کد خبر: ۳۷۶۴۵۱
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۳۱
در ۱۰ سالگی‌اش خیریه ۱۰ تومان به مادرش داد، مادر با این پول تعدادی روزنامه خرید تا وقت از مدرسه برمی‌گردد هرکدام را ۱۵ ریال بفروشد. گاهی که روزنامه‌ها به فروش نمی‌رفت با مادرش تا خانه گریه می‌کردند، به گفته خودش «اولین بار طعم ورشکستگی را اینجا چشیده است.» وقتی که سرمایه ۱۰ تومانی‌اش از دست می‌رفت، در خیابان کفش‌ها را واکس می‌زد تا ۱۰ تومان به‌دست بیاید و دوباره روزنامه بخرد. در زمانی که سینما رفتن رونق گرفته بود شب‌ها جلوی سینما می‌خوابید تا بلیت‌ها را ۵ تومان بخرد و فردا ۱۰ تومان بفروشد.

فارس نوشت: بعضی افراد عمدی یا غیرعمدی به دنبال پاشیدن بذر ناامیدی در بین جوانان هستند تا با ترساندن آن‌ها از مسائلی چون فقر آن‌ها را از ازدواج و فرزندآوری دور کنند، غافل از اینکه سرنوشت هر انسان فارغ از هر فرد دیگری نوشته شده است.

در طول تاریخ کشورها ازدواج امری اخلاقی و مقدس به شمار می‌رود و قوانین و هنجارها در راستای تقویت ازدواج و خانواده است. اهمیت ازدواج به حدی است که در ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر که در تاریخ ۷ نوامبر ۱۹۶۲ نوشته شده است تصریح می‌کند:

«مردان و زنان در سن قانونی، بدون هیچ محدودیتی از نظر نژاد، ملیت یا دین، حق دارند ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهند. مردان و زنان دارای حقوق برابر برای ازدواج، در طول ازدواج و در فسخ آن هستند.»

این کنوانسیون از ۹ دسامبر ۱۹۶۴ به اجرا درآمده است بر طبق این همه انسان‌ها با هر شرایطی حق ازدواج و فرزندآوری دارند.

اما برخلاف این ماده و جایگاه ازدواج و نهاد خانواده، برخی افراد بدون در نظر گرفتن عواقب ازدواج نکردن برای افراد و جامعه، این اجازه را به خود می‌دهند که به دلایل مختلف از جمله فقر افراد را تشویق به ازدواج نکردن و فرزند نیاوردند، کنند یا افراد فقیر که ازدواج می‌کنند و بچه‌دار می‌شوند را مذمت می‌کنند و آنها را مورد تمسخر قرار می‌دهند.

نمونه این موارد در رسانه‌ها و فضای مجازی دیده می‌شود که تصاویر کودکان کار و خانواده‌هایی که از نظر مالی ضعیف هستند را به نمایش می‌گذارند و این افراد را از حق طبیعی‌ خودشان که ازدواج کردن و فرزند داشتن هست، منع می‌کنند و در ذهن مخاطب نهادینه می‌کنند که «چون فقیر هستی نباید ازدواج کنی و یا چون فقیر هستی و یا در خانواده فقیر متولد شده‌ای موفق نخواهی شد.»

اما نمونه‌های موفق بسیاری در همه حوزه‌های علمی، سیاسی، هنری، ورزشی و.‌‌.. وجود دارد که در خانواده‌های بسیار فقیر بزرگ شده‌اند و از همان کودکی مجبور به کار کردن بودند ولی با تلاش‌های بی‌وقفه توانستند در عرصه‌های مورد علاقه‌ی خود به موفقیت‌های بی‌نظیری برسند.

به چند مورد از این افراد که بعضی از آن‌ها چهره‌های سرشناسی هم هستند اشاره می‌کنیم:

دختر گونی‌پوش

۱.اپرا وینفری: در سال ۱۹۹۴ میلادی در خانواده فقیر در می‌سی‌سی‌پی آمریکا متولد شد. شرایط زندگی او طوری بود که گاهی خانواده ساده‌ترین لباس را هم نمی‌توانست تهیه کند و با گونی خود را می‌پوشانند. وضع معیشت آن‌ها به قدری ضعیف بود که اپرا در ۱۴ سالگی درس را رها کرد و همراه پدرش به تنسی رفت و در یک ایستگاه رادیویی کار می‌کرد و این باعث ورود او به دنیای رسانه شد، توانست در ۱۷ سالگی گزارشگر رادیو نشویل شود. برنامۀ «The Oprah Winfrey Show» از معروفترین برنامه‌های تلویزیونی وی بود. اپرا اولین زنی در طول تاریخ بود که صاحب نمایش و گفتگوی خود بود. این برنامه به مدت ۲۵ فصل از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۱ پخش شد.

او برای مدتی تنها میلیاردر سیاه‌پوست دنیا و ثروتمندترین آمریکای آفریقایی‌تبار قرن بیستم بود که نامش در لیست ۴۵ فرد قدرتمند دنیاست. او از چنان نفوذ چندجانبه‌ای در میان افکار عمومی آمریکا برخوردار است که با حمایت و جهت‌گیری خود می‌تواند یک کتاب یا رئیس‌جمهور را در این کشور به موفقیت برساند.

اپرا امروز با هواپیما و جت شخصی خودش پرواز می‌کند و سالانه میلیون‌ها دلار به امور خیریه اختصاص می‌دهد، او از دختری که لباس‌های گونی سیب‌زمینی می‌پوشید فاصله زیادی گرفته و به کسی که در رویاهایش بود، تبدیل شده است.

از رها کردن مدرسه تا مدیر باشگاه چلسی شدن

۲. رومان آبراموویچ: در سال ۱۹۶۶ میلادی در جنوب غرب روسیه متولد شد. وقتی یکساله بود مادرش در اثر عفونت خونی درگذشت و دو سال بعد پدرش که در محل ساختمان زیر یک جرثقیل له شد را از دست داد. او نزد خویشاوندانش بزرگ شد و بیشتر نوجوانی و جوانی خود را در تنگدستی گذراند. اوضاع سخت مالی و اجتماعی آن ها فشارهای زیادی به رومن وارد کرده بود که ۱۶ سالگی به علت فقر مجبور شد مدرسه را رها کند و سراغ مکانیکی برود اما بعد از مدتی مجبور شد به ارتش سرخ بپیوندد.

بعد از گذشت مدتی با سرمایه‌ی کمی که در این سال‌ها جمع کرده بود، سهام‌های ارزان بسیاری از شرکت‌های تازه تاسیس را خرید. پس از گذشت چند سال رومن آبراموویچ که به خاطر داشتن سهام زیادی از شرکت‌های بزرگ به عنوان سرمایه‌دار و فردی ثروتمند شناخته شده بود، وارد عرصه صنایع بزرگی مانند نفت و آلومینیوم شد و همین مسئله موجب شد که امروزه آبراموویچ را به عنوان سهام دار عمده دومین کارخانه تولید کننده آلومینیوم و نفت دنیا، در جهان بشناسند. بعد از گذشت چندین سال که به یک میلیاردر روسی تبدیل شده بود تصمیم به سرمایه‌گذاری روی فوتبال گرفت و با قیمت ۱۴۰ میلیون پوند باشگاه چلسی را خرید و مدیر معروف‌ترین باشگاه دنیا شد.

از اردوگاه‌های کار اجباری تا تبدیل به یک هنرمند تکرار نشدنی

۳. چارلی چاپلین: سِر چارلز اسپنسر چاپلین سال ۱۸۸۹ میلادی در منطقه جنوب لندن چشم به جهان گشود. در کودکی پدرش مفقود و مادرش با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کرد. تا قبل از ۹ سالگی دوبار به اردوگاه‌های کار فرستاده شد. از سنین پایین کار نمایش را یاد گرفت. و بعدها به‌عنوان بازیگر تئاتر و کمدین مشغول به کار شد و در ۱۹ سالگی توانست با شرکت‌هایی قرارداد ببندد که باعث کشف او در صنعت سینما شد.  او خیلی زود «شخصیت ولگرد کوچولو» را به وجود آورد و شمار زیادی از علاقه‌مندان را به خود جلب کرد و در سال ۱۹۱۸ به یکی از مشهورترین چهره‌های جهان تبدیل شد. چاپلین نویسندگی، کارگردانی، تهیه‌کنندگی، تدوین، بازیگری و آهنگسازی اکثر فیلم‌هایش را بر عهده داشت‌. و به هنرمند تکرار نشدنی انگلیس تبدیل شد.

از جاروکشی در خیابان تا آقای گل شدن

۴​.لوییس سوارز: در سال ۱۹۸۷ میلادی در خانواده ۹ نفری به دنیا آمد و در ۹ سالگی پدر و مادرش از هم جدا شدند. به علت فقر زیاد در ۱۳ سالگی مجبور شد در مناطق مرفه‌نشین مونته ویدئو به جاروکشی مشغول شود و روی کارتون‌های خیس کنار خیابان می‌خوابید. در همان خیابان‌ها عاشق دختری شد ولی نمی‌توانست با او ازدواج کند و این عامل باعث افسردگی او شد و تنها چیزی که در این مدت ذهن او را آرام می‌کرد فوتبال بازی کردن بود.
با تلفن ابری پر قدرت ارتباط برقرار کنید.

 بیشتر هم‌بازی‌ها او بازیکنان تیم ناسئونال اروگوئه بودند این مورد باعث ورود او به این باشگاه شد. او در این مدت پیشنهاد تمام تیم‌های اروگوئه را رد کرد و امید رفتن به باشگاه‌های اروپایی را داشت بعد از مدتی به باشگاه خرونیگن هلند و بعد به باشگاه آژاکس آمستردام رفت. در سال ۲۰۱۰ توانست عنوان آقای گل لیگ برتر هلند را از آن خود کند. وی همچنین در سال ۲۰۱۱ به تیم لیورپول پیوست و در فصل ۲۰۱۳ – ۲۰۱۴ در لیگ جزیره به مقام نایب قهرمانی رسید. در فصل ۲۰۱۴ – ۲۰۱۵ لقب آقای گل لالیگا را از مسی و رونالدو گرفت و موفقیت‌های دیگری که باعث شد امروز نام او در کنار ستاره‌های برتر فوتبال قرار بگیرد.

از پدر بی‌مسئولیت تا نویسنده شدن

۵. جبران خلیل جبران: در ششم ژانویه سال ۱۸۸۳، به دنیا آمد. پدرش فرد بی‌مسئولیتی بود و خانواده را به ورطه فقر کشاند. از آنجا که جبران در فقر بزرگ می‌شد، از تحصیلات رسمی بی‌بهره ماند و آموزش‌هایش محدود به ملاقات‌های منظم با یک کشیش روستایی بود که او را با اصول مذهب و انجیل و زبان‌های سریانی و عربی آشناکرد. جبران هشت ساله بود که پدرش به علت عدم پرداخت مالیات به زندان افتاد و حکومت عثمانی تمام اموالشان را ضبط و خانواده را آواره کرد. مادرش تصمیم گرفت با خانواده‌اش به آمریکا کوچ کند. در ۲۵ ژوئن سال ۱۸۹۵، جبران در دوازده سالگی با مادر، برادر و دو خواهرش، لبنان را ترک و به ایالات متحده آمریکا رفت و در بوستون ساکن شد. وی در بوستون به مدرسه رفت  و از آن به بعد وارد مسیر هنر شد و به معروف‌ترین شاعر و نویسنده در دنیا تبدیل شد و امروز کمتر کسی است که نام جبران خلیل جبران را نشنیده باشد.

از علف خوردن دور میدان تا کارآفرینی

۶.​دکتر علیرضا نبی: در سال ۱۳۴۷ هجری شمسی در یک خانواد پرجمعیت ۸ نفره در اطراف مشهد متولد شد پدرش در ایام عزاداری امام حسین (ع) با دوچرخه ادوات سوگواری حضرت مثل زنجیر و پرچم می فروخت، اما خانواده به شدت در فقر و فلاکت عجیبی به سر می بردند مادرش وقت هایی که بعد از دو سه روز دیگر امیدی برای مهیا کردن شام نداشت، برای اینکه شب فرزندان در یک اتاق ۱۲ متری از زور گرسنگی  بیتابی نکنند،  بچه‌هایش را دور میدانی می‌برد و می‌گفت بعضی از علف های اینجا خوردنی هستند.

در ۱۰ سالگی‌اش خیریه ۱۰ تومان به مادرش داد، مادر با این پول تعدادی روزنامه خرید تا وقت از مدرسه برمی‌گردد هرکدام را ۱۵ ریال بفروشد. گاهی که روزنامه‌ها به فروش نمی‌رفت با مادرش تا خانه گریه می‌کردند، به گفته خودش «اولین بار طعم ورشکستگی را اینجا چشیده است.» وقتی که سرمایه ۱۰ تومانی‌اش از دست می‌رفت، در خیابان کفش‌ها را واکس می‌زد تا ۱۰ تومان به‌دست بیاید و دوباره روزنامه بخرد. در زمانی که سینما رفتن رونق گرفته بود شب‌ها جلوی سینما می‌خوابید تا بلیت‌ها را ۵ تومان بخرد و فردا ۱۰ تومان بفروشد.

در ۱۷ سالگی اولین کارگاه چاپ روی پارچه را زد و در ۳۶ سالگی اولین کارخانه خود را با ۱۵ نفر برای تولید فرآورده‌های زیتون احداث کرد و حالا ۳ کارخانه دارد که افرادی که سوء پیشینه دارند و یا زن‌های بی‌سرپرست را استخدام می‌کند. امروز فارغ التحصیل دکترای رشته اقتصاد بین الملل می باشد، کارخانه دار و از مشاوران مجمع تشخیص بوده و در کنار تدریس، کارشناس  صدا و سیما هم هست.

از معیشت سخت تا به درجه اجتهاد رسیدن

۷​. محمد تقی مصباح یزدی: در سال ۱۳۱۳ هجری شمسی در یزد به دنیا آمد. در منزل میراثی مادر زندگی می‌کردند و درآمد خیلی کمی داشتند، مادر در خانه جوراب می‌بافت و پدرش آن جوراب‌ها را در بازار می‌فروخت پدرش گاهی برای گذران زندگی مجبور بود از آشناها پول قرض بگیرد. اما با همین درآمد کم همیشه در منزلشان مراسم عزاداری و توسل به اهل بیت (ع) برگزار می‌شد.

علی رغم وضعیت معیشتی سخت خانواده و شرایطی که خانواده‌ها، پسرها را برای کمک خرج خانواده بودند از تحصیل منع می‌کردند، پدر آیت الله مصباح او را به مدرسه فرستاد.بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی، وارد مدرسه‌ علمیه شفیعیه‌ یزد شد و دروس مقدمات حوزوی را در یزد خواند و از شاگردان امام خمینی (ره)، آیت الله محمدتقی بهجت، محمدعلی اراکی بود. او در کنار دروس رسمی حوزه، برخی از علوم دیگر مانند فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و زبان فرانسه را نزد روحانی‌ای به نام «محقّقی رشتی» آموزش دید.

ایشان در سن ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسیدند و در سال‌های بعد نماینده دوره‌های دوم، سوم و چهارم مجلس خبرگان رهبری شد. تدریس تفسیر، فلسفه و فقه پرداخت و درس‌های اخلاق ایشان که به صورت هفتگی برگزار می‌شد مخاطبان زیادی را جذب کرده بود و همچنین چندین جلد کتب خداشناسی‌، کیهان‌شناسی‌، انسان‌شناسی‌، راه‌ و راهنماشناسی‌،  قرآن‌شناسی‌، اخلاق‌ در قرآن‌، جامعه‌ و تاریخ‌ از دیدگاه‌ قرآن‌، حقوق‌ و سیاست‌ در قرآن‌، آموزش‌ فلسفه‌، شرح‌ نهایة‌ الحکمه‌، شرح‌ جلد اول‌ اسفار الاربعه‌، شرح‌ جلد هشتم‌ اسفار الاربعه‌، دروس‌ فلسفه‌ اخلاق‌، خودشناسی‌ برای‌ خودسازی‌ بر درگاه‌ دوست‌، نقدی‌ فشرده‌ بر اصول‌ مارکسیسم‌، آموزش‌ عقاید، قرآن‌ در آینه نهج‌ البلاغه‌، نگاهی‌ گذرا به‌ نظریة‌ ولایت‌ فقیه‌ و ده‌ها کتاب‌ دیگر از جمله آثار ایشان می باشد.

از امکانات اندک تا نخبه هسته‌ای شدن
۸. شهید مصطفی احمدی روشن: در  سال ۱۳۵۸ هجری شمسی در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. وی دوران کودکی خود را در خانواده ای فقیر گذراند. خانواده وی در محله ای واقع در پشت امامزاده یحیی همدان به نام محوطه آقاجانی بیگ و در خانه‌ی اجاره ای و قدیمی، با امکاناتی اندک زندگی می‌کردند. پدر وی راننده مینی بوس بود و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سال های بسیاری را به مبارزه با دشمن بعثی پرداخت. بعد از گذراندن مدرسه وارد دانشگاه صنعتی شریف تهران شد و جز نخبگان این دانشگاه شد. علاوه بر کارهایی که در صنعت هسته‌ای کشور انجام داد، چندین مقاله ISI به زبان‌های انگلیسی و فارسی بود.

فقر باعث محرومیت افراد از حق‌شان نمی‌شود

اینها بخش کوچکی از افرادی ایرانی و خارجی هم عصر ما هستند که در خانواده‌های فقیر متولد شده‌اند ولی به موفقیت‌های و دستاوردهای مالی، علمی و... رسیده‌اند. فقر میراث خانوادگی نیست و به علت فقر و نبود امکانات نباید افراد را از حق‌شان محروم کرد.

امام صادق علیه السلام در حدیثی فرموده است: هر کس از ترس فقر ازدواج نکند نسبت به لطف خداوند بدگمان شده است. چرا که خداوند می فرماید: اگر آنان فقیر باشند خداوند از فضل و کرم خود بی نیازشان می کند. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۱.

محدود کردن ازدواج فقط به مسائل مالی و اقتصادی، بذر ناامیدی پاشیدن در بین جوانان و این مسئله را در ذهن آن‌ها نهادینه کردن که «باید برای شروع زندگی حتما وضع مالی بالایی داشته باشید و در غیر اینصورت ازدواج نکنید یا اگر ازدواج کردید بچه‌دار نشوید» علاوه بر اینکه باعث پیری و کاهش جمعیت می‌شود، مسائل و مشکلات روحی و فرهنگی زیادی در جوامع به وجود خواهد آورد که معضلات آن دامنگیر همه افراد جامعه خواهد شد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین