|
|
امروز: چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۴:۲۷
کد خبر: ۳۳۹۸
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۷
"رسول ملاقلي پور" كارگردان دهه 60 و 70 سينماي ايران موفق‌ترين آثارش، در حوزه دفاع مقدس محسوب مي‌شود.
"رسول ملاقلي پور" كارگردان دهه 60 و 70 سينماي ايران موفق‌ترين آثارش، در حوزه دفاع مقدس محسوب مي‌شود.

"رسول ملاقلي پور" در 17 شهريور 1334 در منطقه عباسي تهران چشم به جهان گشود. پدر وي از وضع مالي مناسبي برخوردار نبود و اين كمبود سبب شد كه "رسول" در جمعيت زياد خانواده‌اش از بسياري از سرگرمي‌هاي رايج و حتي تحصيل باز بماند.



اين وضعيت به گونه‌اي بود كه وي نتوانست تا بيش از دوم راهنمايي درس بخواند. از آن پس بود كه براي مدتي نزد برادر بزرگترش كه در يك دندانپزشكي تجربي فعاليت مي‌كرد شروع به كار كرد. به واسطه جثه ضعيف و لكنت زباني كه داشت همواره مورد آزار و اذيت بچه‌هاي كوچه و افراد خانواده قرار مي‌گرفت. طي اين سال‌ها تا شروع جنگ روزگار به همين منوال بر او مي‌گذشت و علاقه‌اش به دوربين عكاسي روز به روز بيشتر مي‌شد، همين مسئله سبب شد دوربين سوپر 8 حوزه هنري را از مسئولان تقاضا كند اما با اين درخواست موافقت نشد، به همين دليل شبانه از ديوار حوزه بالا رفت شيشه را شكست و دوربين را برداشت، بلافاصله از نماز جمعه قم عكس گرفت و بعد از آن راهي جبهه شد. مسئولان حوزه وقتي از اين امر اطلاع يافتند، وي را بازخواست كرده و دوربينش را متوقف كردند اما اين توقيف‌ها و بازخواست‌ها مانعي بر سر راه "رسول" جوان نبود. زيرا وي بلافاصله به جبهه بازگشت و با امكاناتي كه براي خود فراهم كرده بود، يك مستند كوتاه ساخت.



ساخت اين مستندها ادامه يافت تا اينكه در سال 1362 توانست نخستين فيلم بلند سينمايي خود را تحت عنوان "نينوا" جلوي دوربين ببرد و با همين يك فيلم، تحسين منتقدان و جامعه سينمايي آن زمان را برانگيزد. از آن زمان به بعد "رسول ملاقلي پور" تا پايان جنگ در جبهه ماند. هر چند كه آرزوي شهادت داشت اما نتوانست چيزي جز چند تركش را با خود بياورد. وي در طول جنگ حقايق و وقايعي را ديد كه شايد نتوان در ذهن پوياي هيچ كارگردان صاحب‌نامي، سراغ آن را گرفت. 



"ملاقلي پور" اين حقايق از نزديك مشاهده شده را به ظرافت هر چه تمام‌تر در آثارش جاي دهد و بدين ترتيب خيلي زود اسم و رسم يك كارگردان بزرگ را براي خود دست و پا كرد جنگ تمام شد و آدمهايش ماندند، همين سوژه‌اي بود براي كارگرداني كه با يك دنيا تجربه از جنگ در سوداي فتح سوژه‌هاي ناب بود، همين طور هم شد، فيلم‌هاي وي يكي پس از ديگري از دايره قشر خاص به عوام كشيده شد و مردم عادي نيز از فيلم‌هاي او استقبال كردند.

تصاحب سيمرغ و دريافت جوايز و نشان‌هاي مختلف از جشنواره‌هاي معتبر سينمايي خود نشان از ترقي روز افزون آن نوجواني داشت كه به خاطر لكنت زبان از سوي هم‌محله‌اي‌هايش مورد تمسخر واقع مي‌شد، حال ديگر همه‌ي سينمايي‌ها و حتي مردم عادي از "رسول ملاقلي پور" به عنوان يكي از بزرگترين و تأثيرگذارترين كارگردان‌هاي سينماي دفاع مقدس ايران نام مي‌بردند، موفقيت "ميم مثل مادر" همه‌گير شد و توانست در سال 85 بالاي 500 ميليون تومان بفروشد حالا توانست پروژه عظيم و ماندگار "عصر روز دهم" بود كه مي‌خواست نشان‌دهنده‌ي گوشه‌هاي نابي از تلفيق زندگي يك شهروند امروزي با حادثه كربلا باشد، به كربلا و در آنجا به گونه‌اي كاملا اتفاقي طي چند روز مستند كوتاه "شش گوشه عرش" را ساخت، تمام زمينه‌ها براي ساخت "عصر روز دهم" مهيا بود فقط مانده بود بازبيني لوكيشن‌هاي ايران كه يكي از آن لوكيشن‌ها، نوشهر بود. "رسول احدي" كه در خانه‌اي كوچك در نوشهر همراه او بود به طبقه‌ي بالاي خانه رفت تا وسايلش را براي بازگشت به تهران جمع كند. 

"رسول" گفت: تا وسايلت را جمع مي‌كني من كمي مي‌خوابم. وي روي تخت دراز كشيد و هيچ‌گاه ديگر بلند نشد.

اين اتفاق در تاريخ 16 اسفند 1385 افتاد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین