امینالله رشیدی در واپسین روزهای دیماه، پس از 40 سال دوری از صحنه، کنسرت موسیقی خود را در حضور جمعیت پرشوری از دوستداران موسیقی سنتی در اصفهان اجرا کرد.
امینالله رشیدی شب گذشته (جمعه، 26 دیماه) در حضور جمعیت پرشوری از
علاقهمندان به موسیقی سنتی در سالن استاد فرشچیان، نخستین کنسرت خود را پس
از 40 سال در اصفهان اجرا کرد.
ابتدا ویدیوکلیپ «دریا» پخش شد و همزمان استاد رشیدی روی صحنه رفت. با ورود او، حاضران ایستادند و رشیدی را تشویق کردند. پس از اجرای ترانهی «دریا» رشیدی با اشاره به اینکه تاریخ مدون موسیقی ایرانی بیشتر از 150 سال قدمت ندارد، اظهار کرد: در این 150 سال، هیچکدام از آهنگسازان دربارهی دریا، آهنگ یا ترانهای نساختهاند.
او دربارهی ساخت ترانهی دریا گفت: من متولد کاشان هستم. در آن شهر کویری فقط یک نهر آب وجود داشت و هیچ تصوری از دریا نداشتم، تا اینکه در یک سفر با چند نفر از دوستانم از تهران و از سمت جاده چالوس به دریای شهر چالوس رسیدیم. در مسیر جادهی چالوس، باد و باران و طوفان راه افتاده بود و در نهایت، زمانی که به دریا رسیدیم، دیگر طوفان تمام شده بود. من با دیدن دریا، تحت تأثیر رفتار متضاد طبیعت قرار گرفتم و آهنگ و ترانهی دریا را ساختم.
گروه موسیقی که لباسهای یکدست پوشیده بودند، به نوبت وارد صحنه شدند و در جای خود قرار گرفتند و چند ثانیهای مشغول کوک کردن سازهای خود شدند. سپس بار دیگر امینالله رشیدی پشت تریبون رفت و به شهر اصفهان و مردم آن سلام کرد و اصفهان را دیار عشق و ایمان نامید.
ابتدا ویدیوکلیپ «دریا» پخش شد و همزمان استاد رشیدی روی صحنه رفت. با ورود او، حاضران ایستادند و رشیدی را تشویق کردند. پس از اجرای ترانهی «دریا» رشیدی با اشاره به اینکه تاریخ مدون موسیقی ایرانی بیشتر از 150 سال قدمت ندارد، اظهار کرد: در این 150 سال، هیچکدام از آهنگسازان دربارهی دریا، آهنگ یا ترانهای نساختهاند.
او دربارهی ساخت ترانهی دریا گفت: من متولد کاشان هستم. در آن شهر کویری فقط یک نهر آب وجود داشت و هیچ تصوری از دریا نداشتم، تا اینکه در یک سفر با چند نفر از دوستانم از تهران و از سمت جاده چالوس به دریای شهر چالوس رسیدیم. در مسیر جادهی چالوس، باد و باران و طوفان راه افتاده بود و در نهایت، زمانی که به دریا رسیدیم، دیگر طوفان تمام شده بود. من با دیدن دریا، تحت تأثیر رفتار متضاد طبیعت قرار گرفتم و آهنگ و ترانهی دریا را ساختم.
گروه موسیقی که لباسهای یکدست پوشیده بودند، به نوبت وارد صحنه شدند و در جای خود قرار گرفتند و چند ثانیهای مشغول کوک کردن سازهای خود شدند. سپس بار دیگر امینالله رشیدی پشت تریبون رفت و به شهر اصفهان و مردم آن سلام کرد و اصفهان را دیار عشق و ایمان نامید.
او
با اشاره به اینکه خوشحالم که این کنسرت در سالنی به نام «استاد فرشچیان»
اجرا میشود، گفت: تالار استاد فرشچیان در شأن و مقام و منزلت او نیست. من
از متولیان و مسوولان فرهنگ و هنر کشور و شهر اصفهان خواهش میکنم، یک
تجدید نظر کلی دربارهی این ساختمان انجام دهند. برای اجرای کنسرت و رسیدن
به صحنه، از یک مسیر پر پیچ و خم عبور کردم و از پلههای نامناسب بالا و
پایین رفتم که من را یاد فیلم «سرگیجه» به کارگردانی آلفرد هیچکاک انداخت.
اجرای نخست کنسرت رشیدی، «جان جهان» نام داشت که شعر آن را عبدالله الفت - ترانهسرا - سروده است: «یک نفس ای جان جهان، خیز و در آیینه جان، جلوهگری کن ...».
در پایان این قطعه، حاضران به تشویق رشیدی و گروه موسیقیاش پرداختند و او نیز به این ابراز احساسات پاسخ داد.
اجرای نخست کنسرت رشیدی، «جان جهان» نام داشت که شعر آن را عبدالله الفت - ترانهسرا - سروده است: «یک نفس ای جان جهان، خیز و در آیینه جان، جلوهگری کن ...».
در پایان این قطعه، حاضران به تشویق رشیدی و گروه موسیقیاش پرداختند و او نیز به این ابراز احساسات پاسخ داد.
قطعهی بعدی با پیانو (مهدی نصوحی) آغاز شد و سپس رشیدی شروع به آوازخوانی کرد: «چه مستی است ندانم که رو به ما آورد ...».
سپس سازهای دیگر، یکی پس از دیگری، نوایی زیبا و دلنشین را اجرا کردند.
در ابتدای قسمت دوم اجرای کنسرت، رشیدی گفت: درست نیست که در اصفهان باشی و در یک کنسرت موسیقی سنتی، «به اصفهان رو» را نخوانی.
این صحبت رشیدی با استقبال حضار همراه شد و در لحظاتی از خواندن این ترانه توسط رشیدی، حاضران نیز با او همراه شدند: «به اصفهان رو تا که بنگری بهشت ثانی / به زنده رودش سلامی ز چشم ما رسانی».
«سپیده» با آهنگسازی امینالله رشیدی و ترانهسرایی تورج نگهبان نام اجرای بعدی بود.
حال دیگر نوبت به هنرنمایی و تکنوازی اسماعیل باغستانی رسیده بود. او ایستاد و ویلن خود را روی شانهاش قرار داد و چنان آرشه را بر تارهای ساز لرزاند که دلهای حضار را به لرزه درآورد.
«نغمه شادی» نام اجرای بعدی بود که رشیدی دربارهی آن گفت: نغمه شادی در دستگاه شور ساخته شده و دستگاه شور، مادر آوازهای موسیقی شرق، بویژه ایران است.
تکنوازی بعدی، تکنوازی سهتار بود. ابراهیم صادقی بسیار هنرمندانه چند دقیقهای نظر حضار را به سمت پنجههایش که به تار چنگه میزد، جلب کرد. تا نوبت به اجرای ترانه آشنا و خاطرهانگیز «افسانه» برسد که گویا رشیدی برای دخترش ساخته است: «شیدای زمانم ... رسوای جهانم ... بی دلبر و بی دل ... بینام و نشانم ...».
پس از این قطعه، میلاد ارشادی چنان انگشتانش را به سرعت بر تنبک میزد که دیگر چشمان قدرت و توان دنبال کردن آنها را نداشت. تنبک زدن ارشادی چنان شوری در میان حضار به راه انداخت که حضار هر از چند گاهی دیگر نمیتوانستند، جلوی ابراز احساسات خود را بگیرند و او را تشویق میکردند.
در پایان برنامه، امینالله رشیدی یک هدیه به حاضران داد و آن اجرای دوباره ترانه «افسانه» بود که مورد استقبال هم قرار گرفت.
ابراهیم صادقی (تار، سهتار و سرپرست گروه)، علیرضا عبداللهی (ویلنسل)، مجتبی کرمی (نی)، اسماعیل باغستانی (ویلن)، احمدرضا قربانی (ویلن)، مهدی نصوحی (پیانو و کیبورد)
منبع: ایسنا
ارسال نظر