|
|
امروز: يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۹
کد خبر: ۳۶۳۵۹۲
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۱:۰۰
مسأله دیگر صبر و حوصله و ارتباطات ایشان بود. در مسئله کارگشایی و کمک به مردم کارهای بسیار مهمی انجام می‌دادند در حالی که خودشان زندگی عیال‌وار و سنگینی داشتند به طوری که ایشان گفتند من زندگی خودم را از طریق هدایا و منبر تامین می‌کنم. ساخت و ساز شهرستان سوسنگرد را برعهده گرفتند و زحمت بسیاری کشیدند تا شهرستان سوسنگرد ساخته شود.

جماران: سه روز قبل آیت الله سلیمانی نماینده پیشین ولی فقیه در سیستان و بلوچستان، امام جمعه سابق کاشان و عضو مجلس خبرگان رهبری هنگام مراجعه به بانکی در بابلسر به ضرب گلوله به قتل رسید.

در مورد شخصیت این شهید و واقعه قتل، با مجتبی روحانی امام جمعه بابل گفت و گویی را انجام داده ایم که مشروح آن در پی می آید:

علاقه‌مندیم که درباره ابعاد مختلف شخصیت علمی، سیاسی، اجتماعی ،فرهنگی و توفیقات شهید آیت‌الله سلیمانی برای ما سخن بگویید.

بسم‌الله الرحمن الرحیم. ضمن عرض تسلیت. از محبت حضرت عالی و پیگیری شخصیت و رسانه‌ای کردن جریان ایشان صمیمانه از شما تقدیر و تشکر می‌کنم.

مرحوم آیت‌الله سلیمانی از دوران تحصیل به‌رغم اینکه با مشکلات فراوان معیشتی رو به رو بود به واسطه فقر ناچار شد که از قم به مازندران بیاید و در حوزه علمیه آقای کوهستانی تحصیل بکند اما در سالیان تحصیل خودش یک طلبه موفقی بود. در دوران‌ تحصیل با اساتید برجسته‌ای در حوزه علمیه مشهد آشنا شد و به مشهد رفت.

ایشان سطوح را در مشهد نزد علمای برجسته‌ای گذراند. بعد از آن به قم، نزد بزرگان و شخصیت‌های گران‎‌قدر آن روز حوزه علمیه قم رفت و از آنها تلمذ کرد و در درس خارج یکی از بزرگان کتاب "صوم"را نوشت و ظاهرا چاپ هم کرد.

ایشان در کنار مسئله تحصیل نسبت به مسئله تبلیغ ذوق و سلیقه ویژه‌ای داشت. ایشان در دهه چهل در مازندران منبر می‌رفتند. قبل از انقلاب بیشتر در بابلسر سابقه تلبیغ داشتند .

ایشان شخصیت شناخته‌ شده‌ای قبل از انقلاب در این زمینه شد. در زمان انقلاب هم در شکل‌گیری جامعه روحانیت نقش بسیار موثر و موفقی داشتند. در دوران انقلاب در استان مازندران همراه امام بودند و زحمت زیادی کشیدند. چندین‌بار ساواک برای ایشان مشکلات متعددی به وجود آورد ولی ایشان کسی نبودند که میدان را خالی کنند. بعد از پیروزی انقلاب بارها و بارها به جبهه رفتند.

قریب به هیجده سال در بابلسر امام جمعه شدند و همزمان نماینده امام و رهبری در دانشگاه‌های مازندران بودند. موفقیت ایشان در امامت جمعه موجب شد که از طرف رهبر معظم به عنوان نماینده ایشان در سیستان و بلوچستان انجام وظیفه کند.

مسأله دیگر صبر و حوصله و ارتباطات ایشان بود. در مسئله کارگشایی و کمک به مردم کارهای بسیار مهمی انجام می‌دادند در حالی که خودشان زندگی عیال‌وار و سنگینی داشتند به طوری که ایشان گفتند من زندگی خودم را از طریق هدایا و منبر تامین می‌کنم. ساخت و ساز شهرستان سوسنگرد را برعهده گرفتند و زحمت بسیاری کشیدند تا شهرستان سوسنگرد ساخته شود.

در ابعاد مختلف علمی، خطابه و انقلاب یک سرمایه بود.

انگیزه دشمنان برای شایعه‌پراکنی درباره تخریب شخصیت ایشان و مسأله حساب بانکی ایشان از چیست؟ ضمن اینکه اصل ماجرا چه‌ هست؟ روند حقوقی قاتل به کجا رسیده و چه خبر مثبتی برای مردم دارید؟

ایشان صبح چهارشنبه به شعبه مرکزی بانک ملی بابلسر رفتند تا مبلغی را برای کارگر منزلشان واریز کنند. کارمند بانک رفت تا کار ایشان را انجام دهد و آن اتفاق تلخ و ناگوار که واقعا برنامه‌ریزی شده و هدفمند بود، اتفاق افتاد. قاتل بعد از ضربه به سر ایشان رو به روی ایشان قرار گرفت تا ضربه بعدی را بر قلب ایشان وارد کند تا از شهادت مطمئن شود و سپس با لگد به صورت ایشان می‌کوبد و دماغ ایشان را خرد می‌کند. بعد از دستگیری قاتل او ادعا کرد که ایشان را نمی‌شناخته و فکر کرده که برادر معاون بانک است و ظاهرا این فرد وامی را تقاضا کرده بود، ولی آن آقا نداده و این مرد برای انتقام دست به همچین عملی زده بود. روز پنجشنبه در نیروی انتظامی بابلسر گفت که من ایشان را کاملا می‌شناختم. واضح بود که برنامه قتل سازمان‌دهی شده بود. آقای سلیمانی واقعا ذخیره پولی زیادی نداشت و گفته‌ها در فضای مجازی شایعه است.

تحلیل شما مثل خیلی از افراد این است که این مسئله برنامه از پیش تعیین شده‌ای بود و عقبه‌ای داشت.

یقینا این‌جوری است. هرکس که صورت قضیه و فیلم را ببیند، تشخیص می‌دهد که این اتفاق عادی نبوده. تناقضات در گفته‌های قاتل نشان می‌دهد که سلسله مراتبی پشت پرده است و تردیدی دراین قضیه نیست.

به عنوان صحبت پایانی توفیقات ایشان در بحث تقریب مذاهب مخصوصا در زاهدان که زبانزد خاص و عام بود به‌طوری که یکی از بزرگان از زبان ایشان نقل می‌کرد که آقای مولوی عبدالحمید بارها می‌گفت؛ تا زمانی که آقای سلیمانی اینجا هست من تحت الشعاع مدیریت و بزرگی ایشان هستم و حرفی نمی‌توانم بزنم.

بله والله که خودم از ایشان شنیدم آقای مولوی عبدالحمید به ایشان گفته بود که من از یک جهت از رفتن شما خوشحالم چون تا زمانی که شما اینجا بودید حیاء موجب می‌شد تا نتوانیم چیزی بگوییم و از جهت دیگر از رفتن شما بسیار ناراحتیم.

در زمان حیات ایشان به دلیل تدبیرشان این استان نسبتا استان آرامی بود. علمای اهل سنت هر ساله مراسمی به اسم صحیح بخاری دارند که از شهرها و حتی کشورهای مختلف دور هم جمع می‌شوند و سخنران ثابتشان آیت‌الله سلیمانی بودند. شیعه و سنی به ایشان بسیار اعتماد داشتند و محبوب قلوب بودند. به‌طوری که وقتی تصمیم داشتند از سیستان و بلوچستان به خراسان شمالی بروند، چه شیعه و چه سنی بسیار مخالف بودند و طوماری نوشتند و از ایشان خواستند که در زاهدان بمانند و ایشان در همان استان ماندند و به ادامه خدمت پرداختند.

ایشان هم‌چنین فرمودند، به‌خاطر این‌که جوان‌‌ترها به میدان بیایند استعفا دادند و اولین کسی بود که به همین خاطر از منصب امامت جمعه کنار کشید و شخصا از دفتر آقا تقاضا کرد که جوانی را به جای ایشان بگذارند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین