|
|
امروز: پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۵
کد خبر: ۳۸۵۰۳۱
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۱
براساس اخبار محدود منتشرشده، دادستان عمومی و انقلاب کاشمر درباره مرگ این دختر عنوان کرده است: براساس تحقیقات اولیه صورت‌گرفته، علت فوت دخترخوانده ۱۱‌ساله‌، ضرب‌وشتم و نبود مراقبت‌های لازم از سوی پدرخوانده و مادرخوانده وی بوده است.

مهسا گلستانی، دختر 11ساله‌ای که از بهزیستی مشهد به سرپرستی گرفته شده بود، در اثر شکنجه ناپدری و نامادری خود در کاشمر به قتل رسید». دختری که حتی عکسی از او نیست .

 مهسا در خانه‌ای که خانه آرزوهایش بود و در آغوشی که قرار بود جای آغوش پدر و مادرش باشد، در اثر شدت شکنجه جان باخته است. او و برادرش در دوره شش‌ماهه آزمایشی در اختیار این خانواده قرار گرفته بودند و احتمالا شدت پیگیری بهزیستی در دوره آزمایشی به قدری بوده که خانواده فرصت هرگونه سوءاستفاده از مهسا و برادرش را داشته باشند و بهزیستی وقتی می‌رسد که دختر در بیمارستان بوده است.
 

براساس اخبار محدود منتشرشده، دادستان عمومی و انقلاب کاشمر درباره مرگ این دختر عنوان کرده است: براساس تحقیقات اولیه صورت‌گرفته، علت فوت دخترخوانده ۱۱‌ساله‌، ضرب‌وشتم و نبود مراقبت‌های لازم از سوی پدرخوانده و مادرخوانده وی بوده است.

حجت‌الاسلام اسماعیل بلوچ‌زاده، دادستان عمومی و انقلاب کاشمر، گفت: فوت این دختر 11‌ساله در یکی از مراکز درمانی کاشمر با علائم کبودی و شکستگی روی بدن به عوامل انتظامی و قضائی گزارش شد. این موضوع درحالی مورد تحقیق و تفحص قرار گرفت که مشخص شد دختر مذکور، سه ماه قبل به صورت فرزندخوانده به خانواده‌ای کاشمری سپرده شده است. با تحقیقات صورت‌گرفته درحال‌حاضر پدرخوانده و مادرخوانده این نوجوان با قرار تأمین کیفری در بازداشت هستند اما هنوز نتیجه قطعی تحقیقات پزشکی قانونی درباره علت فوت دخترخوانده 11‌ساله این زوج که اصالت نیشابوری دارد، مشخص نشده است.

چرا؟‌


خبرنگار «شرق» در تماس با سازمان بهزیستی کل کشور سؤال‌های مکتوب خود را مبنی‌بر چرایی ماجرا به سازمان ارسال کرد. حوزه اجتماعی سازمان بهزیستی  در پاسخ به سؤال «شرق» درباره اینکه آیا روند کامل آزمایش‌های روان‌پزشکی برای قاتلانی که مهسا و برادرش را به فرزندخواندگی گرفته بودند انجام شده بود گفت: «خانواده فرزندپذیر ساکن شهر کاشمر، تمام مراحل برای پذیرش کودک از جمله اخذ تأییدیه‌های مختلف و همچنین تأییدیه پزشکی و روان‌پزشکی را طی کرده بودند. علاوه‌براین به آنان خدمات مشاوره روان‌شناسی در چندین مرحله داده شده است. روند حضور دو فرزندخوانده که فاقد سرپرست مؤثر بوده‌اند، براساس پروتکل‌های فرزندخواندگی صورت پذیرفته و هردو در مرحله سرپرستی آزمایشی بوده‌اند».

 این واقعه اندوه‌بار و تلخ نشان داد با وجود اخبارهای خوب و امیدبخش درخصوص حضور هزاران خانواده حائز صلاحیت فرزندپذیری که حتی کودکان نیازمند درمان را به فرزندخواندگی می‌پذیرند، وقوع حتی یک مورد این‌چنین چقدر غم‌بار است و برای بالاتربردن دقت کار باید پروتکل‌های ایمنی و تشخیصی را از وضع موجود نیز بالاتر برد. خانواده‌های محترم متقاضی نیز باید در روندهای نظارتی فراتر از قبل، کارشناسان و مددکاران بهزیستی را در سراسر کشور همراهی کنند».

منبع آگاه چه می‌گوید؟

خبرنگار «شرق» از طریق فعالان محلی در خراسان توانست با یکی از کارمندان سازمان بهزیستی استان خراسان صحبت کند. به گفته او در بدن مهسا رد سوختگی وجود دارد و این کودک و برادرش هردو در سه‌ماهی که در خانه این دو نفر بوده‌اند، بارها مورد خشونت فیزیکی و سوءاستفاده قرار گرفته‌اند.

مهسا شاید یکی از همه آنهایی باشد که تحت خشونت قرار گرفته‌اند و مرگشان صدایشان شد، اما این مسئله آسیب بزرگ‌تری را نمایان می‌کند. این مسئله فقدان نظارت درست بهزیستی را روی کودکانی نشان می‌دهد که به فرزندخواندگی پذیرفته می‌شوند، فقدان نظارت بهزیستی را روی مراکز نگهداری نشان می‌دهد و به نظر می‌رسد سکوت‌کردن در برابر این مرگ و حتی منتشرنشدن عکسی از این دختر رنج‌دیده، سرپوش‌گذاشتن روی درد فرزندانی باشد که پناهشان بهزیستی است.‌

تا کنون مراسم خداحافظی بچه‌ها از مراکز مراقبتی را دیده‌اید یا نه؟‌ تابه‌حال به چشم‌های پر از برق خوشحالی دختر یا پسری که مثلا قرار است فردا به خانه جدیدش برود نگاه کرده‌اید؟ به مراسم جمع‌کردن چمدان و اشک‌های دوستانشان و رد اشک و خوشحالی توأمان آنی که قرار است برود و حسرت آنهایی که قرار است بمانند. تابه‌حال به عکس‌های یادگاری‌شان دست پیدا کرده‌اید؟ تابه‌حال وقتی مددکار مرکز نگهداری سر آنکه می‌رود را می‌بوسد و پشت سرش آب می‌ریزد را دیده‌اید؟‌ دیده‌اید وقتی که می‌گوید ان‌شاءالله قسمت همه و آه آرامی که همه دخترها می‌کشند تا کسی متوجه حسرت‌شان نشود؟

اصلا معلوم نیست دوستان مهسا در مرکز نگهداری خبر دارند که هم‌خانه‌شان چگونه از دست رفته و هنوز حسرت نبودنشان را می‌خورند؟ اصلا کسی بوده که برای مهسای غریب سوگ غربتش را بگیرد و لباس‌های خونینش را در آغوش بکشد و دربرابر سکوت بهزیستی در اوضاع همیشه شلوغ ایران بایستد و بگوید: «چرا؟».


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین