گرت پورتر، روزنامهنگار مستقل آمریکایی در یادداشت خود که در پایگاه خبری – تحلیلی میدل لیست آی منتشر شده است نوشت: آمریکا و همپیمانان اروپاییاش بیش از سه دهه است که با استناد به این داستان که ایران به طور مخفیانه به دنبال ساخت سلاح هستهای است یک اشتباه را مرتب تکرار کردهاند. این مساله که بدگمانی نسبت به برنامه هستهای ایران تا چه اندازه به محکومیت انجامیده است به منافع سیاسی و اساسی وابسته است که به طور نظاممند تحلیلهای قانونگذاری و سرویسهای اطلاعاتی را منحرف کرده است.
گرت پورتر در ادامه یادداشت خود به چهار شکست بزرگ قانونگذاران و سرویسهای اطلاعاتی میپردازد که چارچوب اصلی این مشکل نظاممند را تعیین میکند:
1- نپذیرفتن حقوق ایران که نپذیرفتن حقیقت را در پی دارد.
اولین شکست تلاش آمریکا برای در نطفه خفه کردن برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران است. این مساله در ابتدا با تصمیم دولت ریگان رییسجمهور وقت آمریکا در اوایل جنگ میان عراق و ایران در سال 1983 با هدف تحت فشار قرار دادن همپیمانان ایران برای توقف همکاری هستهایشان با این کشور آغاز شد و فرانسه به شدت برای ممنوع کردن تامین سوخت هستهای بوشهر تحت فشار قرار گرفت. سوختی که ایران به میزان زیادی روی آن حساب باز کرده بود.
وزارت امور خارجه آمریکا در آن زمان اذعان کرد که هیچ اسناد و شواهدی که ثابت کند ایران به دنبال سلاح هستهای است بهدست نیاورده است. این تلاش آمریکا برای منع هر گونه کمک هستهای به ایران، نفض آشکار و بسیار جدی معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (ان. پی. تی) بوده است که به ایران این حق را میدهد از تکنولوژی صلحآمیز هستهای استفاده کند.
جای تعجب نداشت که ایران به اقدام آمریکا برای نپذیرفتن حقوق هستهایاش پاسخ دهد و خود به دنبال غنیسازی اورانیوم برای تامین سوخت هستهای برود و بعدتر با روسیه و چین وارد مذاکراتی شود. رویکرد تهاجمی و خصمانه آمریکا علیه ایران نتیجه معکوس داشت. اما واشنگتن به جای این که اشتباه خود را بپذیرد، ایران را در سال 1995 به داشتن برنامهای تعیین شده برای ساخت و گسترش تسلیحات هستهای متهم و هر گونه معاملات تجاری آمریکا با ایران و سرمایهگذاری در این کشور را ممنوع کرد.
2- اطلاعات غلط و نادرست بودند.
سازمان سیا و دیگر سرویسهای اطلاعاتی غرب در اوایل دهه 1990 دور شدنشان از واقعیتها درباره برنامه هستهای ایران را با غرق شدن در موضوع تلکسهای دانشگاه صنعتی شریف در تهران آغاز کردند. آنها گفتند که شماره این تلکسها در پیامهای زیادی از مرکز تحقیقات فیزیک وجود داشت که گفته میشود برای وزارت دفاع ایران کار میکند. این مساله به اندازه کافی برای آنها متقاعد کننده بود که باور کنند ایران به دنبال دستیابی به برنامه تسلیحات هستهای است.
اما در نهایت مشخص شد که این تلکسها چیز خاصی نبود. ایران در اواخر سال 2007 و اوایل 2008 سند مشروحی را ارائه داد که درباره محل استفاده هر یک از آیتمهای فنآوریهای دوگانه در این تلکسها که به مراکز تحقیقاتی دانشگاه شریف تعلق داشت اشاره کرده بود. همچنین شماره تلکس مرکز تحقیقات فیزیک به این دلیل در فهرست این تلکسها بود که رییس سابق این سازمان استاد دانشگاه شریف بود و از وی برای تامین آیتمها کمک خواسته شده بود.
مرکز منع اشاعه سازمان سیا و جامعه اطلاعاتی آمریکا به غلط موضوع آیتمهای دوگانه را به عنوان سندی برای تایید وجود برنامه تسلیحات نظامی در ایران در نظر گرفتند که به عنوان پایهای برای دیگر برآوردهای اطلاعاتی آمریکا قرار گرفت.
3- نادیده گرفتن فتوا علیه تسلیحات کشتار جمعی
باور دولتهای غرب مبنی بر این که ایران باید به دنبال سلاحهای هستهای رفته باشد اساسی است که از بیتوجهی آنها به یک واقعیت تاریخی نشأت میگیرد که باید به آن توجه میکردند. ایران در طول هشت سال جنگ عراق علیه این کشور با وجود این که نیروهای صدام، دیکتاتور پیشین عراق بارها علیه مردم از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد، دست به استفاده از این سلاحهای کشتارجمعی نزد. حملات شیمیایی عراق علیه مردم ایران دسته کم بیست هزار کشته و حدود 100 هزار زخمی بر جای گذاشت.
این حقیقت که ایران از سلاح شیمیایی استفاده نکرده است چالش جدی و اساسی به داستان غربیها درباره برنامه هستهای ایران وارد میکند چون هیچ توضیح معتبر و قابل اتکایی درباره علت استفاده نکردن ایران از سلاح شیمیایی به غیر از حقیقت فتوای آیت الله خمینی (ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران مبنی بر ممنوعیت داشتن و استفاده تمام سلاحهای کشتار دسته جمعی وجود ندارد. اسناد مربوط به این حقیقت تاریخی یک اعتبار قوی برای اتکای ایرانیها به فتوای رهبری کنونی این کشور علیه استفاده و داشتن تسلیحات هستهای محسوب میشود اما رسانههای غربی به یک داستان قدیمی چسبیدهاند که بر اساس اطلاعات غلط مطرح و در آن ادعا شده است ایران نه تنها سلاح شیمیایی در اختیار دارد بلکه از آن استفاده نیز کرده است.
4- نپذیرفتن غیرمعتبر بودن اسناد ادعایی درباره نظامی بودن برنامه هستهای ایران
نزدیک به یک دهه است که سیاستهای بینالملل درباره برنامه هستهای ایران حول محور اسناد اطلاعاتی و گزارشهایی درباره فعالیتهای هستهای ایران چرخیده است. اسناد هزار صفحهای که در سال 2004 منتشر شد نشان داد که ایران موشک شهاب 3 را به منظور تجهیز آن به سلاح هستهای بازطراحی کرده و آزمایشات انفجاری با قدرت بالا انجام داده است که میتواند در سلاح هستهای نیز کاربرد داشته باشد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیش از 9 سال است که درباره این اسناد تحقیق میکند.
اما دولتهای غربی با تشویق و برانگیختن پوشش رسانههای خبری تصمیم گرفتند که مدارک معتبر و قابل ملاحظه موجود درباره ریشههای تردیدآمیز بودن این اسناد را نادیده بگیرند. بعدها یک مقام ارشد وزارت امور خارجه آلمان فاش کرد که آژانس اطلاعاتی این کشور این اسناد را از منبعی به دست آورده است که عضو گروه تروریستی مجاهدین خلق بوده است. مجاهدین خلق در آن زمان یکی از عوامل موساد (سازمان جاسوسی اسراییل) محسوب میشد که دلیل مطمئنی است مبنی بر این که اسناد مذکور از اسراییل آمده است.
محمد البرادعی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سالهای 1997 تا 2009 که همواره تاکید میکرد این اسناد معتبر نیستند در خاطرات خود آورده است هیچ کس نمیدانست که آیا این اطلاعات واقعی هستند یا نه.
او همچنین فاش کرد که یک سری از اسناد و اطلاعات به دست آمده درباره وجود فعالیتهای هستهای نظامی در سایت پارچین در تهران مستقیماً توسط اسراییل در اختیار آژانس قرار گرفته بود.
این روزنامهنگار آمریکایی در پایان تاکید کرد: دولت آمریکا و همپیمانان غربیاش چشمانشان را به روی این اسناد و شواهد که نشان دهنده اقدام آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران است کاملاً بستهاند. تکیه به داستان موجود و پذیرفته شده درباره مساله هستهای ایران در واقع هرگونه تلاش برای یافتن حقیقت در این زمینه را مسدود میکند.