|
|
امروز: چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۴:۲۳
کد خبر: ۳۳۱۵۶
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۹
هر چند هیات رییسه مجلس شورای اسلامی با استیضاح وزیر آموزش و پرورش مخالف است اما 60 امضا را می توان به این معنی دانست که استیضاح علی اصغر فانی اصطلاحا کلید خورده است.
سایت خبری عصر ایران می نویسد: از ابتدای جمهوری اسلامی آموزش و پرورش به مرکز صدور نیروهای ارزشی و پاک دست به دیگر دستگاه ها بدل شده اما هر وزیر را که می خواهند استیضاح کنند به انتصاب مدیران ناکارآمد متهم می شود. اختلاف همواره بر سر چینش و گرایش مدیران است.

هر چند هیات رییسه مجلس شورای اسلامی با استیضاح وزیر آموزش و پرورش مخالف است اما 60 امضا را می توان به این معنی دانست که استیضاح علی اصغر فانی اصطلاحا کلید خورده است.

همچنین هر چند نویسنده این سطور مانند بسیاری دیگر که از دور یا نزدیک دستی در این عرصه دارند نظام موجود آموزشی را ناکارآمد می داند و از شما چه پنهان، مفهوم این همه تحمیل محفوظات را به کودکان و نوجوانان درنمی یابد اما در این استیضاح نیز نه رگه ای از آن نگرانی ها، که دغدغه های همیشگی سیاسی را می بیند و از این رو می توان به این نکات اشاره کرد:

1. علی اصغر فانی نه اولین وزیر آموزش و پرورش است که استیضاح می شود و نه آخرین خواهد بود. هر وزیری که سکانِ پُر پرسنل ترین وزارتخانه را در دست می گیرد با این احتمال بیش از دیگران روبه روست. دلیل آن هم پیچیده نیست. به رغم ظاهر غیر سیاسی اتفاقا خیلی هم سیاسی است!

کما این که در تاریخ جمهوری اسلامی دو وزیر آموزش و پرورش به نخست وزیری رسیدند و یکی به ریاست جمهوری و چند وزیر دیگر کاندیداهای بالقوه ریاست جمهوری بودند و اتفاقا علی اصغر فانی از هر گزینه دیگری با ماهیت آموزش و پرورش متناسب تر است اما هم او نیز وقتی در معرض این پرسش قرار گرفت که سیاسی هستید یا نه؟ صادقانه پاسخ داد: مگر می شود وزیر مملکت اهل سیاست نباشد؟ بله سیاسی ام اما سیاسی کار نیستم. او پیشاپیش این اتهام را رد کرد زیرا می دانست روزی به این بهانه باید توضیح دهد.

2. مناصب اداری در این وزارتخانه پرشمار است و مانند وزارت کشور که بر سر فرمانداران و بخشداران با نمایندگان چالش دارد و هر نماینده ای دوست دارد فرماندار و بخشدار به او نزدیک باشد تا قدرت اجرایی بیابد در آموزش و پرورش هم چنین تنوعی هست و از این رو فارغ از این که در مجلس کدام جناح اکثریت دارد این انتظار وجود دارد؛ از این حیث چه وزیر هاشمی باشی چه خاتمی و چه احمدی نژاد و حالا روحانی با این چالش رو به رویی!

جالب این که از ابتدای جمهوری اسلامی آموزش و پرورش به مرکز صدور نیروهای ارزشی و پاکدست به دیگر دستگاه ها بدل شده اما هر وزیر را که می خواهند استیضاح کنند به انتصاب مدیران ناکارآمد متهم می شود. اختلاف اما بر سر چینش و گرایش مدیران است و جالب این که هر گاه انتخاباتی نزدیک است انتظار از آموزش و پرورش فزونی می گیرد.

3. بخش قابل توجه و شاید نزدیک به 90 درصد بودجه این وزارتخانه صرف هزینه های جاری و حقوق معلمان می شود و همه ایده ها و ادعاها و شعارها اگر مادی باشد منوط به افزایش این بودجه است و اگر معنوی قرار است با آن 10 درصد تحقق یابد که کار فراتر است و با این اعداد ،شدنی نیست. اما وجه تناقض آمیز ماجرا این است که یکی از محورهای استیضاح هر وزیر – در این یا آن دولت - این است که چرا حجم بیشتری استخدام نکرده یعنی آن 10 درصد را هم به 8 درصد تقلیل نداده است؟! کما این که در محور دوم استیضاح آورده اند: «عدم اجرای قانون استخدام مربیان پیش دبستانی و مربیان نهضت سواد آموزی».

4. از برگشت به کار نیروهای بازنشسته نیز در حالی انتقاد شده که شمار آنان بسیار معدود و حسب اظهار مقامات، کیفی بوده است. این در حالی است که برخی از این افراد به دلایل سیاسی و توسط دولت قبل بازنشسته شده بودند و بازگشت آنان عجیب نبوده است.

نکات پیش گفته البته هرگز به این معنی نیست که عملکرد آموزش و پرورش مطلوب است؛ معلوم است که نیست. به جاری مهارت، مشتی محفوظات را تحمیل می کنند یا بدون هیچ توجیهی بچه ها مدام با هم مقایسه می شوند. هر چند قرار بود در نظام ارزش یابی این موضوع اصلاح شود که تا اندازه ای شد اما باز شاهد اعمال سلیقه و مقاومت هایی در مدرسه هستیم. در حالی که یکی در نوشتن استعداد دارد دیگری در نقاشی و سومی در موسیقی. اما از همه خواسته می شود همه چیز دان باشند و جالب این که مربیان شان خود هرگز چنین نیستند و هیچ کس نمی تواند چنین باشد.

این نظام آموزشی استعداد کُش است و خلاقیتی را نمی پروراند. با این که سال ها در آن زبان انگلیسی تدریس می شود اما بچه ها در کانون زبان و موسسات دیگر باید زبان یاد بگیرند و قس علی هذا. اما اینها ربطی به وزیر ندارد و این وزیر باشد یا آن وزیر، آش، همان آش است و کاسه، همان و تفاوت در گرایش سیاسی مدیران است و در شدت و ضعف سخت گیری بر اطفال و نوجوانان که احساس نمی کنند خلاقیت آنان در حال شکوفایی است و اعتماد به نفس شان افزایش یافته است.

اگر استیضاح کنندگان به تنبیه های بدنی در برخی مدارس اشاره می کردند هر چند بروز این اتفاق در چند مدرسه را نباید به 105 هزار واحد آموزشی تسری داد اما باز از یک دغدغه قابل احترام حکایت می کرد.

اگر استیضاح کنندگان به در حاشیه ماندن تشکل های صنفی معلمان می پرداختند و از وزیر می خواستند به وعده رییس جمهوری برای احیای تشکل ها عمل کند یا آمادگی خود را برای اصلاح تغییرات تحمیلی و تبدیل دوره ابتدایی به 6 پایه اعلام می کردند یا از فسادی سخن می گفتند قابل فهم بود و الا این استیضاح نه می تواند حقوق و دستمزد معلمان را افزایش دهد نه آموزش و پرورش را چابک سازد و نه خلاقیت فرزندان این کشور را تقویت کند.

با این اوصاف گزاف نیست اگر بگوییم استیضاح به نام معلمان است و به کام دیگران. این گفتار هم نه در تایید عملکرد یک وزیر که در تاکید بر محورهای اصلی در قضاوت و داوری و ارزش یابی و نقد 5 محور اصلی استیضاح تحریر شد. بخشی از معلمان ما دغدغه احترام اجتماعی و نان دارند اما دغدغه استیضاح کنندگان «عدم توجه به حوزه تربیتی دانش آموزان » است و هر چند موضوع کلی «عدم توجه به بیمه های درمان و تکمیل فرهنگیان» را گنجانده اند اما چند نفر از این 60 نفر پیشنهاد می کند بخشی از بودجه نهاد های فرهنگی غیر دولتی به این وزارتخانه اختصاص یابد و با صراحت و شجاعت هم نام ببرد تا دست وزیر هم باز تر باشد؟


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین