آیا کودکان در باستان اسباب بازی داشته اند؟ این پرسشی است که زومیت در مقاله ای با بررسی آثار کشف شده در میان اکنشافات باستانی به آنها پرداخته است.
در این گزارش به بررسی اشیاء باستانی متفاوتی پرداخته شده که در یافته های بدست آمده از 4 هزار سال قبل تا امروز به دست آمده اند. نویسنده البته با تاکید بر اینکه بسیاری از ابزارهای بازی احتمالا از موادی تجزیه پذیر بوده اند که به مرور زمان از بین رفته اند. الیاف های پارچه ای و شاید کاغذی و رشته های باریک تر چوبی که در اثر گذر ایام از بین رفته اند. ولی باز نشانه هایی هست که احتمالا کودکان در باستان هم وسایل بازی خاصی داشته اند. اگرچه میزان بالای مرگ و میر کودکان و شرایط سخت بقا سبب می شده کودکان از همان دوران کودکی درگیر یادگیری شیوه های زندگی بزرگسال برای بقاء باشند اما نشانه هایی در تمدن های مختلف از روم یا یونان باستان تا بابلی ها و ایلامی ها این حقیقت را که بسیاری از این آثار به جا مانده می توانند وسایل بازی کودکان باشند را رد نمی کند. در بخشی از این مقاله می خوانید:
قدمت کهنترین اسباببازیهای جهان به هزاران سال پیش بازمیگردد؛ اما هنوز مشخص نیست کودکان دنیای باستان چگونه با این اسباببازیها بازی میکردند.
زدیک به دو دهه از زمان حفاری منطقهی تل جمه توسط باستانشناسی به نام گاس وان بیک میگذرد. این منطقه در حدود ۳۸۰۰ تا ۲۲۰۰ سال قبل، اقامتگاه آشوریان بود. وان بیک اشیای زیادی را در این منطقه کشف کرد بهطوریکه نزدیک به ۴۰ سال طول کشید تا موزهی اسمیتسونین تمام آنها را دستهبندی کند. این اشیا عبارتاند از: سکهها، تکه جواهرات، طلسمها و مقدار زیادی کوزهی سفالی.
یکی از اکتشافهای این مجموعه با بقیه متفاوت بود: ۱۷ دیسک کوچک گرد که برخی از آنها از گچ و برخی دیگر از سنگ ساخته شده بودند، اما اغلب نمونههای بازیافتی تکههای سفال بودند و دو سوراخ در مرکز داشتند.
وان بیک اولین باستانشناسی نبود که اشیای اینچنینی را کشف میکرد و آخرین نفر هم نبود. این اشیا در نقاط مختلف ژاپن، مصر، هند و آمریکا کشف شدند. برای مثال سه شیء با این مشخصات در شهر نیویورک و مقر ارتش بریتانیا در حین جنگ استقلال آمریکا کشف شدند. اشیای دیگری هم با قدمت ۴۰۰۰ سال در نقاط دیگر کشف شدند. به باور برخی باستانشناسها این اشیا دکمه و به عقیدهی برخی دیگر وزنههای نساجی، کوزههای سوراخدار یا اشیای سادهی متفرقه بودند؛ اما این اشیا تداعیکنندهی چیز دیگری برای وان بیک بودند. او میگوید:
به یاد میآورم در سالهای کودکی با اشیای مشابهی بازی میکردم. رشتههای نخی که از سوراخ رد شدند و سپس رشته را میکشیدیم و دیسکها میچرخیدند. او این اشیا را با نام دوران کودکیش یعنی «وزوز» میشناسد.
با اینکه تعدادی از پژوهشگرهای اولیه این اشیا را اسباببازی میدانستند، پژوهشگرهای دیگر در این مورد شک داشتند؛ زیرا صرفاً تکیه بر خاطرات کودکی و نسبت دادن تجربهی کنونی به تمدنی در گذشتههای دور حتی در بهترین حالت هم روشی غیرآکادمیک به نظر میرسد. راز اسباببازیهای باستانی مثل «وزوز» تنها یکی از چندین معماهای باستانی مربوط به بازی کودکان است و بسیاری از نواقص پژوهشی را آشکار میکند. میدانیم در گذشته هم کودکان بازی میکردند. همچنین میدانیم اغلب اوقات با اشیا بازی میکردند؛ اما پرسشهای دیگری باقی میمانند مثلا با چه اشیایی و چگونه بازی میکردند؟ پاسخ به این پرسشها بسیار دشوار است.
اما درک چگونگی بازی کودکان اهمیت زیادی دارد و سالها موضوع بسیاری از بحثها بوده است. کودکی برای نسلهای گذشته دقیقاً چه معنای داشت؟ آیا اصلاً معنایی داشت؟ فیلیپ آریس، مورخ آماتور فرانسوی در دههی ۱۹۶۰ این نظریه را ارائه کرد: در اغلب دورههای تاریخی، مرگ و میر کودکان به قدری زیاد بود که والدین تمایلی به سرمایهگذاری بر احساسات یا متعلقات فرزندانشان نداشتند درنتیجه با فرزندان خود مانند بزرگسالان کوچک رفتار میکردند. همین مسئله به بازی هم تعمیم داده میشود. آریس مینویسد پس از سن نوزادی، کودکان دیگر اسباببازی یا بازیهای مخصوص به خود را نداشتند؛ بلکه با اشیای متعلق به بزرگسالان بازی میکردند.
در بقایای به جا مانده از روم و یونان باستان در کنار کودکان اسباب بازی هایی هست که البته نمی توان تشخیص داد این نمادها ، بخشی از آیین مذهبی بوده اند یا اسباب بازی هایی که مخصوص این کودکان بوده اند.