کد خبر: ۳۵۴۵۷
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۷
به نوشته سایت خبری خبر آنلاین ،یک کارشناس مسایل خاورمیانه عقیده دارد که عربستان به همراه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در پی تجزیه یمن است.
چهار سال از سقوط علی عبدالله صالح دیکتاتور مخلوع یمن می گذرد اما یمن همچنان در دیکتاتوری به سر می برد زیرا معاون دیکتاتور عبد منصور هادی به عنوان یک دولت انتقالی اریکه قدرت در این کشور را به دست گرفت و همان مسیر را ادامه داد.

منصور هادی روز 23 ژانویه 2015 مصادف با 2 بهمن 1393 استعفا کرد و اگرچه پارلمان این کشور استعفای او را سریعا نپذیرفت اما با درخواست اخیر او مبنی بر استرداد استعفا نیز موافقت نکرد.

شیعیان حوثی در اعتراض به محقق نشدن مطالبات خود و وعده های ارائه شده از سوی منصور هادی با تظاهرات و تحصن های ارام خواستار برکناری وی از قدرت شدند اما این تظاهرات در اخر به خشونت کشیده شد و طی دو هفته حامیان حوثی ها و طوایفی که طرفدار جنبش انصارالله یمن بودند توانستند منصور هادی را وادار به استعفا کنند. در این اثنی برخی تحلیلگران پرونده یمن را برای سلمان بن عبدالعزیز سعودی پادشاه جدید عربستان خطیر قلمداد کرده اند زیرا برخی عقیده دارند که شیعیان یمن در پی اتحاد با شیعیان عربستان می توانند خطری متوجه ریاض کنند. در این خصوص یک کارشناس مسایل خاورمیانه به خبرآنلاین گفت خطری از ناحیه تجزیه، عربستان را تهدید نمی کند اما بر عکس احتمال تجزیه یمن زیاد است.

مشروح گفتگوی خبرآنلاین با جعفر قنادباشی را از نظر می گذرانید:

سقوط دولت یمن و به دست گرفتن احتمالی قدرت از سوی شیعیان حوثی را چه طور ارزیابی می کنید؟

با توجه به شواهد زیادی که از اواسط تابستان تا کنون دیده ایم انها به نمایندگی از مردم یمن در پی حفظ انقلاب این کشور هستند. نمی توان گفت حوثی ها تنها شیعه هستند و از مردم یمن دفاع میکنند بلکه در میان حوثی ها اهل سنت هم هست که حامی انصار الله است و انها در حال حاضر خواسته های انقلابی مردم یمن که خواستار تغییر نظام، برکناری افراد فاسد در حکومت ، توقف مداخله کشورهای عربی و خارجی و سلاطین و مرتجعین عرب بودند.

تا کنون انصارالله از امتحان ها و ازمون خطاهایی که داشته است پیروز بیرون آمده و اداره انقلاب و رهبری آن را به دست گرفته است. انصارالله پس از مشکلات بسیارطی 4 سال توانسته است انقلاب را به سمت خوبی سوق دهد و مهمتر اینکه رهبری مشخصی دارد و مقبولیت بسیار خوبی در بین مردم دارد.

انقلاب مردمی یمن بسیار پیچیده است. جامعه یمن بسیار طایفه ایی است، طوایف زیادی فعالیت در عرصه سیاسی می کنند، گرایشات طایفه ایی در روند سیاسی این کشور تاثیر گذار است . مشکل دیگر، یمن در گذشته دو نیمه بود ، یمن جنوبی و شمالی، همچنان وقایع گرایش تجزیه طلبانه در یمن حس می شود به این خاطر انقلاب بسیار دشواری است. مشکل دیگر اینکه علی عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن به یکباره از صحنه کنار نرفت، معاون وقت خود که همان رئیس جمهور مستعفی فعلی یعنی آقای عبد منصور هادی است را به جای خود به عنوان رئیس جمهور باقی گذاشت. جنبش انصارالله هم به این خاطر در تابستان گذشته در تحصن ها و اعتصابات و تطاهرات خیابانی ارامی که شاهد آن بودیم و اینکه از اول پاییز تا کنون رژیم را در موقعیت ضعیفی قرارداد توانست به هدف خود یعنی استعفای منصور هادی برسد.

منظورشما از پیچیدگی انقلاب یمن چیست؟

انقلاب ها زمانی که حرکت می کنند علیه یک نظام دیکتاتوری، حامیان آن نظام جبهه و مردم هم در یک جبهه دیگر صف آرایی می کنند. صفوف بسیار روشن است. اما انچه که در یمن اتفاق افتاد صفوف انقلاب را از هم گسست. بعد از کناره گیری عبدالله صالح و بعد از گفتگوی ملی که صورت گرفت صفوف نامشخص شد بعضی افراد غیر انقلابی و مهره های فاسد حکومت سابق درون ساختار انقلاب قرار گرفتند. اقای منصور هادی از افراد جنوب بود و انصارالله ناگزیر بود برای راضی نگه داشتن افکار عمومی جنوب وی را حفظ کند. کما اینکنه عبدالله صالح هم او را معاون خود قرار داده بود که جنوب را به همراه داشته باشد.

دوم اینکه مجلس یمن از سال 2003 که نمایندگان خود را انتخاب کرد منحل نشده است. منحل نشدن مجلس واینکه معاون عبدالله صالح به عنوان رئیس جمهور معرفی شد یعنی همان حکومت سابق در حالتی ضعیفتر، این اختلالی که در صفوف انقلاب و غیر انقلابیون ایجاد شد مبارزه را دشوار کرد و تقسیم اینکه چه کسانی انقلابی هستند و نیستند مشکلات زیادی به همراه آورد. بسیاری از افراد ارتش به انصارالله پیوستند به طوری که امنیت پایتخت در دست انصارالله قرار گرفت، اما پارلمان، همان مجلس سابق است با همان رویکرد ضد انقلابی و منصور هادی هم حدود سه سال پیش برای دو سال انتخاب شد. زیرا یک دوره انتقالی بود برای قانون اساسی جدید، الان سه سال گذشته و ایشان یک سال هم بیشتر مانده اند با توافق حزبی این کشور، منصور هادی رئیس جمهوری نبود که 4 ساله باشد به حکم قانون اساسی و پارلمان، یک فرد باقی مانده از حکومت قبل بود که وظیفه داشت شرایط جدید را برای تدوین و تعیین قانون اساسی ایجاد کند.

در واقع معقدید که این انقلاب ناقص بود؟

انقلاب ها یک فروپاشی دارند و بعد از فروپاشی یک برپایی نظام دارند. در یمن فروپاشی به طور کامل انجام نشد بود که کوشش برای برپایی اغاز شد. لذا کوشش برای برپایی نظام جدید همراه با فروپاشی نظام سابق دو پروژه بسیار دشواری است که باید در کنار هم انجام شود و این پروژه نیاز به زمان دارد. تا کنون هیچ انقلابی وجود نداشته است که این دو پروسه را در کنار هم طی کند.

در حال حاضر پروژه فروپاشی صورت گرفته است. انصارالله با حرکت های منطقی منصور هادی را مجبور به ترک صحنه سیاسی کرد برای برپایی نظامی جدید . با برکناری او پارلمان هم منحل خواهد شد. این پارلمان از سال 2003 برای 6 سال انتخاب شد از سال 2009 تا حال حاضر بدون اعتبار به فعالیت خود ادامه داده است. پارلمان بی اعتبار و رئیس جمهوری که موقت بوده است اعتباری برای مردم ندارند که بخواهند در راس حکومت باشند.

انگلیس طرحی را به شورای امنیت برد و بر اساس ان منصور هادی را تایید کرد انها فکر می کردند که اگر منصور هادی سقوط کند به ضرر آنهاست به این خاطر پای شورای امنیت را وسط کشیدند و این شورا تصویب کرد که رئیس جمهور مستعفی یمن در پست خود بماند. انگلیس ها و اعراب خواستار فروپاشی این نظام نبودند اما چند روزی از تصویب شورای امنیت نگذشت که آنها استراتژی خود را تغییردادند ، به جای اجرایی کردن بیانیه شورای امنیت به فکر استعفای منصور هادی افتادند چرا که فکر کردند خلاء قدرت را در پایتخت ایجاد کنند با ایجاد این خلاء صنعاء دچار تنش می شد و در جنوب هم طرفداران هادی دست به اعتراض میزدند. در حال حاضر سه استان جنوبی اعلام استقلال کرده اند بر اساس نقشه هایی که خارج از کشور طراحی شده است.

یعنی حوثی ها مخالف تجزیه هستند؟

حوثی ها به دنبال تجزیه نیستند. غربی ها و انگلیس می خواستند که خلاء در پایتخت ایجاد شود که نشد، زیرا انصار الله با تدبیر خود در پی تشکیل یک شورای انقلابی است که با حضور همه احزاب حکومت را در خلاء قدرت به دست بگیرند و این طبیعی ست که با توجه به حمایت مردمی موفق می شوند. تجزیه یمن یکی از نگرانی های انصارالله است. آنها نگران جدایی جنوب هستند. در واقع این غربی ها هستند که به دنبال تجزیه هستند. یکی از استراتژی های دنیای غرب برای اینکه یک انقلاب را زمین بزنند تقویت جریان های تجزیه طلب است. همان طور که ما در نیکاراگوئه و حتی ایران خودمان شاهد بودیم. در اوائل انقلاب ایران هم جریان های تجزیه طلب از سوی غرب حمایت می شدند.

به دست گرفتن قدرت از سوی حوثی ها در یمن چه تبعاتی برای شورای همکاری خلیج فارس و حکام این کشورها به همراه دارد؟

چهارسال پیش زمانی که حرکت انقلابی در یمن اغاز شد، شورای همکاری خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی و غربی کوشش کردند که انقلاب یمن پیروز نشود. در طی 4 سال اخیر شورای همکاری از تمام توان خود استفاده کرد برای سرکوب این انقلاب. از نظر نظامی با حملات متعدد ضربات جانی و مالی زیادی به مردم وارد کردند. حتی برخی مناطق یمن را همراه با عناصر ارتش رژیم بمباران کردند.

کما اینکه نتایج اقدامات انها باقی ماندن معاون رئیس جمهور سابق در راس قدرت بود و اینکه مانع فروپاشی نظام دیکتاتوری سابق در یمن شدند و موفق شدند نگذراند انقلاب یمن موفق شود. در حال حاضر بیانیه شورای امنیت در تایید منصور هادی و مسلح کردن افراد جنوب از اقدامات انهاست، شورای همکاری خلیج فارس آنچه که در توان خود داشتند برای جلوگیری از پدید امدن چینین شرایطی در یمن به کار گرفتند حتی ناو های امریکایی ها را به سمت یمن حرکت دادند. پرواز پهپاد های امریکایی در آسمان یمن طی روزهای جاری به تشویق و هزینه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس صورت گرفت. طبیعی است که با تشکیل یک حکومت جدید بازهم به خصومت خود ادامه می دهند.

با این حال به نظرمی رسد با توجه به ازمون و خطاهای خود و تجاربی که از مردم یمن و جنبش انصارالله دیدند به پایان خط رسیده اند و نمی توانند اعتراف نکنند به واقعیت انقلاب این کشور به خصوص که مردم یمن و عموم کسانی که از جنبش انصارالله از انها حمایت می کنند به عربستان و امریکا و ارتجاع منطقه بدبین هستند. درواقع می توان گفت زمینه ایی برای باقی ماندن انها وجود ندارد و نشانه ان تعطیلی سفارت خانه ها در روزهای جاری است، زیرا هر موقع خطر در صنعا نزدیک می شود انها احساس می کنند که سفارت خانه هایشان در خطر است ومخالفان آنها اولین نشانه حضور انها را در یمن مورد حمله قرار می دهند.

لذا با توجه به تجارب چهار ساله این انقلاب اعراب همه توان خودشان را به کار بردند علیه مردم یمن و دیگر تیری در ترکش ندارند برای جلویگیری از آن . باید بخشی از واقعیات را بپذیرند. در حال حاضر اعراب خلیج فارس بیشترین نیروی خود را برای تجزیه یمن خواهند گذاشت و تشکیل یمن جنوبی را تا همین حالا کلید زده اند و قسمت جنوبی را تقویت می کنند که با شمالی ها وارد جنگ شوند اعضای شورای همکاری مردم جنوب را با مسلح کردن ترغیب می کنند که برای اشغال صنعاء از آنها استفاده کنند.

آیا این تجزیه و ترس اعراب خلیج فارس از تشکیل حکومت شیعی در یمن برای جلوگیری از متحد شدن با شیعیان عربستان برای تجزیه این کشور است؟

بحث اصلا سر شیعه و سنی نیست. عربستان نمی تواند هیچ نوع دموکراسی را در کنار مرزها و فراتر از مرزهای خود تحمل کند. عربستان 16 میلیارد به نظامیان مصری کمک کرد. همچنین کویت و امارات مجموعا نزدیک به 32 میلیارد به نظامیان مصری کمک کردند چرا که مردم سالاری در مصر نباشد تا الگویی شود برای کشورهای عربی مخصوصا حوزه خلیج فارس و عربستان. در کنار مرزهای آنها عراق قرار گرفته است برای عراق بیشترین تلاش را کردند که انتخابات پارلمانی عراق برگزار نشود انتخابات مردمی شکل نگیرد حتی داعش را به عراق کشاندند. در بحرین باز یک کشور هم مرز دیگر که حضور نظامی انها دراین کشور شاهد هستیم. هرگونه الگوی دموکراتیک و مردم سالارانه برای عربستان و اعراب خطر محسوب می شود. شوارای همکاری زمانی که ایجاد شد دقیقا 4 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاسیس شد. آن زمان کلا ماموریت این شورا مقابله با حرکت های مردم سالارانه بود برای به وجود نیامدن انقلابی مانند ایران در کشورهای عربی.

لذا در اینجا بحث شیعه و سنی نیست بحث نظام دموکراتیک است. شیعیان یمن و عربستان در پی متحد شدن نیستند به هیچ وجه شیعیان عربستان به دنبال پیوستن به حوثی ها و تجزیه این کشور نیستند. حوثی ها هم به دنبال مداخله در دیگر کشورها نیستند انها صراحتا می گویند با همه کشورها می خواهیم گفتگو و مذاکره کنیم. پوشش های تسلیحاتی و مداخله عربستان برای تجزیه یمن بوده است. در میان شیعیان عربستان و شیعیان یمن نشانه ایی وجود ندارد که متهم باشند به کوشش برای تجزیه عربستان. مساله تجزیه کاملا برعکس است ال سعود در پی تجزیه یمن است.

به قدرت رسیدن شیعیان در یمن چه تاثیری در مناسبات این کشور با ایران دارد؟

انچه که برای ایران اهمیت دارد بحث مذهب نیست. بحث موضع این کشور است. همانطور که رئیس جمهور ونزوئلا شیعه نیست یا رئیس جمهور دیگر کشورهای آمریکای لاتین یا کشورهای متحد دیگر. این کشورها تنها مواضع همسان با کشور ما دارند، انها با اسرائیل مخالف هستند و مورد استقبال دولت فعلی و اسبق ایران قرار گرفتند. روابط ما با چاوز در زمان ریاست جمهوری خاتمی شکل گرفت. موضع مردم یمن به شدت ضد اسرائیلی، ضد استکباری و آمریکایی است انها به شدت مخالف سلاطین مرتجع در منطقه هستند. این مواضع، انها را در کنار ما قرار می دهد. زمانی که یک کشوری مواضعش با ما یکی باشد در صف ما قرار می گیرد مثل لبنان سوریه و عراق واین تقویت جبهه ضد اسرائیلی در منطقه است و بحث شیعه و سنی مطرح نیست. مهم مواضع است. رژیم گذشته یمن وابسته به امریکا، انگلیس و دست نشانده عربستان و ضد مردم بود. رژیم عبدالله صالح تشکیل شده بود از اشرافی که مردم را فراموش کرده بودند و اقتصاد را نادیده گرفتند. ایران نمی تواند این یمن را کنار خود داشته باشد اما یمنی که مقابل اینها باشد در کنار کشور ما قرار می گیرد.

منبع: خبر آنلاین
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین