کد خبر: ۳۷۵۱۰
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۱
هیچ کس باور نمی کرد یک روز هواداران پرسپولیس علیه علی پروین شعار حیا کن، رها کن سر بدهند اما وقتی سلطان قلب ها به سلطان قبل ها تبدیل شد و دیگر آن اقتدار و اعتبار گذشته را نداشت.
شعارهای طنزگونه هواداران پدیده علیه سرمربی پرسپولیس،اتفاق تازه ای نیست. این حیا کن، رها کن ها سال هاست در فوتبال ایران به گوش می رسد.

اما همین سوژه خنده و شعارهای طنزگونه بهانه ای است برای ما تا تاریخ فوتبال ایران را شخم بزنیم و ببینیم کدام مربیان حیا کردند و رها کردند و کدام ها زبان مان لال و دور از جان «بی حیا» بودند. آنچه می خوانید فقط مشت نمونه خروار است و می توان حداقل 10 نمونه دیگر هم پیدا کرد... شما به بزرگی خودتان ببخشید... یادتان باشد «حیا کن، رها کن» شتری است که دم در خانه هر مربی و مدیری می خوابد، دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد.

شوخی هواداران پدیده با سرمربی پرسپولیس

درخشان بلد نیست حیا کند و رها کند!

روزی که حمید درخشان دربی سرخابی را برد، برداشت اهالی فوتبال این بود که همین 3 امتیاز او را تا پایان فصل بیمه می کند اما حذف پرسپولیس از گردونه جام حذفی و شکست های متوالی این تیم در دو بازی ابتدایی نیم فصل دوم مقابل نفت تهران و فولاد (هر دو در تهران) درخشان را در موقعیت کاملاً متزلزل قرار داد.

بعد از تعطیلات، پرسپولیس در فولادشهر به میدان رفت و همین که از ذوب آهن عقب افتاد، شعار «حیا کن، رها کن» به گوش رسید... درخشان به جای آن که بی تفاوت از کنار این شعار رد شود، یک اشتباه استراتژیک مرتکب شد و گفت: «این شعارها خستگی را به تن آدم باقی می گذارد!»

با همین حرف، نقطه ضعف درخشان دست مخالفان او آمد و این بار در جریان بازی با ملوان «حیا کن، رها کن» ها شدت گرفت. پرسپولیس با شکست مقابل ملوان دست هواداران شاکی اش را باز گذاشت تا با شور و حرارت بیشتری درخشان را به حیا کردن و رها کردن دعوت کنند. در مشهد اما «حیا کن، رها کن» شبیه لطیفه بود... هنوز بازی پدیده و پرسپولیس شروع نشده بود که هواداران پدیده شروع کردند به شعار دادن؛ «درخشان حیا کن، پرسپولیس ُ رها کن» و با همین شعار روی اعصاب سرمربی پرسپولیس رژه می رفتند.

البته درخشان که ثابت کرده بلد نیست حیا کند و رها کند (!) برای این هواداران دست زد و با پیروزی مقابل پدیده برای چند هفته ای از شر این شعارها در امان خواهد بود، به شرطی که فیل پرسپولیس هوس هندوستان نکند و دوباره پرسپولیس روی دور باخت گام برندارد.

نقش سکوها در رفت و آمد مربیان

حنجره هایی که قبلاً سرمربی عوض می کرد

مدیونید اگر تصور کنید شعارهای «حیا کن، رها کن» تماشاگران معترض ذره ای در رفت و آمد مربیان لیگ برتری تأثیر دارد... گذشت آن زمان که امروز تماشاگر علیه سرمربی شعار می داد و فردا یا نهایتاً هفته بعد سرمربی تیم عوض می شد. الان هوادار اگر حنجره خودش را پاره کند، ذره ای در تصمیم مدیرعامل اثر ندارد ... قواعد بازی عوض شده است. در برخی باشگاه ها، مدیرعامل تابع سرمربی است و اصلاً این اختیار، وجود و جرأت را ندارد که دست به ترکیب کادر فنی بزند. در چند باشگاه هم مدیرعامل رسماً کاره ای نیست و تابع تصمیم قدرت های پنهانی و نیروهای بیرونی است و آنها هستند که می گویند چه کسی سرمربی باشد و چه وقت سرمربی عوض شود. حکایت برخی باشگاه ها از این دو حالت هم جالب تر است. مدیرعامل و سرمربی دست در یک کاسه مشترک دارند و فعالیت شان چنان به هم گره خورده که نمی توانند به قطع همکاری فکر کنند. این گونه می شود که شعارهای هواداران و سکونشینان هیچ تأثیری در رفت و آمد مربیان ندارد و هوادار هر قدر هم شاکی و عصبی باشد، فقط بی دلیل به حنجره خود آسیب می زند ... یکی، دو دهه پیش همین حنجره ها مثل آب خوردن سرمربی عوض می کرد و فاصله «حیا کن، رها کن» تا تغییر سرمربی از چند هفته بیشتر نمی شد. البته آن زمان سکوها خالی از تماشاگر نبود و شعارها را 70، 80 هزار تماشاگر سر می دادند نه جمعیتی که به زور هزار نفر می شوند.

ناجوانمردانه ترین حیا کن، رها کن

با استیلی بد تا کردند

حمید استیلی یکی از بااخلاق ترین و محجوب ترین چهره های فوتبال ایران است که دوست و دشمن اخلاق مداری او را باور دارند. همین مربی فصلی که سرمربی پرسپولیس شد، از دقیقه 22 اولین بازی فصل سرخپوشان مقابل ملوان، «حیا کن، رها کن» شنید. جرم او این بود که قبول کرد سرمربی پرسپولیس باشد. استیلی آن فصل یک بار دیگر به بی رحمی فوتبال پی برد. فوتبالی که حتی شأن و منزلت زننده گل قرن را حفظ نمی کند. مردی که یک روز دوای درد پرسپولیس نامیده می شد، هفته ها کم لطفی دید و رفت!

خنده دارترین حیا کن، رها کن

بیانیه علی دایی

کاری که لیدرهای پرسپولیس در ورزشگاه تختی با علی دایی کردند، واقعاً «جوک» بود. در روزهایی که «پرسپولیس دایی» تحت تأثیر شیطنت ها و کارشکنی های چند بازیکن خاص، چپ و راست می باخت، علی دایی در ورزشگاه تختی حیا کن، رها کن شنید و در حرکتی غیرقابل باور، لیدرها و تماشاگران علیه او بیانیه خواندند. لیدرها می گفتند ما هواداران پرسپولیس ... و تماشاگران هم همین جملات را با صدای بلند تکرار می کردند تا شهریار مات و مبهوت بپرسد کجای دنیا علیه سرمربی بیانیه می خوانند.

مؤثرترین حیا کن، رها کن

سناریویی که حجازی را وادار به قطع همکاری کرد

خدا بیامرزد زنده یاد ناصر حجازی را که برکناری اش از استقلال یک سناریوی دقیق بود. غروبی که استقلال بازی برده مقابل سایپا را باخت، عده اندکی از هواداران استقلال که معلوم بود آمادگی این چرخش نتیجه را داشتند، شعار حیا کن، رها کن سر دادند و بلافاصله هم با اعتراض سایر سکونشینان مواجه شدند اما شعارهای کوتاه آنها به شدت نتیجه بخش بود و چند ساعت پس از بازی، ناصر حجازی با تیتر تاریخی «دلایل قطع همکاری باشگاه استقلال با ناصر حجازی» از مجموعه آبی کنار گذاشته شد.

دنباله دارترین حیا کن، رها کن

سلطان قلب ها سلطان قبل ها شد!

هیچ کس باور نمی کرد یک روز هواداران پرسپولیس علیه علی پروین شعار حیا کن، رها کن سر بدهند اما وقتی سلطان قلب ها به سلطان قبل ها تبدیل شد و دیگر آن اقتدار و اعتبار گذشته را نداشت، 3 هفته پی در پی گروهی از هواداران پرسپولیس این شعار را دم گوش پروین خواندند تا سلطان سرخ ها بعد از ناکامی مقابل فجرسپاسی، ملوان و ذوب آهن، با صدای بلند بگوید خداحافظ فوتبال و عطای پرسپولیس را به لقایش ببخشد و برود.

خشمگین ترین حیا کن، رها کن

گلوله های برفی علیه معلم اخلاق

پرویز دهداری که خدایش بیامرزد، معلم اخلاق بود و معمار نوین این فوتبال اما برای تماشاگر خشمگین، معلم و دلال یا معمار و عمله فرقی ندارد و تماشاچی گاهی اوقات حتی حرمت معلم اخلاق را هم نگه نمی دارد. روز بازی دوستانه ایران و ژاپن در ورزشگاه آزادی که با نتیجه مساوی 2-2 تمام شد، گروهی از تماشاگران علیه پرویز دهداری شعار دادند و در اقدامی ناپسند پیرمرد را که چشم و چراغ فوتبال ما بود، با برف زدند تا گلوله های برفی، دهداری را وادار به استعفا کند.

برداشت مربیان همیشه طلبکار از شعار سکوها

تشویق ها خودجوش است توهین ها خطی!

«... حیا کن ... رها کن»؛ کمتر مربی و مدیری را می توان در فوتبال ایران مثال زد که این شعار را از روی سکوها نشنیده باشد. این شعار برای مدیرانی که در استقلال، پرسپولیس و تیم های پرطرفدار کار کرده اند، مثل نقل و نبات است.

وقتی تیم محبوبی می بازد، تماشاگر عصبی که می بیند دستش به جایی بند نیست، شروع به شعار دادن می کند و دم دست ترین شعار هم همین «حیا کن، رها کن» است. بعضی ها با شنیدن این شعار حیا می کنند و رها می کنند، بعضی ها پوست کلفت تر از این حرف ها هستند که تحت تأثیر «شعار، معار!» قرار بگیرند و بعضی ها هم که همیشه طلبکارند و قیافه حق به جانب می گیرند، هر زمان به نفع شان شعار سر داده می شود، می گویند خودجوش بوده و هواداران چون فهم و درک دارند، من را تشویق می کنند و هر زمان شعار علیه شان باشد، مدعی می شوند تماشاگر خط گرفته و شعارها خطی است!

یک نفر هم محض رضای خدا پیدا نمی شود به این «خان خله ها» بگوید مگر این هواداری که خواهان حیا کردن و رها کردن شماست، همان نیست که به وقت برد تشویق می کرد؟! چرا آن زمان که تشویق می کرد، درک و شعور داشت و حالا که شاکی است، خط می گیرد؟!

درد دل یک سرمربی لیگ برتری

به خدا ما هم خانواده داریم!

«آنهایی که در ورزشگاه ها علیه مربیان شعار حیا کن، رها کن سر می دهند، کاش خودشان را یک بار جای سرمربی بگذارند و ببینند چه حالی به آنها دست می دهد اگر چنین شعاری را از روی سکوها بشنوند؟!»

این درد دل یکی از مربیان لیگ برتری است و سؤال بی جواب او را هیچ کس پاسخ نداده است! این مربی می گوید: «ما هم خانواده داریم. پدر داریم، مادر داریم، پسر داریم، همسر و دختر داریم. خودمان به دَرَک، خانواده مان چه گناهی کرده اند؟... اولین باری که این شعار را علیه من دادند، پدرم تماس گرفت و گفت دیگر مربیگری نکن. به او گفتم گوشم از این حرف ها پر است و همین آدم ها 4 روز بعد تشویقم می کنند. پدرم هم گفت این تشویق ها چه ارزشی دارد وقتی تا آخر عمر شعارها و توهین ها یادت می ماند؟!»

قصه پرغصه ای است. تماشاگر خودش را محق می داند، او می خواهد حرص خود را سر یک نفر خالی کند و چه گزینه ای بهتر از مربی بازنده... چه می شود کرد؟ تا بوده، همین بوده و تا هست همین است!

هماهنگ ترین حیاکن، رها کن

حاجی مایلی بدشانس

محمد مایلی کهن واقعاً بدشانس بود. او با تیم ملی بهترین نتایج را می گرفت اما باز هم عده ای از تماشاگران دوستش نداشتند و تندترین شعارها را علیه او سر می دادند. حاجی مایلی بخت برگشته وقتی در رقابت های انتخابی جام جهانی 98 فرانسه با کویت در تهران مساوی کرد، شعارهای تندی از هواداران حاضر در ورزشگاه آزادی شنید و نکته اینجاست که قبل از بازی برخی دوستان آن زمان مایلی کهن به او هشدار داده بودند که اگر نتیجه نگیرد، حیا کن، رها کن می شنود.

متغیرترین حیا کن، رها کن

از اهانت تا سالاری

منصور پورحیدری در استقلال برای خودش حکومتی داشت. او سال های سال مالک نیمکت آبی بود و اغلب از سوی هواداران حمایت می شد چرا که بوقچی ها از او حمایت می کردند اما برای پورحیدری یک بار در ورزشگاه اتفاق عجیبی افتاد. نیمه اول که استقلال مقابل حریفی ضعیف گل نزده بود، استقلالی ها یکصدا فریاد می زدند حیا کن، رها کن و شعارهایی می دادند که قابل نوشتن نیست اما همین که نیمه دوم استقلال گل زد، ورزشگاه فریاد می زد پورحیدری دوسِت داریم، تو سرور، تو سالار، تو قهرمانی!

غیرقابل پیش بینی ترین

کابوس شهریار

بازی ایران و عربستان و شکست خانگی تیم ملی مقابل این رقیب دیرینه، کابوس مربیگری علی دایی شد. او که تا قبل از همین بازی به شدت از سوی هواداران فوتبال حمایت می شد، وقتی نوروز 88 بازی برده را به عربستان باخت، شعارهای تند حیا کن، رها کن را شنید. دایی فردای همان شکست با حکم مقامات بالاتر از فدراسیون فوتبال برکنار شد. دایی یک بار هم در پرسپولیس همین فریادها را شنید اما بازی ایران و عربستان واقعاً برای شهریار کابوس بود.

پراکنده ترین حیا کن، رها کن

امیر لیست رو کجا داد؟!

سرمربی فعلی استقلال در همین فصل وقتی به پرسپولیس باخت، حیا کن، رها کن را از روی سکوها شنید اما بار اولش نبود. اولین بار در چهارمین دوره لیگ برتر وقتی استقلال نیمه اول 2 گل از برق شیراز عقب افتاد، فریاد «حیا کن، رها کن» به گوش رسید اما عنایتی با گلزنی هایش ورق را برگرداند و با علامت دست برای هواداران استقلال ابراز تأسف کرد. قلعه نویی یک بار هم وقتی لیست استقلال دیر به کنفدراسیون رسید و آبی ها از آسیا حذف شدند، وسط شعار «امیر لیست رو کجا داد؟!...» حیا کن، رها کن شنید.

با برنامه ریزی ترین حیا کن، رها کن

بلایی که سر افشین نازل شد

افشین پیروانی وقتی جای افشین قطبی سرمربی پرسپولیس شد، نتایج خوبی همراه این تیم گرفت اما از همان بازی اول فحش شنید. برخی بوقچی ها علیه او متحد شده بودند و با وجود پیروزی های پرسپولیس، کاری کردند که مدیرعامل جدید باشگاه، وینگادا را به خدمت گرفت و افشین را به جایگاه دستیار اول برگرداند. این حیا کن های بابرنامه بلایی بود که سر صمد مرفاوی در استقلال، نصرت ایراندوست در ملوان، مجید جلالی در تراکتور، کرانچار و فرکی در سپاهان، مجتبی تقوی و بیژن طاهری در مس کرمان و... هم نازل شد.

منبع: خبر ورزشی
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۱
لطف الله بهرو
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۳۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
1
شرحِ حالِ بقیّه هم باشد تا بعد ...!


!The night is yet young

نَشا...
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین