|
|
امروز: يکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۳
کد خبر: ۳۳۳۵۷
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۰
کاهش سرمایه گذاری و هزینه های نگهداری تاسیسات و اماکن فرهنگی و حتی ناتوانی در تامین حقوق کارکنان این حوزه موجب می شود که فشار مضاعفی برای درآمدهای این بخش وارد شود و مصرف فرهنگی مردم را دچار مشکل کند.
«اقتصاد نفتی و فرهنگ» عنوان یادداشت روز روزنامه «اعتماد» است که در آن می خوانیم: درباره زیان های اقتصاد نفتی و رانتی زیاد گفته شده است ولی اکنون که در فصل بودجه نویسی هستیم، بد نیست که فارغ از برخی جزییات موجود در ردیف های لایحه پیشنهادی بودجه، به نکته مهمی اشاره شود و اینکه رابطه اقتصاد نفتی و فرهنگ چیست؟

اعتماد می افزاید: یک تفاوت مهم اقتصادهای نفتی با سایر اقتصادها در تغییرات سریع آن است. به یک باره درآمدهای دولت چند برابر می شود، یا در موقعیتی دیگر چند برابر کاهش می یابد. در اقتصاد غیرنفتی این پدیده به ندرت دیده می شود و افزایش و کاهش بودجه دولت ها در حد معقول رشد اقتصادی است ولی در اقتصادهای نفتی قضیه فرق می کند. در سال ١٣٥٢ که درآمدهای نفتی شاه چند برابر شد، به یک باره با بودجه یی انبساطی مواجه شد. پرسش این است که این بودجه ها چگونه صرف می شود؟ از اتلاف و فساد که بگذریم، بخش فرهنگ و دفاع متورم می شوند چون اینها مواردی هستند که به راحتی می توان در آن هزینه کرد ولی این هزینه کردن لزوما به نفع فرهنگ نیست زیرا بودجه فقط یک وجه فرهنگ است که اگر این وجه به صورت رانتی چاق و فربه شود، از وجه خلاقیت آن کاسته می شود. این گونه تورم بودجه های فرهنگی موجب اختلال در تولیدات فرهنگی می شود زیرا این بودجه های زیاد سبب شکل گیری گرایش های رانتی در تولیدات فرهنگی می شود.فرهنگ ارتباط خود را با متن جامعه و مطالبات مردم از دست می دهد و به کالایی لوکس و مختص طبقه حکومتی از نوع رانتی آن تبدیل می شود. نمونه مشهور آن جشن هنر شیراز بود که در زمان رژیم گذشته برقرار و بودجه آن وصل به درآمدهای حاصل از لوله های نفتی بود و در نهایت هم همان برنامه بی ارتباط با متن جامعه یکی از بهانه های مهم مردم برای قیام علیه آن رژیم شد.

بنابراین اقتصاد نفتی، موجب تورم بودجه فرهنگی و شکل گیری فرهنگ رانتی و سطحی و مبتذل و حتی خرافی می شود. کسانی عهده دار تولید فرهنگ می شوند که تولیدات آنها در بطن جامعه متقاضی ندارد و هر کس به قدرت تقرب بیشتری دارد، از این خوان یغما بهره مندتر می شود. تولیدات فرهنگی سفارشی و بی روح می شوند. هرچند در میان این تولیدات می توان موارد فاخر و ارزشمندی هم دید ولی اینها استثناست. در این شرایط اقتصاد و فرهنگ دچار اختلال می شوند ولی مشکل مهم تر و دیگر وقتی رخ می دهد که درآمدهای نفتی ناپدید می شوند و درآمدهای دولتی به شدت کاهش پیدا می کند. در این مرحله نیز نخستین جایی که بودجه های آن انقباضی می شود فرهنگ است و کاهش بودجه فرهنگ با شدت بیشتری نسبت به سایر زمینه ها انجام می شود و فرهنگ و تولیدات آن را در وضعیت رکودی شدیدی قرار می دهد.

کاهش سرمایه گذاری و هزینه های نگهداری تاسیسات و اماکن فرهنگی و حتی ناتوانی در تامین حقوق کارکنان این حوزه موجب می شود که فشار مضاعفی برای درآمدهای این بخش وارد شود و مصرف فرهنگی مردم را دچار مشکل کند. اتفاقی که در سال های کاهش درآمدهای نفتی در ایران شاهد آن بوده ایم. نمونه روشن آن وابستگی شدید صداوسیما به درآمدهای خاص خود است، به طوری که برای برنامه های غیرتبلیغاتی نیز کسب درآمد می کند! و اعتبار رسانه را مخدوش کرده اند. یا فروش امکانات و خصوصی سازی برای تامین درآمد و جبران کسری بودجه، شیوه دیگری است که در بخش فرهنگ به اجرا درمی آید و این نیز عوارض خاص خود را دارد.

در این مرحله مشکل دیگری نیز گریبان دولت را می گیرد. وقتی که درآمدهای بادآورده نفتی زیاد است، موارد جدیدی برای پرداخت بودجه مثل قارچ می روید که هیچ دلیل بودجه یی برای پرداخت به آنان وجود ندارد ولی پس از چند سال این ردیف های بودجه یی به پای ثابت اخذ بودجه تبدیل می شوند و در زمان کاهش درآمدهای نفتی نیز همچنان مطالبه بودجه می کنند. کافی است که به ردیف های بودجه پیشنهادی دولت در بخش فرهنگ برای سال آینده نگاهی بیندازیم. بیش از نیمی از ردیف های بودجه یی بخش فرهنگ در گذشته بودجه یی نمی گرفته اند و ساختار وظایف آنها در قالب وظایف دولت تعریف نمی شود ولی حدود نیمی از بودجه فرهنگ به آنان اختصاص یافته و همین مساله موجب تاثیرگذاری بر فعالیت های فرهنگی جامعه و نیز این گونه موسسات غیرپاسخگو شده است.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین