آقای حاجی دلیگانی! در طرح سؤال از وزیر خارجه نوشتهاید که
پیادهروی با همتای امریکایی و دیدار با وزیر خارجه فرانسه در مقطع حادثه
نشریه شارلی ابدو بر خلاف عرف دیپلماتیک جمهوری اسلامی است. توضیح می دهید
که چرا خلاف عرف نظام است؟
ما مخالف اصل مذاکرات هستهای
نیستیم چون رأس نظام اجازه آن را داده است منتها به موضوع مورد سؤال از چند
لحاظ انتقاد داریم. معتقدیم به لحاظ زمانی و در شرایطی که نسبت به پیامبر
اسلام(ص) توهین شده بود، درست نبود که وزیر خارجه ما به پاریس برود. همچنین
نسبت به نوع قدم زدن آقای ظریف با جان کری که به این صورت کمتر سابقه
داشته و باعث ایجاد حاشیههایی شده است، منتقد هستیم.
چه کسی حاشیه درست کرد؟
همه
رسانههای دنیا در این باره مطلب پراکنی کردهاند. نکته دیگر؛ ما
انتظارمان از نماینده عالی کشورمان این است که بعضی از مسائل را مرتفع
کنند. انتظار داشتیم در این نوع قدم زدن- که میتوان آن را بالاتر از
ارتباطات عادی دیپلماتیک تحلیل کرد- درباره نماینده ایران در سازمان ملل هم
گفتوگو و موضوع را حل کند نه اینکه حالا یک نفر دیگر معرفی شود. آقای
ظریف خود را دیپلمات ورزیده میداند و سالها در کشورهای غربی زندگی کرده؛
ما انتظار داریم از غربیها رو دست نخورد.
انتقاد شما به این
است که چرا پیادهروی انجام شده یا اینکه چرا در پیادهروی درباره موضوعات
دیگر و نماینده ایران در سازمان ملل صحبتی نشده است؟
همه اینها. انتظارمان از وزیر این است که راجع به مسائل مختلفی که در حوزه وزارت امور خارجه است، با دست برتر وارد گفتوگو بشوند.
ولی خود شما و دوستانتان مدام هشدار میدهید که آقای ظریف به جز موضوع هستهای، نباید درباره مسائل دیگر گفتوگو کند؟
نه،
ما انتقادمان این است که چرا تیم مذاکره کننده 9 ماه مذاکره فنی انجام داد
و بحث برطرف شدن تحریمها را از همان ابتدا در مقابل هر خواستهای از غرب
مطرح نکرد.
درباره سفر به پاریس، آقای ظریف در واکنش به اتفاقات افتاده
موضع اعتراضی را به همتای فرانسوی انتقال داده و بلافاصله هم توهین به
پیامبر را محکوم کرد.
در چنین شرایطی معمولاً به نشانه قهر، سفیر را
احضار و با اقتدار برخورد میکنند. افکار عمومی روحیهشان جریحهدار است و
این اتفاقات برای مؤمنین قابل پذیرش نیست.
شما انتظار داشتید روابط دیپلماتیک ایران و فرانسه تحتالشعاع قرار میگرفت؟
بله
باید برخورد میشد. یک طرف اطلاعیه و محکومیت و تظاهرات اعتراضی است و آن
طرف، وزیر امور خارجه با وزیر فرانسه دیدار میکند یا با وزیر خارجه امریکا
پیادهروی میکند. آنچه از آقای ظریف دیدیم، اقتضای نماینده ملت ایران
نبود؛ اگر بود که باید مثل مردم عادی و مسلمان نقش خودش را ایفا میکرد.
به
هر حال وزیر خارجه یک دیپلمات است و نمیشود انتظار داشت خارج از
سیاستهای کلی کشور موضع بگیرد. فکر نمیکنید این انتظار یا نقد شما ناشی
از تفاوت نگاه به دیپلماسی و کارکردهای آن باشد؟
نه، من هم اتفاقاً دیپلماسی خواندهام. کارشناسی علوم سیاسی دارم و این رفتارها را در چارچوب دیپلماسی نمیدانم.
انتقادی که در روزهای گذشته نسبت به شما و دوستانتان شد، استانداردهای دوگانه شما در مواجهه با این قبیل رفتارهاست. شما در برابر برخی مواضع یا رفتارهای مشابه در دولت گذشته سکوت کردهاید؟
نه ما از این موارد نداشتیم، اگر میداشتیم قطعاً برخورد میکردیم.
مثلاً درباره پیادهروی نمونه دیگری هم در روزهای اخیر در رسانهها مطرح شد؟
نه ببینید آقای (سعید) جلیلی وزیر نبود که ما از او توضیح بخواهیم.
خب حداقل یک تذکری که میتوانستید بدهید؟
سر و کار ما با وزیران است.
یعنی اگر مقامی عالیتر از وزیر چنین رفتارهایی انجام داد، اشکالی ندارد؟
نه نمیگویم اشکالی ندارد ولی کسانی که ما میتوانیم تذکر دهیم، رئیس جمهوری و وزرا هستند و به بقیه مقامات نمیتوانیم تذکر بدهیم.
و غلطِ زیادی خوردنِ یک نشریه و امثالهم،
نمیتوان تمام روابط/مناسبات و ... را
با چند کشور و/یا پیروانِ ادیان خاصّ بهم زد و قطع رابطه کرد.
به قولِ گفتنی ها؛
(نمیشه که همه را با یک چوب راند و
تر و خشک را باهم سوزاند!)
کما اینکه،
"مرگ بر ..." و ...
همه روزه! چندین و چند بار وِردِ زبانِ یک عدّه ایرانی هست (که باید هم باشد)،
ولی،
حرف از
احضارِ سفیر، توبیخِ وزیر، قطع رابطه و ... نیست.