کد خبر: ۳۷۰۸۲۱
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۸
اگرآمریکا این سیاست‌های جاه طلبانه را اتخاذ نمیکرد و ازجمله درعملیات کودتا درایران مداخله نمیکرد و همان سیاست یکصد سال قبل دردفاع از حاکمیت و استقلال ایران را ادامه میداد؛ امروز دوکشور روابط حسنه و استراتژیک داشتند. اکثرآمریکایی‌ها واقعیت تاریخی کودتا درایران را بیاد ندارند، اما انقلاب ۱۹۷۹ ایران وگروگان گرفته شدن دیپلمات‌های آمریکایی درایران را خوب بیاد دارند. منتهی فراموش میکنند که انقلاب درایران بخاطر دیکتاتوری شاه و سلطه آمریکا بر ایران رخ داد. سیزده روز بعد از ورودشاه به آمریکا، تظاهرکننده گان درتهران به سفارت آمریکا حمله کردند و ۵۲ دیپلمات آمریکایی را به گروگان گرفتند.

حسین موسویان در توصیه ای به استراتژیست‌های آمریکا برای اصلاح سیاست‌های خاورمیانه‌ای این کشور گفت: برای خاتمه دادن به ۴۰ سال خصومت آمریکا با ایران، یک گفت‌وگوی جامع و فراگیر با تهران برقرار کنید و بدنبال روابطی براساس احترام متقابل، عدم مداخله و منافع مشترک باشید، زیرا لیست موضوعات مورد منافع مشترک بین ایران وآمریکا طولانی است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید، نشست سالیانه "فرماندهی استراتژیک آمریکا" راجع به بررسی موضوع "بازدارندگی" درایالت نبراسکای آمریکا برگزارشد. این فرماندهی مسئولیت اموری همچون بازدارندگی استراتژیک، عملیات اتمی، جنگ‌های بین المللی و تهدیدات موشکی آمریکا را به عهده داشت.

در این نشست دوروزه، ۷۰۰ نفر از ژنرال‌ها و افسران نظامی، مقامات سیاسی، امنیتی، آکادمیک و رسانه‌ای آمریکا و حدود ۳۰ مقام نظامی و سیاسی از ۱۴ کشورجهان شرکت کرده بودند. جیم پیلن فرماندار ایالت نبراسکا و ژنرال آنتونی کاتن فرمانده کل ستاد "فرماندهی استراتژیک آمریکا" سخنرانان افتتاحیه بودند.

سمپوزیوم شامل پانل‌های مختلف باحضوربیش از ۳۰ سخنران از آمریکا و کشور‌های دیگر بود. سه سخنران اصلی این نشست دان بین نماینده کنگره آمریکا، ویلیام مک تورن بری نماینده سابق کنگره و سید حسین موسویان بودند.

متن کامل سخنرانی موسویان که در دولت سید محمد خاتمی معاون حسن روحانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای ایران بود، به شرح زیر است:

"امروز میخواهم راجع به "دیدگاه متقابل ایران و آمریکا در مورد تهدیدات و بازدارندگی" صحبت میکنم که بیشتر تشریح دیدگاه یک ایرانی است و ممکن است شما موافق نباشید. امیدوارم درک اینکه چرا امروز درچنین شرایطی قرار گرفته ایم، به بازنگری شما دراستراتژی خاورمیانه‌ای آمریکا کمک کند.

اجازده دهید ابتدا از دوران خوب روابط ایران و آمریکا صحبت کنم. ایران و آمریکا از ۱۸۵۶ تا ۱۹۵۳ یعنی حدود یکصد سال روابط دوستانه و استراتژیک داشتند. جوانان اصلاح طلب ایران تحت تاثیر ارزش‌های آمریکا در مورد دمکراسی و حاکمیت قانون اساسی قرارگرفتند. یک آمریکایی با نام مورگان شوستردرسال ۱۹۱۹ اصلاح نظام مالی ایران را بعهده داشت. درآن ایام آمریکا درمقابل تلاش‌های انگلیس و روسیه برای سلطه برایران ایستاد وازاستقلال وحاکمیت ملی ایران دفاع کرد. یک آمریکایی دیگر بنام هاوارد بسکرویل اهل نبراسکا و فارغ التحصیل دانشگاه پرینستون، برای تدریس به ایران رفت و درجنبش مشروطه خواهی و مبارزات علیه دیکتاتوری دوشادوش مردم ایران جنگید و جان باخت.

اما درسال ۱۹۵۳، امریکا و انگلیس برای استمرار سلطه انگلیس برنفت ایران، علیه حکومت مردمی دکترمحمد مصدق کودتا کردند، شاه دیکتاتوررا برقدرت نشاندند وآمریکا درجهت اهدافش برای مقابله با شوروی، به مدت ۲۵ سال بطور غیرمستقیم برایران سلطه یافت.

بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا یک نظم نوین جهانی را بنا کرد واکثر سازمان‌های بین المللی راتاسیس کرد وبرآن‌ها سلطه یافت. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم در ۸۰% بحران‌های جهانی دخیل بوده و ازسال ۱۹۴۶ تا سال ۲۰۰۰، حداقل در ۸۱ انتخابات درکشور‌های دیگر دخالت کرد ودردوران جنگ سرد، برای تغییر رژیم در ۷۰ کشورعملیات انجام داد.

اگرآمریکا این سیاست‌های جاه طلبانه را اتخاذ نمیکرد و ازجمله درعملیات کودتا درایران مداخله نمیکرد و همان سیاست یکصد سال قبل دردفاع از حاکمیت و استقلال ایران را ادامه میداد؛ امروز دوکشور روابط حسنه و استراتژیک داشتند. اکثرآمریکایی‌ها واقعیت تاریخی کودتا درایران را بیاد ندارند، اما انقلاب ۱۹۷۹ ایران وگروگان گرفته شدن دیپلمات‌های آمریکایی درایران را خوب بیاد دارند. منتهی فراموش میکنند که انقلاب درایران بخاطر دیکتاتوری شاه و سلطه آمریکا بر ایران رخ داد. سیزده روز بعد از ورودشاه به آمریکا، تظاهرکننده گان درتهران به سفارت آمریکا حمله کردند و ۵۲ دیپلمات آمریکایی را به گروگان گرفتند.

درعین حال در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۱، ایران وآمریکا قرارداد الجزایر را امضاء کردند که بموجب آن توافق شد ایران گروگان‌های آمریکایی را آزاد کند و آمریکا هم مستقیم یا غیرمستقیم، نظامی یا غیرنظامی درایران مداخله نکند، اموال ایران را آزاد کند و تحریم‌ها علیه ایران را لغو کند. درحقیقت قرارداد ۱۹۸۱ بین ایران و الجزایر میتوانست بنیان یک روابط جدیدی بین ایران و آمریکا باشد تا دوکشور روابطی نو برپایه احترام متقابل وعدم مداخله و منافع مشترک داشته باشند. منتهی به محض آزادی گروگان‌های آمریکایی، واشینگتن قرارداد الجزایر را نقض کرد وایرانی‌ها هم متوجه شدند که به امضاء آمریکا نمیتوان اعتماد کرد.

اما واقعه دردناک بعدی، حمایت آمریکا از تجاوز صدام علیه ایران بود. آمریکا و اروپا تکنولوژی و مواد بمب شیمیایی را دراختیارصدام قراردادند که منجر به کشته و مجروح شدن حدود یکصدهزار ایرانی شد. شوروی و اروپا هم پیشرفته‌ترین سلاح‌های متعارف را دراختیار صدام قراردادند. روزنامه واشینگتن پست درگزارشی فاش کرد که دردوران جنگ عراق علیه ایران، دولت‌های ریگان و بوش مواد سمی شیمیایی و بیولوژیک دراختیار صدام قراردادند. روزنامه نیویورک تایمز هم فاش کرد که ۶۰ افسرآمریکایی محرمانه اطلاعات برنامه‌های عملیاتی وتحرکات نیرو‌های ایرانی را دراختیار صدام قرارمیداند.

تجاوز عراق به ایران و حمایت قدرت‌های جهانی از متجاوز، موجب سه تحول درروند انقلاب اسلامی شد:
۱-روند نظامیگری درانقلاب سیاسی-اجتماعی ایران پدیدارشد،
۲- استراتژی ایران بسمت کسب توان بازدارندگی و تقویت توان نظامی چرخش کرد که اکنون شاهد توانمندی‌های موشکی و پهبادی و هسته‌ای ایران هستیم،
۳- به منظور سازماندهی ومدیریت نیرو‌های مردمی داوطلب درجنگ، یک ارتش جدید بنام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درایران ایجاد شد.
امروزه آمریکا توان و نفوذ سپاه پاسداران درایران و منطقه، توان نظامی و موشکی و هسته‌ای و پهبادی ایران را ازجمله چالش‌ها و نگرانی‌های خود تلقی میکند.

دو درس مهم اینکه:
۱- اگر آمریکا باکودتای ۱۹۵۳، دمکراسی درایران را قربانی نمیکرد، انقلاب ۱۹۷۹ درایران رخ نمیداد و دوکشور میتوانستند روابط حسنه واستراتژیک یکصد سال ما قبل را ادامه دهند.
۲- اگرآمریکا به تعهداتش درقالب قرارداد الجزایر عمل میکرد، از تجاوز صدام به خاک ایران و بکارگیری سلاح‌های شیمیایی حمایت نمیکرد؛ دوکشور میتوانستند روابط دوستانه گذشته را احیاء کنند وما امروز شاهد یک خاورمیانه متفاوت بودیم.

اکنون اجازه دهید به موضوع هسته‌ای ایران بپردازم.
 آمریکا درسال ۱۹۵۷ و درقالب برنامه "اتم برای صلح" برای مقابله باشوروی دردوران جنگ سرد، بنیان یک ایران هسته‌ای پایه ریزی کرد. اولین راکتور هسته‌ای را درسال ۱۹۶۷ درتهران ایجاد و پیشنهاد کرد که ایران تا سال ۱۹۹۴ بیست نیروگاه هسته‌ای از آمریکا خریداری کند. سازمان سیا به رئیس جمهور آمریکا هشدارداد که ایران تا سال ۱۹۸۴ به بمب هسته‌ای دست خواهد یافت. با این وجود جرالد فورد رئیس جمهوروقت آمریکا درسال ۱۹۷۵ دستور حمایت از توانمندی کامل هسته‌ای ایران را صادرکرد، چون ایران را متحد خود میدانست.

بعد ازانقلاب، ایران تصمیم گرفت که برنامه‌های هسته‌ای شاه را کنار بگذارد، اما آمریکا سیاست "بهره مندی صفرتکنولوژی هسته ای" درمورد ایران را اتخاذ و همراه با اروپا تمام همکاری‌های هسته‌ای با ایران را لغوکردند. سایرکشور‌ها نیز تحت فشارآمریکا، همکاری‌های هسته‌ای با ایران را قطع کردند. این باعث شد که ایران بسمت خودکفایی هسته‌ای برود. درسال ۲۰۰۲ ایران به توانمندی غنی سازی برای تولید سوخت هسته‌ای دست یافت و آمریکا مجبور شد سیاست خود درمورد ایران را از "بهره مندی صفر هسته ای" به "عدم غنی سازی" تغییر دهد.

سه کشور اروپایی دراکتبر ۲۰۰۳ مذاکرات هسته‌ای با ایران را آغاز کردند، اما بخاطر مخالفت آمریکا با حق غنی سازی ایران، این مذاکرات شکست خورد. دراین دوران درسال ۲۰۰۵ که منهم عضو تیم هسته‌ای بودم، ایران پیشنهادات سازنده‌ای داد که آمریکا رد کرد. اما توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ براساس اصول همان پیشنهادات صورت گرفت. آمریکا و قدرت‌های جهانی بعد از سال ۲۰۰۵، تحریم‌ها را افزایش دادند. ایران هم درپاسخ، توانمندی هسته‌ای خود را تا سطحی افزایش داد که" زمان گریز هسته ای" ایران به ۲-۳ ماه رسید.

درعین حال این توانمندی ساده بدست نیامد. درسال ۲۰۱۰، آمریکا باهمکاری اسرائیل عملیات حملات سایبری علیه تاسیسات هسته‌ای ایران را آغاز کردند و بعد از آن هم خرابکاری‌های متعددی درتاسیاست هسته‌ای ایران رخ داد و دانشمندان هسته‌ای متعددی درایران ترورشدند. ایران هم درمقابل، اقدام به کسب توانمندی سایبری کرد تا جائیکه امروز، ایران درمیان ۱۰ قدرت سایبری جهان است. دفتراطلاعات ملی آمریکا درگزارش سال ۲۰۲۳، توانمندی سایبری ایران را از تهدیدات مهم آمریکا و متحدینش دانسته است. این هم یک نمونه دیگرازعمل وعکس العمل درامر بازدارندگی است.

بالاخره مدت زیادی طول کشید تا آمریکا واقع بین ترشود. اوباما سیاست هسته‌ای آمریکا درمورد ایران را از "غنی سازی صفر" به "بمب صفر" تغییرداد که همان هدف معاهده ان پی تی بود؛ لذا برجام درجولای ۲۰۱۵ توافق شد که سه نکته مهم دارد:
۱- شامل جامعترین مکانیزم‌های بازرسی است،
۲- شامل محدودیت‌ها درمورد ظرفیت و سطح غنی سازی و آب سنگین است،
۳- زمان گریزهسته‌ای ایران ازدوسه ماه به یکسال رسیده است.

اما آمریکا بازهم زیر این توافق زد درحالیکه ایران بطور کامل آن را اجرا کرد. ترامپ درمی ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و تحریم‌ها را مجدد اعمال کرد؛ لذا ایران هم بتدریج تعهداتش درقالب برجام را کاهش داد، غنی سازی را تاسطح ۶۰% افزایش و ذخائرموادغنی شده سطح پایین را از ۳۰۰ به ۴۰۰۰ کیلوگرم افزایش داد. ترامپ ژنرال محبوب ایرانی، قاسم سلیمانی را به قتل رساند وایران هم درپاسخ، پایگاه نظامی آمریکا درعراق را با موشک مورد حمله قرارداد. این حادثه اولین حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا درخاورمیانه بود.

خروج ترامپ از برجام برای آمریکا یک خسارت بود. زیرا:
۱-بعد از خروج ترامپ، زمان گریز هسته‌ای ایران از یکسال به حدود ۱۰ روز کاهش یافته است،
۲-تحریم‌ها و ترور‌های اسرائیل نتوانسته مانع پیشرفت‌های هسته‌ای ایران شود،
۳- روابط خارجی ایران به سمت بلوک شرق بویژه روسیه و چین چرخش کرد،
۴- ایران مراحل عضویت در پیمان شانگ‌های را نهایی کرد و پیوستن به گروه کشور‌های بریکس را دنبال میکند،
۵- ایران پهباد به روسیه صادرکرد و آمریکا و اروپا هم مدعی هستند که روسیه از این پهباد‌ها علیه اکراین استفاده کرده است.

اگر آمریکا متعهد به برجام میماند، ایران میتوانست درروابط خارجی خود حداقل بالانس درروابط با بلوک شرق و غرب را حفظ نموده ضمن اینکه ایران و آمریکا هم میتوانستند درمورد موضوعات منطقه گفتگو داشته باشند؛ لذا من سه توصیه کلان به تصمیم گیرنده گان آمریکا دارم:
۱- برجام را احیاء کنید. طبق ارزیابی ۲۰۱۳ مدیراطلاعات ملی آمریکا، ایران نه بمب هسته‌ای دارد و نه تصمیمی برای ساخت بمب هسته‌ای گرفته است. این واقعیت بخاطر این است که ایران روی توافق با آمریکا برای رفع تحریم‌ها و پایبندی آمریکا به توافق حساب کرده بود. اکنون هم ایران برای احیاء برجام آماده است منتهی معلوم نیست که این وضعیت برای همیشه ادامه یابد. احیاء برجام معتبرترین تضمین صلح آمیزماندن برنامه هسته‌ای ایران است.
۲- موضوع عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای وکشتارجمعی را با نیت خوب دنبال کنید. سلاح‌های کشتار جمعی تهدید ثبات و امنیت جهانی هستند. ما وارد دورانی شده ایم که نگهداری واستفاده و تهدید به استفاده از سلاح‌های هسته‌ای بعنوان یک مشکل اصلی امنیت جهانی است. ریسک افزایش تنش‌های هسته‌ای بالا رفته و مجازات برای استفاده کننده گان هم نامعلوم. آمریکا و قدرت‌های جهانی باید رژیم‌های خلع سلاح را باکنار گذاشتن استاندارد‌های دوگانه، تقویت کنند. همه میدانند که درخاورمیانه این تنها اسرائیل است که بمب هسته‌ای دارد، اما آمریکا دراین مورد یک کلمه حرف نمیزند.
۳- سیاست خاورمیانه‌ای خود را اصلاح کنید. اساس مشکل بین ایران و آمریکا درمورد منطقه است و نه موضوع هسته ای. آمریکا از طریق اقدامات اقتصادی و سیاسی و نظامی با تمام توان درجهت انزوای منطقه‌ای ایران تلاش کرده ومتقابلا ایران هم درمقابل نقش ومنافع آمریکا درمنطقه ایستاده است.

این تقابل درچهل سال گذشته یک بازی باخت باخت برای آمریکا و ایران بوده است. امسال یک نماینده مجلس ایران رسما اعلام کرد که جمعیت زیرخط فقر ایران به ۲۸ میلیون رسیده است یعنی بیش از ۳۰% مردم ایران زیرخط فقررفته اند که قطعا تحریم‌های آمریکا یکی از عوامل مهم آن است.

این بازی برای آمریکا هم باخت بوده است زیرا:
۱- امروزآمریکا با چالش "نقش و نفوذ ایران درمنطقه" اعم از یمن و سوریه ولبنان وعراق مواجه است،
۲- اتحاد اسرائیل وعربستان علیه ایران شکست خورده و ایران و عربستان با وساطت چین درمسیر بهبود روابط هستند،
۳- چین شریک اقتصادی اکثر کشور‌های متحد آمریکا درمنطقه شده است،
۴- افکارعمومی مردم خاورمیانه، آمریکا و اسرائیل راتهدید اصلی کشور‌های خود میدانند،
۵-طبق تحقیق انجام شده توسط دانشگاه براون درسال ۲۰۲۳، جنگ‌های آمریکا بعد از سپتامبر ۲۰۱۱ درعراق و افغانستان و سوریه و یمن و پاکستان، باعث مرگ ۴.۵ میلیون وآوراه گی ۴۹ تا ۶۰ میلیون نفرشده است که با آواره گان جنگ جهانی دوم برابری میکند.
۷-مجله فورین پالیسی درمقاله اخیرخود تحت عنوان"عشق آمریکا به تحریم موجب سقوطش خواهد شد"، نوشته که تحریم‌های آمریکا علیه ۲۳ کشور و حدود ۱۰ هزار فرد وشرکت دردنیا اعمال میشود. کشور‌های تحت تحریم آمریکا بیش از یک سوم تولید ناخالص جهان را دارند و لذا به فکر تغییر نظام مالی و سلطه دلار برتجارت جهانی هستند. مجله فارین پالیسی درپایان به مسئولین آمریکا توصیه میکند که به سیاست عشق بازی باتحریم خاتمه دهند، چون مغایرمنافع آمریکاست.

بطور خلاصه باید بگویم که سیاست آمریکا درخاورمیانه و خلیج فارس شکست خورده است و چین بعنوان برنده خاورمیانه ظهورمیکند، چون پکن منابع خود را درجنگ و تحریم و مداخله درکشور‌های دیگر به هدر نداده و ظرفیت خود را صرف توسعه همکاری‌های اقتصادی نموده است؛ لذا من ۷ توصیه به استراتژیست‌های آمریکا برای اصلاح سیاست‌های خاورمیانه‌ای دارم:
۱- بجای تحریم و صدورتسلیحات ونظامی کردن منطقه خاورمیانه، برهمکاری‌های اقتصادی و تکنولوژیک تمرکز کنید،
۲- به سیاست‌های خطرناک مداخله و جنگ وتغییررژیم درکشور‌ها خاتمه دهید،
۳-روابط دوستانه با همه کشور‌ها برقرار کنید بجای اینکه باگروهی ازکشور‌ها علیه گروه دیگری از کشور‌ها متحد شوید،
۴- روابط مردم با مردم همچون توریسم و همکاری‌های آکادمیک، فرهنگی و اجتماعی را گسترش دهید، اما براساس احترام به فرهنگ‌ها و ارزش‌های مردم خاورمیانه ونه اینکه دنبال تحمیل ارزش‌های آمریکایی و غربی به سایرملت‌ها باشید.
۵- از ایجاد یک سیستم همکاری و امنیت جمعی بین هشت کشورخلیج فارس حمایت کنید و بجای ایجاد پایگاه‌های نظامی و صرف هزاران میلیارد دلار؛ تامین امنیت منطقه را بخود کشور‌های منطقه واگذارکنید.
۶- ازخاورمیانه عاری از سلاح‌های کشتارجمعی بطورجدی حمایت کنید. اگراصول برجام درمنطقه خلیج فارس ودرقالب سیستم همکاری جمعی اعمال شود، عملا خلیج فارس عاری از سلاح‌های هسته‌ای شکل خواهد گرفت.
۷- برای خاتمه دادن به ۴۰ سال خصومت آمریکا با ایران، یک گفتگوی جامع و فراگیر با تهران برقرار کنید و بدنبال روابطی براساس احترام متقابل، عدم مداخله و منافع مشترک باشید، زیرا لیست موضوعات مورد منافع مشترک بین ایران وآمریکا طولانی است.
 آمریکا امروز به یک استراتزی جدید برمبنای "عدم مداخله"، "عدم تلاش برای تغییررژیم"، "عدم نقض حاکمیت ملی کشورها" و "احترام متقابل" نیاز دارد نه اینکه بدنبال کنترل همه افراد درهمه جهان باشد. "
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین