|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۱
کد خبر: ۳۷۳۸۵۳
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۳
ظهر روز يكشنبه بود كه پيامي از سوي دادسراي ويژه رسانه به دست ما رسيد و از ما دعوت شد تا روز دوشنبه درخصوص ابعاد و زواياي گوناگون ماجراي اطلاع‌رساني مرتبط با قتل استاد داريوش مهرجويي و وحيده محمدي‌فر همسر ايشان ديداري با مسوولان اين دادسرا داشته باشيم. من به عنوان مديرمسوول روزنامه اعتماد همراه با بهاره شبانكارئيان خبرنگار بخش حوادث در محل دادسراي رسانه حاضر شديم و با رييس دادسرا (و نه بازپرس) ديدار و گفت‌وگو كرديم.

روزنامه اعتماد نوشت: خانم مهرجويي از كارگر و باغبان قبلي خود به عنوان افرادي كه به آنها براي تهديد مشكوك است، نام برده بودند.

هنوز ساعاتي از انتشار خبر قتل دلخراش استاد مهرجويي و همسر ايشان وحيده محمدي‌فر در فضاي رسانه‌اي كشور نگذشته بود كه همزمان با وايرال شدن اين خبر تلخ، صفحه نخست يكشنبه 23 مهر ماه روزنامه اعتماد هم در فضاي مجازي دست به دست چرخيد. شماره‌اي از «اعتماد» كه در آن گفت‌وگوي همسر داريوش مهرجويي به عنوان عكس يك كار شده و ابعاد مختلف تهديدات عليه خانواده مهرجويي بررسي شده بود. مطابق معمول در چنين مواقعي بازار اتهام‌زني در داخل و خارج كشور عليه روزنامه اعتماد حسابي گرم شد. برخي افراد و جريانات با اشاره به اينكه «اعتماد» از قبل نسبت به ماجراي قتل داريوش مهرجويي و همسرش آگاه بوده! فرضيات بي‌پايه و اساسي را در اين زمينه مطرح مي‌كردند. گروهي ديگر از رسانه‌ها هم كه احساس مي‌كردند از فرآيند اطلاع‌رساني

جا مانده‌اند، گفت‌وگوي اختصاصي «اعتماد» با مرحومه محمدي‌فر را انكار كرده و اعلام كردند محتواي اين گفت‌وگو، در واقع همان پستي است كه مرحومه مدتي قبل منتشر كرده بود. جماعت ديگري هم عنوان مي‌كردند «اعتماد» صفحه نخست خود را پس از آگاهي از قتل استاد مهرجويي بسته است. حيرت‌انگيز اينكه برخي رسانه‌هاي اصولگرا هم مانند هميشه با عينك مسائل جناحي و سياسي موضوعات را تحليل كرده و اطلاع‌رساني تخصصي «اعتماد» را باعث تشويش اذهان عمومي ايرانيان تفسير مي‌كردند! اين روند در روزهاي بعد از قتل استاد مهرجويي هم ادامه پيدا كرد، به گونه‌اي كه دعوت مديران روزنامه ازسوي مسوولان قضايي و دادستان در رسانه‌هاي اصولگرا با عناويني چون «احضار»، «اخطار»، «توبيخ» و «هشدار» بازتاب پيدا كرد. همه اين فرضيات و اتهامات بي‌پايه و اساس در شرايطي در رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي بازنشر مي‌شدند كه فعالان رسانه با يك تماس ساده با مديران و دست‌اندركاران روزنامه مي‌توانستند از واقعيت آگاه شوند. واقعيتي كه به نظر مي‌رسد، بسياري از افراد و گروه‌ها به دنبال دستيابي آن نيستند و بيشتر ترجيح مي‌دهند بر امواج شايعات و حواشي سوار شوند كه پايه و اساس درستي ندارند. بهروز بهزادي، مديرمسوول روزنامه اعتماد در جريان گفت‌وگو با گروه سياسي «اعتماد»، نوري به ابعاد پنهان همه واقعيت‌هايي مي‌تاباند كه چند ساعت مانده به قتل مرحوم داريوش مهرجويي و همسر ايشان در تحريريه «اعتماد» سپري شد و بسياري از رسانه‌ها و كاربران توجهي به آنها نكردند. بهزادي با اشاره به اينكه گفت‌وگو با مرحومه محمدي‌فر گفت‌وگويي بلند بود كه به دليل بردن نام برخي افراد و اسامي در آنها «اعتماد» از چاپ كامل اين گفت‌وگو خودداري كرده است. گفت‌وگويي كه بهزادي به مخاطبان وعده مي‌دهد به زودي از طريق مجموعه رسانه‌اي «اعتماد» منتشر مي‌شود. مديرمسوول «اعتماد» همچنين برخي ادعاها درخصوص احضار و دريافت تذكر از سوي مسوولان قضايي را رد كرده و اعلام مي‌كند، او و خبرنگار حوزه حوادث روزنامه روز دوشنبه ديدار دوستانه‌اي با مسوولان قضايي داشته‌اند و راهنمايي‌هاي لازم را براي پيشبرد پرونده دراختيار آنها قرار داده‌اند.

در خبرها خوانديم شما ديداري با مسوولان قضايي داشتيد؛ برخي رسانه‌ها با جهت‌گيري‌هاي خاص اين خبر را منتشر كردند، مي‌فرماييد كه روند اين ديدار چگونه شكل گرفت؟

ظهر روز يكشنبه بود كه پيامي از سوي دادسراي ويژه رسانه به دست ما رسيد و از ما دعوت شد تا روز دوشنبه درخصوص ابعاد و زواياي گوناگون ماجراي اطلاع‌رساني مرتبط با قتل استاد داريوش مهرجويي و وحيده محمدي‌فر همسر ايشان ديداري با مسوولان اين دادسرا داشته باشيم. من به عنوان مديرمسوول روزنامه اعتماد همراه با بهاره شبانكارئيان خبرنگار بخش حوادث در محل دادسراي رسانه حاضر شديم و با رييس دادسرا (و نه بازپرس) ديدار و گفت‌وگو كرديم.

درباره فضاي اين ديدار توضيح مي‌فرماييد و اينكه محتواي اين گفت‌وگوها حول محور چه موضوعاتي بودند؟

بيشتر صحبت‌ها درباره قتل ناجوانمردانه استاد مهرجويي و همسرشان و مكانيسم اطلاع‌رساني در اين زمينه بود. واقع آن است از روز يكشنبه (23مهر) كه «اعتماد» وظايف ذاتي و حرفه‌اي خود را درخصوص تهديد خانواده يك چهره برجسته حوزه فرهنگي و هنري جامعه دنبال كرده و گفت‌وگويي با مرحومه محمدي‌فر همسر استاد مهرجويي برنامه‌ريزي كرد با هجمه فراواني در فضاي مجازي و برخي رسانه‌هاي خاص روبه‌رو شد. بحث‌هاي اصلي اين هجمه يكي اين بود كه «اعتماد» گفت‌وگويي با همسر داريوش مهرجويي انجام نداده و محتواي منتشر شده همان پستي است كه مرحومه قبل از مرگ منتشر كرده بود. در پاسخ به اين ادعاها بايد گفت كه اين گفت‌وگو بسيار بلندتر از متن منتشر شده بود و روز قبل از فوت مرحومه انجام شد. ويس اين گفت‌وگو در دفتر روزنامه موجود است و اگر «اعتماد» به صورت كامل اين گفت‌وگو را منتشر نكرده، دلايلي دارد. در گفت‌وگوي مورد اشاره برخي افراد از سوي مرحومه محمدي‌فر متهم شده بودند و چون هنوز از قتل ايشان خبر نداشتیم، «اعتماد» نمي‌توانست بدون اسناد و مدارك معتبر اتهامي را به فرد يا گروهي وارد سازد.

اما اطلاعات موجود در اين گفت‌وگو، امروز كه استاد مهرجويي و مرحومه محمدي‌فر به قتل رسيده‌اند، مي‌تواند بسيار كليدي و راهگشا باشد. اين‌طور فكر نمي‌كنيد؟

بله امروز مي‌توانيم به اين موضوع اشاره كنيم كه خانم مهرجويي از كارگر و باغبان قبلي خود به عنوان افرادي كه به آنها براي تهديد مشكوك است، نام برده بودند. اين موضوع به روشني در اين گفت‌وگو ذكر شده و «اعتماد» آماده است متن كامل گفت‌وگو و ويس مورد اشاره را دراختيار مسوولان انتظامي و قضايي قرار دهد. در اين گفت‌وگو به موضوعات مهم ديگري هم اشاره شده كه «اعتماد» فعلا از ذكر آنها خودداري مي‌كند تا فضا براي طرح اين موضوعات فراهم شود. همان‌طور كه اشاره كردم «اعتماد» آماده است متن اين گفت‌وگو را دراختيار مقامات مسوول قرار دهد.

يعني در آينده هم قصدي براي انتشار متن كامل اين گفت‌وگو نداريد؟

همه گفت‌وگو چاپ نمي‌شود، اما بخش‌هايي از آن را دراختيار مخاطبان «اعتماد» قرار مي‌دهيم. اما لازم است درباره هجمه‌ها توضيحات ديگري داده شود. گروهي اين شائبه را مطرح كردند كه ما شنبه شب از قتل استاد مهرجويي و همسرشان با خبر بوديم و بعد اقدام به تهيه گزارش و گفت‌وگوي مورد بحث در روز يكشنبه كرديم. اين فرضيه هم به كل غلط است. براي كساني كه ممكن است آگاه نباشند توضيح مي‌دهم؛ روند انتشار محتواي روزنامه به اين صورت است كه خبرنگاراني مطالب و گزارشاتي را تهيه كرده، دبيران گروه‌ها، آنها را در صفحات قرار مي‌دهند. مطالبات مطالعه شده و پس از جلسات مرتبط با انتخاب تيترها و... تركيب صفحه اول انتخاب شده و پس از صفحه‌آرايي راهي چاپخانه مي‌شود. روز شنبه كه خبر قتل استاد مهرجويي حدود ساعت 11 رسانه‌اي شده، «اعتماد» قبل از ساعت 9 همه مراحل چاپ روزنامه يكشنبه را انجام داده و روزنامه به چاپخانه ارسال شد. در نتيجه تمام فرآيندهاي روزنامه زماني انجام شد كه هم مرحوم مهرجويي زنده بودند و هم همسر ايشان. اين نوع فرضيات را هر فرد يا جرياني كه مطرح كرده باشد، اگر نگوييم كه با جهت‌گيري خاص اين موضوعات را مطرح كرده است، اطلاعي از نحوه فعاليت‌هاي مطبوعاتي ندارد و سواد رسانه‌اي نداشته است. حتي برخي همكاران مطبوعاتي ما هم اسير اين پندار غلط شده و به ترويج فرضيات غلط دامن مي‌زدند. اين موارد موضوعاتي بودند كه در ديدار با مسوولان هم مطرح شدند. البته خوشبختانه ايشان نسبت به اين موضوعات آگاهي داشتند.

بنابراين اخباري كه برخي رسانه‌ها مطرح مي‌كنند كه شما براي بازجويي، استنطاق و هشدار راهي دادسراي رسانه و ديدار با دادستان شده‌ايد، مستند نيست، درست است؟

ما به هيچ‌وجه به عنوان متهم در دادسرا حاضر نشده بوديم و به اين نشست دعوت شده بوديم. حتي بخش‌هايي از ويس گفت‌وگو با مرحومه محمدي‌فر را هم براي دادستان پخش كرديم و ايشان گوش دادند. نه تذكري به ما داده شد، نه هشداري و نه تذكاري. اتفاقا جلسه دوستانه بود و درباره فرضيات مختلف قتل از ما نظرخواهي شد. كاملا مشخص است كه ما در راستاي كار حرفه‌اي اين گفت‌وگو را منتشر كرده‌ايم و دادستان محترم از اين واقعيت آگاه بودند. شايد در حال عادي اين موضوع را بيان نمي‌كردم، اما امروز كه اتهامات فراواني متوجه «اعتماد» شده مي‌گويم، كاري كه روزنامه اعتماد با ظرفيت‌ها و امكانات محدود انجام داده، وظيفه‌اي است كه بسياري از رسانه‌هاي حكومتي با آن امكانات وسيع بايد انجام مي‌دادند. خانواده كارگردان بين‌المللي كه ذيل چهره‌هاي ماندگار ايران و سينماي جهان قرار دارد، از تهديد خود خبر مي‌دهد؛ اگر نظام رسانه‌اي قوام يافته‌اي در ايران وجود داشت و افراد شايسته در رسانه‌ها حضور داشتند، مقابل خانه اين كارگردان شهير بايد مملو از خبرنگاران مي‌شد و موضوع مورد بررسي قرار مي‌گرفت. اين خبر كوچكي نيست كه همسر يك كارگردان از تهديد خود خبر مي‌دهد، اما رسانه‌هاي كشور با بي‌تفاوتي از كنار آن عبور مي‌كنند. داريوش مهرجويي از چنان آوازه و تخصصي برخوردار بود كه مسائل مرتبط با او و خانواده‌هايش در رسانه‌ها بازخورد پيدا كند. «اعتماد» با توجه به امكانات خود اين وظيفه را دنبال كرد و گفت‌وگويي با همسر مهرجويي ترتيب داد. اما دوستان به جاي پاسداشت اين تلاش‌ها، روزنامه را با اتهامات فراواني مواجه مي‌سازند. ‌اي كاش امكانات بيشتري دراختيار رسانه‌هاي مستقل وجود داشت تا اين وظايف را در ابعاد وسيع‌تري دنبال مي‌كردند.

در پايان اگر صحبتي با مخاطبان باقي مانده بفرماييد.

ديدار با دادستان و مسوولان قضايي كاملا دوستانه بود. خوشحاليم دستگاه قضايي در زمان مديريت آقاي اژه‌اي به آنچنان دركي رسيده كه با روزنامه‌نگاران درخصوص چنين واقعه مهمي گفت‌وگو مي‌كند، بحث و تبادل‌نظر مي‌كند، از آنها راهنمايي مي‌جويد و فرضيات ممكن را بررسي مي‌كند. اميدوارم اين گفت‌وگوها با افراد متخصص و عالم در تمام بخش‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و... ادامه يابد.

بخش‌هاي حوادث روزنامه‌ها در گذشته، مخاطبان بسياري را جذب مطبوعات مي‌كرد، اين روند تخصصي اما طي سال‌هاي اخير جدي گرفته نمي‌شود. شما به عنوان فردي كه در اين حوزه تجربيات بسياري داريد، مهم‌ترين گزاره‌ها در اطلاع‌رساني حوادث را چه مواردي مي‌دانيد؟

انتشار اخبار حوادث ملزوماتي دارد كه بايد به آنها توجه شود. نخست اينكه جامعه و افكار عمومي را نگران نكند، از چاپ عكس، گزارش و تصاوير خشن خودداري شود. نگاه حادثه‌نويس بايد بيشتر مبتني بر اين باشد كه از تكرار حوادث تلخ جلوگيري شود. وقتي به اين بايد‌ها توجه شود مردم هم از اخبار حوادث و صفحات مرتبط استقبال مي‌كنند. به همين دليل حادثه‌نويسي در مطبوعات جهان يك ژانر مهم محسوب مي‌شود. هر خبرنگاري نمي‌تواند حادثه‌نويس خوبي باشد. يك حادثه‌نويس بايد مهارت بالايي در نويسندگي، فضاسازي و تصويرسازي با كلمات داشته باشد. بايد بتواند كلمه را به تصوير بدل كند. بسياري از مطبوعات جهاني با تكيه بر بخش حوادث ارزش افزوده فراواني كسب مي‌كنند. در ايران هم بسياري از سايت‌ها از اين طريق ارتزاق كرده و موجوديت خود را امتداد مي‌بخشند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین