و در عین حال به یک فرزند شهید حمله کرد یا خانواده شهید نیز تا هنگامی قابل احترام و تکریم است که همسو با اینان باشد و همه باید یک سخن را تکرار کنند؟

در واقع اینان نه تنها با علی مطهری که با اندیشه مرتضی مطهری هم مخالف اند و سخن گفتن را حق انحصاری خود می دانند و خودشان تصمیم می گیرند و مجازات می کنند.

انگیزه این نوشتار اما تنها ابراز انزجار از چنین رفتارهایی نیست که هیچ عقل سلیمی این رفتارها را نمی پذیرد. غرض بیان این نکته است که این مدعیان بیش از آن که به سوژه حمله و به افراد منتظر سخنرانی ظلم کنند در حق جمهوری اسلامی جفا می کنند زیرا رهبری عالی نظام دستور برپایی کرسی های آزاد اندیشی داده است و اینان با آزادی اندیشه مقابله می کنند.

از سخنرانی های شهید مطهری در دانشگاه های رژیم گذشته تا ممانعت اوباش از سخنرانی فرزندش در دانشگاه شیراز

آیا این که 40 سال پیش آیت الله مرتضی مطهری در لباس یک روحانی حامی امام خمینی(ره) و مخالف رژیم وقت و به عنوان استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران امکان حضور و سخنرانی در انجمن اسلامی مهندسین و انجمن اسلامی پزشکان را داشت و احدی متعرض او نمی شد -و مجموعه این سخنرانی های متعدد و مستمر به صورت کتاب جمع آوری و منتشر شده- اما فرزند او در نظامی که پدرش ایدئولوگ آن بوده و خود وی هم نماینده مجلس آن است و مسوول مستقیم حفظ و نشر آثار پدرش نیز هست امکان سخن گفتن نمی یابد، جفا به جمهوری اسلامی و بیشترین خدمت به متهم کنندگان نیست؟

از سخنرانی های شهید مطهری در دانشگاه های رژیم گذشته تا ممانعت اوباش از سخنرانی فرزندش در دانشگاه شیراز

شهید مطهری در جریان انقلاب، همگام با بزرگان دیگر انقلاب

البته تا سخن از شهید مطهری به میان می آوری از پسر نوح می گویند اما مگر می توان همه را پسر نوح لقب داد؟ این گونه تمثیل ها را نمی توان به همه سرایت دارد و مدام یکی را به عنوان مصداق معرفی کرد.

اینان ابتدا در حق نظام جفا می کنند به خاطر این که در دهه 50 پدر شهید او با چنین رفتارهایی رو به رو نمی شد و مدعیان خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمنان می ریزند.

در مرتبه بعد در حق دیانت ستم می کنند چون با ادعای صیانت از سومین حرم تشیع تقابلی را میان دین و فرهنگ دامن می زنند که هیچ گاه در شیراز سابقه نداشته است. به راستی کدام آموزه شیعی می گوید درخیابان ها ، مهمانی را تعقیب کنی، او را کتک بزنی و به او دشنام مستوجب حد (مانند حرامزاده) بدهی؟!

اگر یک لحظه تصور می کردند که استاد شهید مرتضی مطهری نظاره گر این رفتار است شاید شرم می کردند و شاید هم بهتر آن باشد که تصور نکنند چون بیم آن هست که از او نیز شرم نکنند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین