به گزارش ایسنا و به نقل از نیویورک تایمز، سیدالله کریمی(Saidullah Karimi) تکنسین ارتوپدی افغان است که با استفاده از ضایعات موفق به توسعه ربات"آتنا"(Athena) شده است.
وقتی سیدالله کریمی وارد اتاق میشود، چشمهای آبی آتنا روشن میشود. وقتی آقای کریمی بازوی خود را صاف میکند، آتنا نیز همان کار را انجام میدهد. وقتی وی دستان خود را مشت کرده و سپس انگشتانش را باز میکند، آتنا نیز هم همان کار را میکند. آتنا یک کودک یا حیوان خانگی نیست، او یک ربات است.
آقای کریمی یک پناهجوی افغان است که در شهر آتن یونان زندگی میکند و این ربات را کاملا از زباله یا به گفته خودش از اشیا بازیافتی که در خیابان پیدا کرده، ساخته است. سیدالله کریمی میگوید این ربات را از اشیایی مانند لولههای لوله کشی دور ریخته شده، قطعات یک چاپگر قدیمی، موتورهای کوچک و فرستندههایی که وی از اسباب بازیهای قابل کنترل از راه دور شکسته پیدا کرده، ساخته است.
آقای کریمی که تکنسین ارتوپدی است این ربات را با هدف آنکه نشان دهد اگر به پناهجویان فرصت داده شود آنها نیز در جوامع مختلف میتوانند مفید واقع شده و کمک کنند، ساخته است. در این زمان که هزاران افغان کشور خود را ترک میکنند، به شرح داستان زندگی آقای کریمی که از جهاتی همانند آنها بوده، پرداختهایم.
سیدالله کریمی ۵۲ ساله ساخت ربات خود را در بهاری که گذشت به پایان رساند اما تاکنون از آن رونمایی نکرده بود. نام آتنا که او بر روی این ربات گذاشته است برگرفته از "آتنا" الهه خرد و نگهبان شهر آتن است. این الهه اکنون از کارگاه او که یک اتاق کوچک بدون پنجره در آپارتمانش در نزدیکی پلاتیا ویکتوریا است، محافظت میکند.
آقای کریمی درباره توسعه این ربات گفت: من میخواستم با توسعه آن استعداد خود و دیگر پناهندگان را نشان دهم.
آتنا نشان دهنده هنر و مهارت این پناهجوی افغان است. انگشتان این ربات از دستههای آبی خودتراش شرکت ژیلت، طراحی شده است. او گفت: من برای طراحی این بخش، مسواک را نیز امتحان کردم اما دستههای خودتراش بهترین وسیله بود.
او پاها و اندام حرکتی این ربات را از بطریهای پلاستیکی ساخته است. از چرخهای چمدان نیز برای ساخت مفاصل مچ پا آتنا استفاده کرده و برای زانوهای آتنا نیز از قطعات فلزی یک سی دی پلیر استفاده کرده است.
آقای کریمی گفت: من همچنین برای ساخت آن چند دستگاه بیسیم و چند قطعه میکروالکترونیک کوچک از بازار و فروشگاههای محصولات رباتیک خریدهام.
استعدادهای خارق العاده آقای کریمی در حوزه مهندسی بینظیر است و این استعدادها حاصل دو دهه تلاش او در طراحی، ساخت و نصب اندامهای مصنوعی و تکیهگاههای ارتوپدی مانند براکت و آتل است.
او در سال ۲۰۱۷ پس از آنکه به همراه خانوادهاش به سه کشور رفته بودند و از گذرگاه برفی کوهستانی و دریای اژه گذر کرده بودند، وارد آتن شدند. پس از ورود به آنجا نیز وی برای پیدا کردن کار با موانع بسیاری مواجه شد.
او میگوید: من برای کار به سه کارگاه ارتوپدی مراجعه کردم. اما آنها به من گفتند تو از افغانستان آمدی و اینجا اروپا است. در آن لحظه احساس کردم که مردان آن کارگاه به من میخندند.
او با داشتن رزومه کاری و چند گواهینامه آموزشی و حرفهای که در افغانستان و پاکستان کسب کرده بود، نمیتوانست در آنجا کار پیدا کند و مدیران کارگاهها تمایلی به همکاری با وی نداشتند چرا که معتقد بودند فناوری ابزارهای اروپایی بسیار متفاوت است و کریمی با نحوه کار این ماشین آلات آشنا نیست اما در واقع دستگاههایی که آقای کریمی در افغانستان از آنها استفاده کرده بود همگی آلمانی بودند و علاوه بر آن به دلیل جنگ طولانی مدت افغانستان، آقای کریمی تجربه زیادی در زمینه آسیبهای پیچیده ارتوپدی داشت. وی گفت: به دلیل زخمی شدن افراد به دلیل ضرب گلوله، مین و بمب و بسیاری از موارد پیچیده مانند فلج اطفال که در یونان یافت نمیشود در کشور من تقاضای زیادی برای پروتز وجود دارد.
آقای کریمی که دیگر از پیدا کردن کار ناامید شده بود اوقات خود را در خانه سپری میکرد و گاهی نیز وقتش را به پیاده روی در خیابانها و نشستن در پارکها میگذارند.
او در این باره گفت: دوران سختی را سپری کردم. تصور کنید من ۲۱ سال در کشورم کار کردم اما پس از مهاجرت کار و خانهام را از دست دادم. من بدون داشتن کار و آشنایی به زبان به یونان آمدم. اما من برای نشان دادن استعدادم به آنها به ساخت چیزی روی آوردم.
یک روز که در حال نوشیدن یک بطری دو لیتری کوکاکولا بودم به این فکر افتادم که میتوانم از این بطری برای ساخت عضله ران ربات استفاده کنم و میتوانم از یک بطری یک لیتری دیگر نیز برای ساخت ساق پا استفاده کنم. فهیمیدم میتوانم با استفاده از اشیا بازیافتی یک ربات بسازم چون آنها بسیار ارزان و مناسب هستند.
آقای کریمی در نظر داشت رباتی بسازد که بتواند از او برای کمک به کودکان معلول و سازگار کردن آنها به استفاده از "اُرتز" و انجام تمرینات استفاده کند. اَرتاسازه یا اُرتِز به وسیلهای گفته میشود که به عملکرد اندام یا عضو کمک میکند.
او افزود: من میخواستم یک ربات بسازم و در فکر این بودم که چند حسگر را در ارتزها تعبیه کنم تا وقتی کودک زانوی خود را حرکت میدهد، زانوی ربات نیز حرکت کند. من میخواستم ربات راه رفتن، حرکت دست و همه حرکات را تقلید کند. جدا از این موارد حضور یک ربات میتواند یک کودک مجروح را خوشحال کند.
آقای کریمی که هفتمین فرزند از هشت فرزند یک خانواده افغان است، در سال ۱۹۷۰ متولد شد و در شهرهای مزارشریف و کابل افغانستان بزرگ شد. پدرش یکی از مدیران اداره گمرک بود.
وی میگوید: من همیشه قصد داشتم مهندس برق شوم چون من عاشق کار الکتریکی هستم.
اما در اواسط دهه ۱۹۸۰ خواهر بزرگتر سیدالله که یک پزشک است او را متقاعد کرد تا برای نرفتن به خط مقدم در رشته پرستاری تحصیل کند. در آن زمان افغانستان شاهد مقاومت مجاهدین در برابر اشغال روسیه بود. در ۱۸ سالگی آقای کریمی توسط دولت فراخوانده شد و به کار در بیمارستان مشغول شد. روسها در سال ۱۹۸۹ از کشور رفتند و گروه مجاهدین مورد حمایت آمریکا در سال ۱۹۹۲ این دولت دست نشانده کمونیست را سرنگون کردند. آقای کریمی ماهها مخفی شد. او گفت: من به عنوان یک سرباز دولتی حتما کشته میشدم.
سرانجام او موفق به تاسیس یک مطب کوچک پزشکی در مزارشریف شد. یک سال بعد او در پروژه جامع معلولان افغان سازمان ملل متحد شرکت کرد و طی آن برنامه به بیش از ۱۰۰ هزار قربانی مین کمک کرد. قبل از آنکه که وی در سال ۲۰۱۶ از مزارشریف فرار کرد مسئولیت نظارت بر یک کارگاهی که توسط کمیته سوئدی برای افغانستان اداره میشد و شامل ۱۴ نفر که هفت نفر از آنها تکنسین بودند را برعهده داشت.
اما درگیریهایی داخل کشور در نهایت او را مجبور به فرار از کشورش کرد. آقای کریمی از صحبت درباره سیاست خوشش نمیآید. کریمی گفت: در آن زمان همه روزه در جای جای افغانستان نشانی از خشونت بود. با ناراحتی افزود: این وضعیت روز به روز بدتر میشود. این روزها بسیار ناراحتم ولی چکار میتوانم بکنم؟ فقط برای کسانی که در شرایط بد هستند دعا میکنیم. همه نگرانند زیرا ما تجربیات بد زیادی داشتیم.
وقتی آقای کریمی و همسرش "شیستا"(Shaista) در سال ۱۹۹۶ ازدواج کردند، آقای کریمی مورد تهدید مهاجمان ناشناس قرار گرفت. آقای کریمی سنی و همسرش شیعه است و ازدواج این دو باهم که از دو مذهب مختلف هستند باعث ناراحتی افراط گرایان میشود. پس از سال ۲۰۱۱، هنگامی که مزارشریف بار دیگر مورد حملات متعدد و بمبگذاریهای انتحاری قرار گرفت، کریمی از ترس آنکه خطری خانوادهاش را تهدید میکند و آنها در امان نیستند بسیار نگران شد.
وی گفت: فکر کردم تروریستها میتوانند مرا بربایند تا از دانش من در زمینه میکروالکترونیک برای ایجاد تسلیحات کنترل از راه دور استفاده کنند.
هنگامی که او چند مرد سوار بر یک خودرو که در حال تماشای خانهاش بودند را دید، فهمید که زمان خروجش از کشورش فرا رسیده است. کریمی درباره سفرشان به یونان گفت: زمان بدی بود، واقعا زمان بسیار بدی بود. ما نه تنها پول زیاد، گذرنامه و مدارک خود را از دست داده بودیم بلکه کرامت و شان خود را نیز را از دست داده بودیم.
این زوج در اوایل سال ۲۰۱۷ وارد آتن شدند و به آپارتمانی که هزینه آن توسط خیریه کاتولیک کاریتاس پرداخت شده بود، نقل مکان کردند.پس از نقل مکان چهار فرزند آنها به نامهای سید عظیم ۱۸ ساله، سید رحیم ۱۶ ساله، سید حکیم ۸ ساله و صدف ۵ ساله در آنجا به مدرسه رفتند و همسر آقای کریمی نیز که یک فیزیوتراپ آموزش دیده است موفق به پیدا کردن شغلی در یک سازمان مردمنهاد شد. آنها در امان بودند اما شاید تنها موضوع ناراحت کننده این بود که آقای کریمی نمیتوانست کار پیدا کند و فرایند پناهندگی نیز کند و سخت میگذشت.
چیزی که شرایط را برایشان سخت میکرد صحبت کردن با مقامات مهاجرتی درباره گذشته بود. آقای کریمی در این باره گفت: هر بار که با وکیل صحبت میکردم گریه میکردم.
وی به خواست همسرش به جلسات مشاوره میرفت و به گفته وی این جلسات بسیار مفید بود. به گفته آقای کریمی ساخت آتنا به او بسیار در فائق آمدن بر مشکلات کمک کرده است. او گفت: خوب است که خودم را مشغول کنم. این به من کمک میکند تا از مشکلات روانی در امان بمانم.
آقای کریمی در حین کار بر روی آتنا، زبان انگلیسی و یونانی را آموخت و سرانجام موفق به کسب نمره قبولی در یک آزمون تعیین صلاحیت اروپایی شد. او اکنون به عنوان یک تکنسین ارتوپدی شناخته شده است. در سال ۲۰۱۸، خانواده کریمی سرانجام به عنوان پناهنده پذیرفته شدند و اجازه اقامت در یونان را دریافت کردند. در سال ۲۰۱۹ نیز آنها به جای پاسپورت، مدرک سفر پناهندگی را دریافت کردند.
مدرک سفر پناهندگی(Refugee travel document) یک مدرک سفر است که برای پناهنده توسط دولتی که وی در آنجا مستقر است صادر میشود تا بتواند بوسیله آن به خارج از آن کشور سفر کند و برگردد. مدرک سفر پناهندگی کتابچهای شبیه پاسپورت معمولی است.
این روزها او تمرکز خود را برای کسب یک گواهینامه برای ساخت کفیهای کفش نرم معطوف کرده است. وی گفت: این کار به من امکان میدهد پناهندگان دارای معلولیتهای جزئی مانند صافی کف پا یا قوز شست پا یا افراد مبتلا به دیابت که نیاز به کفی نرم دارند را درمان کنم. وی برای انجام این کار به چند دستگاه نیاز دارد و در حال حاضر نیز مشغول ساخت چاپگر سه بعدی از ضایعات است.
انتهای پیام