|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۴
کد خبر: ۳۵۱۳۹
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۳:۱۶
رئیس‌جمهور اسبق کشورمان اما در رده‌های بالای سیبل اهانت مخالفان قرار داشته و دارد. دوم خرداد روز بر باد دادن آرزوهای افرادی بود که به پیروزی کاندیدای خود اطمینان داشتند.
معمولا دولت‌ها بیش از سایرین در سیبل انتقادها از نوع بجا و نابجای آن قرار می‌گیرند که دو دلیل دارد؛ یکی اینکه رقیب قصد سنگ‌اندازی در مسیر فعالیت دولت را دارد و از سویی می‌خواهند اعتماد عمومی به دولت را کاهش دهند؛ دوم اینکه می‌خواهند فضایی به‌وجود آورند تا در زیر سایه آن به اقداماتی بپردازند که امکان انجام آن در فضای آرام میسر نیست. نمی‌توان به‌طور دقیق عنوان کرد کدام دولت بیشتر هدف حملات تندروها قرار گرفته است اما می‌توان مواجهه آنان با هجمه‌ها را ارزیابی کرد. از آن مهم‌تر باید نحوه مواجهه بزرگان با افراد هتاک را هم مورد توجه قرار داد.
 
 دولت آیت‌ا... ‌هاشمی و پس از آن

دولت هاشمی برآمده از نیروهای سنتی از دو طیف سیاسی آن روزها بود. مجلس چهارم به محسن نوربخش برای وزارت اقتصاد رای اعتماد نداد و مرتضی محمدخان به‌جای او معرفی شد همچنین آن مجلس به آقازاده و نعمت‌زاده رای لب مرزی داد تا نشان دهد تعاملات دولت ششم با دولت پنجم متفاوت است اما در آن زمان هجمه به هاشمی به اندازه دوران جدید یعنی سال‌هایی که مشخص شد او فراجناحی حرکت می‌کند، نبود و تک و توک به این شخصیت مورد اعتماد توهین می‌شد. در دوره جدید اما برخی هتاکی را در دستور کار داشتند و عموما هم چهره‌های شناخته‌شده بودند که اهانت به‌ هاشمی را در دستور کار داشتند که از آن‌ جمله می‌توان به یک مداح مشهور اشاره داشت؛ دولت بهار نوشت که این مداح در جلسه‌ای آرزوی نامیمونی برای ‌هاشمی کرده است. البته این تنها یک نمونه است و بسیار می‌توان موارد اینچنینی نسبت به او را یافت. البته خانواده آیت‌ا... ‌هاشمی هم از این دست اقدامات غیراخلاقی در امان نبودند چنانکه یک فرد هتاک به فائزه‌ هاشمی محکوم شد و مدتی به زندان افتاد.

 نوع مواجهه با هتاکان

آیت‌ا... ‌هاشمی ظاهرا بر این اعتقاد است که دو گوش انسان کاربرد مهمی در این راستا دارند. یعنی یک گوش شنونده اهانت‌هاست و گوش دیگر برای بیرون کردن آنها؛ یعنی او در برابر هجمه‌ها سکوت اختیار می‌کند و برایش آنچه بدخواهان و غرض‌ورزان می‌گویند پشیزی ارزش ندارد. یکی از دلایل محبوبیت آیت‌ا... ‌هاشمی هم همین بی‌اهمیت دانستن اهانت‌هاست و می‌داند نباید وقت خود را صرف پاسخگویی به آنها کرد.

 دعای یادگار امام برای هتاکان

از دیگر شخصیت‌های مورد احترام جامعه که برخی تندروها قدرت مواجهه با دانش و اعتبار او را ندارند آیت‌ا... سیدحسن خمینی است. البته او هم مشی‌ای مانند آیت‌ا... ‌هاشمی در پیش گرفته است ضمن اینکه حجم هتاکی به او کمتر از ‌هاشمی است. یادگار امام هیچ‌گاه به هتاکی‌ها پاسخ نمی‌دهد و برای هدایت هتاکان دعا می‌کند. سالگرد رحلت امام خمینی در سال 89 و بی‌احترامی عده‌ای قلیل در حین سخنرانی یادگار امام در خاطر همگان است اما او عصبانیتی نشان نداد و به گفته یکی از نزدیکانش واکنش آیت‌ا... سیدحسن خمینی این بود: «آنچه که مرا بیش از هر چیز رنج می‌دهد این است که این مسأله بر متن و اصل مراسم امام و فلسفه وجودی آن که بزرگداشت یاد و نام امام و به رخ کشیدن عظمت نظام جمهوری اسلامی بودـ غلبه کرده است.» یادگار امام تاکید دارد که بلد نیست رفتاری مشابه هجمه‌گران داشته باشد و دوست ندارد در این وادی باشد. شاید سیدحسن خمینی بر این اعتقاد است که بها دادن به هتاکان بر میزان بی‌ادبی آنها خواهد افزود. اسفند92 بود که او می‌دانست بسیاری از هجمه‌گران در خرداد آن سال شکست خورده و سکوت کرده‌اند پس فرصت خوبی برای درد دل با جامعه و توصیه به آنهاست لذا گفت: «جامعه ما بی‌ادب شده و به ایجاد نهضتی برای بازگشت ادب به جامعه نیاز داریم.» وی اکنون مسیر بازسازی ساختار و چارچوبهای اخلاقی در جامعه را پیش گرفته و درصدد است ریشه‌های بی‌اخلاقی و هتاکی در جامعه را بخشکاند.

 صبوری سیدمحمد خاتمی

رئیس‌جمهور اسبق کشورمان اما در رده‌های بالای سیبل اهانت مخالفان قرار داشته و دارد. دوم خرداد روز بر باد دادن آرزوهای افرادی بود که به پیروزی کاندیدای خود اطمینان داشتند. از همان زمان هجمه‌ها و اهانت‌ها به سیدمحمد خاتمی آغاز شد. اندیشه‌های وی طرح دیدگاهی جدید در جامعه بود که محافظه‌کاران آن را برنمی‌تافتند و قائل به گسترشش نبودند بنابراین هجمه به دولت او و حامیانش را در دستور کار قرار داده و در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. برگزاری تجمع، سردادن شعارهای ناپسند، پخش شبنامه علیه خاتمی و... از مواردی بود که مخالفان او پیش گرفتند. اتفاقاتی که در سال‌های دولتداری سیدمحمد خاتمی رخ داد را سندی برای صحت ادعای خود دانستند و کوچک‌ترین اشاره ای نداشتند که ریشه این اتفاقات چه بوده است. اشک خاتمی در یک مراسم دانشگاه تهران گواه صداقت او با مردم بود و برای تندروها گواه پیروزی. پس از پایان دولت خاتمی اما اهانت‌ها پایان نیافت چراکه می‌دانستند تاثیرگذاری او در این دوران بیش از زمان دولتداری است. هجمه، بی‌ادبی و... به سیدمحمد خاتمی کماکان ادامه دارد و او هنوز نمی‌تواند با آرامش در جمعی به سخنرانی بپردازد چون برای او آرامش جامعه بسیار باارزش‌تر از پاسخ به بداخلاقان انتقامجوست.

 مواجهه خاتمی با بداخلاقان

خاتمی سکوت می‌کند و وقتی دلیل این سکوت پرسیده می‌شود، لبخند تلخی بر لبانش نقش می‌بندد و می‌گوید: «این نیز بگذرد.» کمتر کسی بود که ادعای ارتباط خاتمی با بیگانگان را صحیح بداند اما این را در رسانه‌های خود نوشتند تا به مردم القا کنند در سالهای 76 و 80 چه اشتباهی مرتکب شدند؛ خاتمی سکوت کرد اما پاسخ در 24خرداد 92 با رای مردم به کاندیدای مورد حمایت وی داده شد. سکوت خاتمی در برابر هجمه‌گران و هتاکان پاسخی بسیار گویاست که ملت آن را درک می‌کنند.

 حسن روحانی در میانه راه

حسن روحانی از حاشیه امن خود بیرون آمده است. او زمانی که در شورای عالی امنیت ملی حضور داشت برخی اتهامات را پذیرا شد و پاسخی نداد چون می‌دانست سازندگان این اتهامات منتظر متشنج کردن فضای کشور هستند. به‌طور کلی او پیش از 24 خرداد 92 آنچنان به شکل علنی مورد هجمه قرار نمی‌گرفت اما پس از آن نوک پیکان هجمه‌ها به سمتش نشانه رفت. از مقایسه پیشنهادش با تفکر بنی‌صدر تا نگرانی دلواپسان از عملکرد تیم هسته‌ای‌اش. اما به نظر نمی‌رسد بی‌اقدامی دولت کار بجایی در مقابل اقدامات تندروها باشد و سکوت دولت در این روزها نمی‌تواند متضمن نتایج مثبتی باشد. اگر طرف مقابل اهانت کرده و هجمه می‌کند، سکوت دولت بهترین هدیه برای آنهاست چراکه خود را پیروز در رسیدن به هدفشان می‌دانند. اگر ‌هاشمی و خاتمی سکوت می‌کردند و می‌کنند می‌دانند دست این عده بالاخره برای مردم رو خواهد شد اما سکوت روحانی در جایگاه امروز احتمال کاهش اعتماد افکار عمومی را تقویت می‌کند یعنی همان خواست تندروها و مخالفان دولت. روحانی اگر در سخنرانی‌هایش با القابی القا می‌کند که حواسش به آنچه هست که از سوی مخالفان در جریان است اما سایر مردان کابینه مصلحت را در سکوت می‌بینند که این سکوت می‌تواند منتج به امتیاز دادن به مخالفان شود به عبارتی یک قدم عقب گذاشتن دولتمردان به‌منزله دو قدم جلو آمدن مخالفان است. منتقدان غرض‌ورز این روزها می‌گویند که دولت فشل شده است و سکوت در برابر این ادعاها را نمی‌توان اقدامی مناسب و پاسخی درخور برای آن دانست.

 احمدی‌نژاد؛ پاسخگوی هتاکان

فارغ از نگاه‌های کارشناسی نسبت به عملکرد دولت‌های نهم و دهم باید اعتراف کرد که دولت دوم احمدی‌نژاد بیش از سایر دولت‌ها در تیررس هجمه قرار داشته است. شاید گفته شود عملکرد او سبب پدیدآمدن چنین وضعیتی است اما اگر هم چنین باشد پس جایگاه اخلاق کجاست؟ البته باید درنظر داشت که احمدی‌نژاد رویه‌ هاشمی، خاتمی و روحانی را پیش نگرفت و پاسخ هجمه‌ها را می‌داد. البته هر پاسخ وی به منتقدان و مخالفانش واکنشهای متفاوتی از سوی آنها داشت. احمدی‌نژاد بعضا مخالفان خود را با الفاظ تندی خطاب می‌کرد بنابراین شاید برایش ادبیات تندروها چندان بیگانه و غیرقابل تحمل نبود. صفارهرندی وزیر ارشاد دولت نهم سال 85 گفت: «دولت فحش‌های زیادی شنید ولی به آنها جواب نداد.» شاید در آن سال این ادعا پذیرفتنی بود چون شناخت کمی نسبت به یاران احمدی‌نژاد وجود داشت اما وقتی در سال91 محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس‌جمهور گفت: «هرکس از راه می‌رسد به دولت فحش می‌دهد» ماجرا کمی قابل‌تامل‌تر شد. دولتی که پاسخ اهانتها را در کمترین زمان می‌داد در آخرین سال حضورش از آنها گله می‌کرد که نشان می‌دهد متاسفانه اخلاق در عرصه سیاست ما حلقه‌ای گمشده‌ است که باید جریانها و گروههای مختلف را در چارچوب منافع ملی به هم پیوند دهد.

منبع: آرمان

 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین