کد خبر: ۳۲۸۳۴
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۳
روابط بین الملل در حوزه سیاسی، بلکه به روابط اقتصادی بین دولت ها هم هویت داد. به نظر می آید که با نزدیک شدن به توافقات ایران و گروه ١+٥ و مهم تر از آن شکسته شدن تابوی مذاکرات با امریکا دولتمردان سیاسی و اقتصادی ایران به اصل رئال پلتیک بیشتر نیاز دارند.
روزنامه «اعتماد» امروز -سه شنبه- در یادداشتی به قلم «منصور بیطرف» نوشته است: نزدیک به ١٥٠ سال پیش اصلی به اصول علوم سیاسی جهان اضافه شد که تقریبا از همان بدو ورود محور تحولات سیاسی دنیا شد.

«رئال پلتیک» که ابداع یک نویسنده، روزنامه نگار و سیاستمدار آلمانی بود به سرعت توانست جای خود را در میان سیاستگذاری های دولتمردان اروپایی باز کند و گوهر سیاستمداران شود.


منظور «لودویگ فون روخه» طراح «رئال پلتیک»، از به کارگیری آن ارایه یک واقع نگری به سیاستمداران و «مطالعه قدرت هایی بود که دولت ها را شکل می دهند، نگه می دارند و تغییر می دهند». او معتقد بود که «این مطالعه مبنا و اساس تمام نگاه هایی است که منجر به فهم قانون قدرتی می شود که دنیای سیاست را اداره می کند درست مثل قانون جاذبه که بر دنیای فیزیک فرمان می راند.» اساس این نگاه تحولاتی را نه تنها در خود آلمان بلکه در دیگر کشورهای دنیا از جمله ایالات متحده به وجود آورد. بیسمارک توانست با استفاده و بهره از این اصل اتحاد آلمان را با محوریت پروس تحقق ببخشد. در ایالات متحده، این هنری کیسینجر بود که ریچارد نیکسون را به اتخاذ اصل رئال پلتیک واداشت و رابطه با جمهوری خلق چین را تحقق بخشید. شاید اگر این رابطه برقرار نمی شد نه چین راهبردش را عوض می کرد و چین فعلی می شد و نه بنای سقوط اتحاد جماهیر شوروی پی ریزی می شد. بر اساس همین اصل بود که تا پیش از نیکسون که شوروی یک دشمن ایدئولوژیک تلقی می شد به عنوان یک واقعیت جغرافیایی در نظر گرفته شد و بر این مبنا با آن برخورد شد. اصل «رئال پلتیک» خیلی از واقعیت های سیاسی جهان را تغییر داد و می توان گفت نه فقط به ر

روابط بین الملل در حوزه سیاسی، بلکه به روابط اقتصادی بین دولت ها هم هویت داد. به نظر می آید که با نزدیک شدن به توافقات ایران و گروه ١+٥ و مهم تر از آن شکسته شدن تابوی مذاکرات با امریکا دولتمردان سیاسی و اقتصادی ایران به اصل رئال پلتیک بیشتر نیاز دارند. زیرا به هر روی دولت های حاشیه خلیج فارس و همسایگان دیگر ایران توانسته اند از مشکلات ایران در سیاست خارجی - طی ٣٥ سال گذشته - بهره های زیادی ببرند. کافی است نگاهی بیندازیم به مبادلات تجاری این کشورها با ایران که از صادرات مجدد کالا به ایران امتیازهای زیادی را برده اند. کافی است نگاهی بیندازیم به حساب سرمایه بانک های آنها که در این مدت چقدر انباشت داشته اند و سود برده اند و کافی است نگاهی بیندازیم به ارتقای جایگاه آنها در مبادلات سیاسی و اقتصادی جهان که از کنار چالش های ایران به دست آورده اند. اینکه آنها توانسته اند فرصت طلبی کنند یک مساله است و اینکه آیا شایستگی آن را با بودن ایران داشته اند یک مساله دیگر. بنابر این هرگونه نزدیک شدن رابطه ایران با کشورهای مهم و قدرتمند جهان می تواند جایگاه اقتصادی و سیاسی آنها را نه تنها در منطقه بلکه در جهان خدشه دار سازد. پس چرا نباید در این مسیر سنگ اندازی کنند و حتی شیطنت. دیدن این واقعیت های سیاسی و پیدا کردن روابط قدرت و برخورد واقع گرایانه با این روابط همان رئال پلتیکی است که از دولتمردان انتظار آن می رود. در واقع فرق است بین برخورد با کاهش قیمت نفت از زاویه رئال پلتیک با برخوردی که فقط انگشت اتهام به سوی عربستان سعودی نشانه رفته باشد. عربستان سعودی همچنان که بر اساس منافع ملی خود عمل می کند و با افزایش تولید قیمت نفت را کاهش می دهد، ایران هم باید بتواند بر اساس منافع ملی خود عمل کند و سیاست های مناسب خود را بریزد.

اصل رئال پلتیک واقعیت های پنهان را آشکار می سازد و در این میان دولتمردانی توانستند در ایجاد قدرت های منطقه یی سود ببرند که آن را به کار گرفتند. زیرا نادیده گرفتن واقعیت هایی که قدرت ها و دولت ها را شکل می دهند و چشم بستن روی آنها، نمی تواند «موجودیت» و «هستی»شان را انکار کند. می توان از کنار برخی از واقعیت های ناپسند گذشت اما نمی توان آنها را نادیده گرفت: نادیده گرفتن و انکار این واقعیت ها یعنی برخورد با صخره هایی میان راه: زیرا آنچه دایمی است منافع است نه دوست و دشمن.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین