|
|
امروز: يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۰۴:۳۱
کد خبر: ۳۵۱۴۲
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۳:۵۲
يکي از جلوه هاي ديپلماسي عمومي توان کشور در مهار تهديدهاي جهاني است. جهان امروز زير فشار گروه هاي تروريستي جهاني ناامن است و هر روز نيز بر اين ناامني افزوده مي‌شود.
روزنامه ابتکار در سرمقاله خود به قلم محمدعلي وکيلي نوشت:

شرايط جديد جهاني باعث شده تا مؤلفه هاي قدرت متنوع و شيوه هاي اثرگذاري کشورها متکثر گردد. همزمان با تضعيف مرزهاي ملي و گسترش نهاد هاي فراملي تهديدها و فرصت هاي مشترک جهاني رو به فزوني است. در اين شرايط منافع و مصالح کشورها به هم گره خورده است. به عبارتي مرز قدرت جهاني شده است و قدرت را نه درون يک کشور که در متن تحولات جهاني بايد جستجو کرد. کشوري که در سطح بين‌المللي تاثير گذار است قدرت جهاني دارد و کشوري که در مناسبات جهاني غايب و فاقد تاثيرگذاري باشد و در مناسبات به حساب نيايد منزوي و فاقد مؤلفه قدرت خواهد بود. در واقع روندهاي جديد جهاني، ديپلماسي را نيز متحول کرده است به گونه اي که در کنار ديپلماسي رسمي و سنتي اشکال جديد ديپلماسي در راستاي تحقق منافع ملي کشورها به کار مي‌رود و ديپلماسي عمومي ديگر تنها يک شيوه تبليغاتي يا روش تعامل عمومي نيست بلکه مجموعه اي از تاکتيک ها و استراتژي هاي جديد ديپلماتيک است که پشتوانه ي ديپلماسي رسمي و در خدمت سياست خارجي کشور مي‌باشد. طبيعي است پيشبرد ديپلماسي رسمي در جهان پيچيده کنوني با روش هاي سنتي کارساز نيست بلکه اشراف بر مناسبات جهاني و بهره مندي از هوش بالا در کنار تسلط بر زبان محاوره و شگردهاي چانه زني و همچنين آگاهي از زمينه هاي فکري، رواني و اجتماعي طرف هاي مقابل شرط لازم در ديپلماسي رسمي است.

بي شک اين شرايط براي پيشبرد منافع کشور در ميدان نبرد ديپلماسي کافي نيست بلکه در کنار اين شرايط لازم، شرايط مهم تري نيز ضروري است. ديپلماسي رسمي در ميدان ديپلماسي نيازمند اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس با توهم و فانتزي حاصل نمي‌آيد. هرگاه تکنيک هاي ديپلماسي رسمي متکي بر سرمايه هاي حاصل از ديپلماسي عمومي باشد برآيند آن موفقيت و اعتماد به نفس خواهد بود. خوشبختانه ايران هم از ظرفيت ديپلماسي منحصر به فردي برخوردار است و هم امروز در ميدان ديپلماسي رسمي به دليل هوشمندي و تدبير با تکيه بر دست آوردهاي ديپلماسي عمومي توانسته منافع ملي کشور را متناسب با مقدورات به پيش ببرد.

يکي از جلوه هاي ديپلماسي عمومي توان کشور در مهار تهديدهاي جهاني است. جهان امروز زير فشار گروه هاي تروريستي جهاني ناامن است و هر روز نيز بر اين ناامني افزوده مي‌شود.

منطقه خاورميانه از دير زمان کانون ناامني ها بوده است. گروه هاي تروريستي همچون القاعده، داعش، النصره و... چهره جهان را ناامن و منطقه خاورميانه را به جولانگاه خود تبديل نموده اند. در همه اين سال ها به تجربه اقدامات ميداني جمهوري اسلامي پيشگام در مهار اين تهديدها و سرکوب گروه هاي تروريستي بوده است. اين روزها که قدرت هاي بزرگ ذيل ائتلاف جهاني مشغول ارزيابي ميزان موفقيت و ناکامي هاي خود در برخورد با داعش اند همگي اذعان دارند که تنها ابزار مهار و تنها کشور کامياب در ميدان نبرد با تروريسم ايران بوده است. سران کشور عراق همگي اذعان دارند که اگر سردار قاسم سليماني نبود اکنون بغداد به تصرف داعش درآمده بود. آنچنانکه پيش از آن نيز همگان اقرار داشتند که اگر سليماني نبود سوريه به تصرف گروه هاي مختلف تروريستي درآمده بود و يا آرامش نسبي کنوني لبنان مديون قاسم سليماني است. آنچنانکه اعتماد به نفس مردم مظلوم يمن در تقابل با دولت دست نشانده نيز با اتکاء به اين سرمايه جهاني است. پس ايران در ميدان ديپلماسي عمومي گوي سبقت را از رقبا ربوده است اگر چه جهان نيز از نتايج آن بهره مند شده است. ارزش مهار داعش در منطقه وقتي نمايان مي‌شود که سه نفر از تروريست هاي داعش يک هفته تمام آيتم هاي امنيتي کشوري چون فرانسه را به هم ريختند و وحشت و بهت را بر آن کشور حاکم کردند اما ده ها لشکر آنان در عراق و سوريه با همت ايران و محوريت شخصيت کاريزماتيک حاج قاسم زمين گير شده اند و اکنون در محاصره به سر مي‌برند.

 بي شک در يک تقسيم کار اين موفقيت ها در ميدان ديپلماسي رسمي به کار گرفته مي‌شود و دست ديپلمات ها را پر مي‌کند و قدرت چانه زني ظريف را براي ستاندن حقوق ملت بالا مي‌برد. هيچکس باور نمي‌کند که چشم و ابروي ظريف و يا توان چانه زني او و اشرافش بر فرهنگ غربي ها شرط کافي در پيشبرد اهداف کشور باشد بلکه سرمايه هاي ظريف همان داشته هاي ملت ايران است. وضع کنوني همان وضع زمان جنگ مي‌باشد. در زمان جنگ ديپلمات هاي رسمي در ميدان نبرد ديپلماسي با اتکاء بر دست آوردهاي رزمندگان قدرت چانه زني خود را بالا مي‌بردند. در آستانه هر دور مذاکرات رزمندگان عملياتي را براي پشتوانه انجام مي‌دادند و ديپلمات ها هم با دست پر و با کارت برنده وارد مذاکرات مي‌شدند. نتيجه آن هماهنگي و تقسيم کارآن بود که شوراي امنيت مجبور شد در قطعنامه 598 تجاوزگري عراق را به رسميت بشناسد و حقوق ايران را مورد تأييد قرار دهد. امروز هم همزمان با چانه زني محمد جواد ظريف در ميدان نبرد ديپلماسي هسته اي حاج قاسم در ميدان ديپلماسي عمومي آتش تهيه فراهم مي‌کند و پشتوانه سازي مي‌نمايد. اين تقسيم کار هماهنگ رمز پيشبرد اهداف کشور است.

اما در همين شرايط متاسفانه صداهاي تفرقه افکن به گوش مي‌رسد و بيم هدر دادن فرصت ها را ايجاد کرده است. عده اي تلاش مي‌کنند پشت سر حاج قاسم سنگر بگيرند و به نام اين مرد مخلص و بي ادعا تلاش هاي ظريف را انکار کنند و گروهي ديگر هم عکس آن را مرتکب مي‌شوند اما ظريف و حاج قاسم هر دو در يک ميدان در حال نبردند. آنان به اقتضاي وظايف مسئوليتي را عهده دارند اما زحمات حاج قاسم بدون ديپلماسي ظريف نتيجه بخش نخواهد بود و تلاش ظريف بدون پشتوانه زحمات حاج قاسم راه به جايي نخواهد برد. بر اين اساس بهتر است تفرقه افکنان اجازه دهند که ظريف و حاج قاسم بر فراز تقسيم بندي هاي سياسي داخلي و در ذيل منافع ملي کشور به عنوان دو بازوي قدرت ملي نقش آفرين بمانند تا ثمره تلاش شان را مردم درآينده ي نزديک ببينند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین