«حسینقلیخانی» را شاید بسیاری نشناسند و اطلاع نداشته باشند که او در زمان حیات خود چه کرده است اما چندین سال است که اصطلاح «حسینقلیخانی» جایگاهی در ادبیات ما پیدا کرده است

موارد استفاده «حسینقلیخانی»
«حسینقلیخانی» را شاید بسیاری نشناسند و اطلاع نداشته باشند که او در زمان حیات خود چه کرده است اما چندین سال است که اصطلاح «حسینقلیخانی» جایگاهی در ادبیات ما پیدا کرده است و سیاستمداران برخی اوقات بهویژه در آن برههها که نسبت به وضع موجود در حوزه مورد نظرشان گلایه دارند، روش اعمالشده برای مدیریت آن را «حسینقلیخانی» مینامند که درحقیقت کنایه به مسئولان اجرایی ذیربط در بخش مورد نظرشان است. «حسینقلی خانی» البته در حوزههای دیگر هم نفوذ پیدا کرده است که از آن جمله میتوان به موضوعات اجتماعی اشاره کرد. مثلا چندی پیش که بحث بورسیههای غیرقانونی مطرح بود، یک نماینده سابق مجلس با آمار نشان داد که از سههزار بورسیه حدود 800 نفر بهصورت «حسینقلی خانی» بورسیه گرفتهاند و بدون اجنجال، بورسیههای غیرقانونی دولت قبل را زیر سوال برد. اما مهمترین حوزهای که در کنایه «حسینقلیخانی» بهکار میرود، حوزه سیاست است.
حسینقلیخانیهای سیاست ایران
شاید رواج این کنایه در سیاست زمانی رواج یافت که شکلگیری احزاب از شکل سنتی خارج شد و دو سه حزب و گروه سیاسی پاسخی به انتظارات جامعه نبود که در پی رفع این نیاز، در برهههای مختلف مجوزهایی برای تاسیس حزب به گروههایی داده شد که اصلاحطلب یا اصولگرا بودند. نمونه ای از این احزاب جبهه پایداری است. این تشکل که بهتازگی موفق به کسب مجوز از کمیسیون ماده 10 احزاب شده است، ابتدا با انتشار این خبر که جداشدگان از دولت نهم درصدد تشکیل یک تشکل هستند، خود را معرفی کردند. دیری نپایید که برخی اعضای احزاب دیگر اصولگرا که البته از حامیان دولت احمدینژاد بودند هم به جمع آنها اضافه شدند که این، پایان ماجرا نبود چون جبهه پایداری اعضایی از میان روحانیون سیاسی هم جذب کرد. پس جبهه پایداری حزبی از اعضا با سلیقههای متفاوت و بعضا متضاد است که میتوان کنایه تاحدودی«حسینقلیخانیها» را درمورد آنها به کار برد. این هادر برهههای انتخاباتی بیش از همه خود را در اردوگاه اصولگرایی نشان میدهد چنانکه در ابتدا همه گروهها با هر سلیقهای از جریان اصولگرایی به دورهم جمع میشوند و تصمیمی برای حضور در انتخابات اتخاذ میکنند که معمولا انتخاب چند عضو باسابقه برای سپردن فرمان انتخابات به آنهاست اما مدت زیادی نمیگذرد که هر یک از احزاب و گروهها خود را صاحب حق در چرخاندن این فرمان میبینند و اینجاست که حسینقلیخان هم دیگر کاری از دستش برنمیآید! در جبهه اصلاحطلبان نمیتوان منکر عدم مشی حسینقلیخانها شد اما بهدلیل گستره کمی نظم دراین اردوگاه، اگر ساز مخالفی هم زده شود با اشاره دیگران سازها یکصدا خواهند شد.
دولت با حسینقلیخانی مواجه است؟
آیا در دولتها هم حسینقلیخانی سایه انداخته است؟ در مورد دولتهای نهم و دهم نمیتوان منکر حضور این مشی شد چنانکه افرادی با طرز فکرهای مختلف به دورهم جمع شده بودند تا کابینه تشکیل شود اما بعضا همین تناقض دیدگاهها مشکلات زیادی را برای دولت و مردم پدیدار کرد. درمورد دولت یازدهم، سعید حجاریان موضوعی را تابستان سال جاری نگاشته است که بدین شکل است: «دولت کنونی ایران را میتوان تا حدودی ایدئولوژیک، تا حدی مدرن و تا حدی عقلانی دانست. در واقع؛ دولت در ایران ملغمهای از این حالتهاست. درنتیجه نمیتوان دولت را در یکی از این قالبها گنجاند بلکه باید برای دولت در ایران تئوری مستقلی تعریف کرد. عدهای دولت را «دولت پادگانی» مینامند، عدهای آن را «دولت پاتریمونیال» خواندهاند. عدهای آن را «دولت مطلقه» دانستهاند و بعضیها هم به آن صفت «دموکراسی » دادهاند و برخی دیگر «دولت استثنایی» گفتهاند. گروهی هم از «بناپارتیسم» استفاده کردهاند و برخی دیگر آن را رانتینر دانستهاند و... هر یک هم برای تعریف خود مبانی عرضه میکنند. الان پیشنهاد میکنم دولت فعلی را حسینقلیخانی بنامیم تا بعدا ببینیم چه خواهد شد!» حجاریان برای اصلاح این امر راهکارهایی هم ارائه کرده است.
حجاریان نوشتهاست: «اصلاحات دولت همانطور که« وبر» گفته بود از بوروکراسی آغاز میشود. دولت در ایران بسیار سنگینوزن است و چالاک نیست.» وی در بخشی به انتقاد از سیستم شایستهسالاری در کشور پرداخته و آورده است: «سیستم شایستهسالاری در ایران قوی نیست؛ چنانکه فردی مانند بابک زنجانی طی 2 سال ثروتی کلان به هم میزند و یا فردی بیسواد دارای دکتری از یک دانشگاه خارجی میشود و در ایران تدریس میکند بنابراین نخبگان از کشور فرار میکنند گویی ژن نخبگی در ایران ریشه محکی ندارد. آسانسور رانت و پارتی، افراد نالایق را در برخی بخشهای دولت بالا میکشد درحالیکه مهمترین کنکور در کشور هندوستان، کنکور استخدامی است و نه دانشگاهی. به عبارتی در ایران با «تورم دولت» مواجه هستیم.»
منبع: آرمان
ارسال نظر