|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۲:۵۶
کد خبر: ۳۲۴۹۹۲
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۹
اگر رئیسی بتواند سیاست داخلی را با حامیان خود و طیف‌های دیگری از مردم که بیش از سیاست دغدغه زندگی روزمره و معیشت را دارند احیا کند، کار اصلاح‌طلبان بسیار دشوار خواهد شد. شاید از همین‌رو است که منفعت‌طلبان از هم‌اکنون اسب‌ها را زین کرده‌اند تا در پس غبار اسب‌های دولت سیزدهم بتازند.
اگر بگوییم سیاست داخلی در تعلیق است، چندان بیراه نگفته‌ایم. دولت روحانی در انتهای خط است و دولت رئیسی هنوز پا به خط آغاز نگذاشته است. در این خلأ به‌وجودآمده و در جابه‌جایی دولت‌ها، کارهای اساسی چندانی صورت نخواهد گرفت. دولت مستقر بیش از هر زمان دیگری درصدد وقت‌گذرانی است و تلاشش رفع و رجوع کارهای روزمره است، اما دولت رئیسی از هم‌اکنون آستین بالا زده و برعکسِ دولت روحانی در آغاز، کار احیای سیاست داخلی را در دستور کار دارد.

احمد غلامی در ادامه سرمقاله امروز روزنامه «شرق» نوشت: دیدارهای او با برخی وزرا و مقامات دولت روحانی و تماس‌های مکرر و وسیع دفترش با منتقدان وضع موجود که بیش از همه اصلاح‌طلبان را در بر می‌گیرد، اقداماتی است که در دولت‌های پیشین سابقه نداشته است.

این دعوت‌ها برخی اصلاح‌طلبان را با تضاد جدی روبه‌رو خواهد کرد، البته نه آن دسته از اصلاح‌طلبانی که همواره مترصد نفوذ و مشارکت در قدرتند. برای همین آنان برای حضور در این دیدارها و ارائه پیشنهادهای خود - اگر چیزی در چنته داشته باشند - سر از پا نمی‌شناسند و از یکدیگر سبقت می‌گیرند. این گروه از اصلاح‌طلبان، چه آنها که در دولت روحانی‌ هستند و چه آنها که در خارج از دولتند، برایشان اصلْ ماندگاری در قدرت است اما اصلاح‌طلبانی که تضاد جدی با دولت سیزدهم دارند، در برابر این دعوت‌ها چه خواهند کرد؟

رئیسی این دسته از اصلاح‌طلبان را با معضل جدی روبه‌رو کرده است؛ معضلی که تضادهای درونی آنان را بیش از پیش آشکار می‌کند. بسیاری از اصلاح‌طلبان به‌گفته عباس عبدی، تکنسین‌های قدرتند. آنان همواره در صددند برای ماندن در قدرت راه و سازوکاری پیدا کنند. منظور، همین دسته از اصلاح‌طلبانی است که معلوم نشد بر چه اساسی نامزدهایی را برگزیدند که هیچ‌یک از آنها به‌لحاظ رویکردهای سیاسی چندان قرابتی با یکدیگر نداشتند؛ مثلا کنار هم قراردادن پزشکیان و ظریف، جهانگیری و تاجزاده از هیچ اصلی تبعیت نمی‌کند مگر یک چیز، آن‌هم چیدمانی برای رسیدن به هدفی خارج از موفقیت این نامزدهای موجود در لیست. شاید هدف نهایی آنان حمایت از علی لاریجانی در دقایق آخر بوده است اما دست‌ بر قضا این طرح نیز با ردصلاحیت علی لاریجانی به شکست انجامید.

بگذریم. هدف چوب‌زدن به تابوت مرده نیست. می‌خواهم بگویم دولت رئیسی برعکس دولت روحانی، با سیاست داخلی آغاز کرده است اما اینکه دولت او چقدر توان آن را دارد تا در غیاب مردم سیاست را احیا کند، پرسشی اساسی است که بیش از همه حامیان رئیسی و اصلاح‌طلبان باید به آن پاسخ بگویند. یقینا حامیان دولت سیزدهم به خلق و احیای سیاست توسط رئیسی خوش‌بینند، چراکه آنها بارها و بارها گفته‌اند با اندکی ترمیمِ اقتصادی قهرِ مردم به مهر تبدیل خواهد شد و موجی از همراهی راه خواهد افتاد. بخشی از این خوش‌بینی مقرون به واقعیت است و بخشی نشئت‌گرفته از تصور قدرتی است که هر کاری را در ظاهر سهل جلوه می‌دهد. البته اینکه دولت رئیسی چقدر در احیای سیاست و خلقِ مردم موفق خواهد شد، دغدغه کنونی ما نیست، مسئله مهم شاید وضعیت اصلاح‌طلبان باشد، خاصه آنان که حتی با مهندسی نامزدها هم نتوانستند به نتیجه مطلوب دست یابند. به‌راستی اگر دولت سیزدهم از این گروه‌ از اصلاح‌طلبان به‌صورت جدی دعوت به عمل آورد، چه خواهند کرد؟ اگر این دعوت را بپذیرند و جذب دولت رئیسی شوند - گیرم جذب حداقلی - به مردمی که به رئیسی رأی ندادند چه خواهند گفت؟ اینها مردمی‌اند که هنوز به اصلاحات و اصلاح‌طلبان باور دارند. در این میان مردمی که نه به اصلاح‌طلبان باور دارند و نه اصولگرایان، تکلیفشان روشن است. آنان همواره برای رسیدن به مقاصد و منافع خود به‌طرز تاکتیکی از اصلاح‌طلبان استفاده کرده‌اند، با وجود این آنان نیز به همین میزان از اصلاح‌طلبان قطع امید خواهند کرد. بگذریم از اینکه عملکرد اصلاح‌طلبان در سال‌های گذشته چیزی جز سرخوردگی برای مردم در پی نداشته است.

اگر رئیسی بتواند سیاست داخلی را با حامیان خود و طیف‌های دیگری از مردم که بیش از سیاست دغدغه زندگی روزمره و معیشت را دارند احیا کند، کار اصلاح‌طلبان بسیار دشوار خواهد شد. شاید از همین‌رو است که منفعت‌طلبان از هم‌اکنون اسب‌ها را زین کرده‌اند تا در پس غبار اسب‌های دولت سیزدهم بتازند.

در گفت‌وگوهای تاریخی تقی شهرام و حمید اشرف نکات تکان‌دهنده‌ای وجود دارد که به کار اصلاح‌طلبان مردد می‌آید. تقی شهرام در سخنان خود از تغییر موضع خودش و سازمان می‌گوید و پافشاری می‌کند این باور را به حمید اشرف القا کند که با چرخش او و بخشی از سازمان، مردم نیز تغییر موضع خواهند داد؛ اما حمید اشرف زیر بار نمی‌رود و بر اصول خود تأکید می‌کند و می‌گوید اگر دیدگاه‌های شما عوض شده است، با صدای بلند آن را اعلام کنید و گذشته‌تان را نقد کنید و از سازمان مجاهدین جدا شوید، چراکه ۵۰ درصد کادر سازمان هنوز به مرام آن وفادارند و مردم بسیاری به درست یا نادرست دلبسته آن هستند.

تقی شهرام یک بازنده تاریخی است. او بعد از تصفیه‌حساب‌های خونین در سازمان، دنبال شریک جرم می‌گشت، اما آنکه به خود وفا نکند، یقینا به دیگران وفا نخواهد کرد و حمید اشرف این را به‌خوبی می‌داند که دست رَد به سینه‌ شهرام می‌زند. حمید اشرف باور داشت نباید به مردمی که به میدان آورده‌اید پشت کنید. البته در جریان‌های سیاسی موجود، این‌گونه پشت‌کردن به مردم بی‌سابقه نبوده است، خاصه از طرف اصلاح‌طلبان که در مقاطع حساسی به مردمی که خود به میدان آورده بودند، پشت کرده‌اند.

اینک دولت رئیسی، اصلاح‌طلبان را با آزمونی دشوارتر روبه‌رو کرده است؛ آزمونی که دولت سیزدهم در آن موقعیتی دو سَر بُرد دارد.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین