کد خبر: ۳۱۲۲۶
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۳
در مقابل عده یی معتقدند که مولفه های قدرت فقط مذاکرات نبوده و نخواهد بود. درباره این دیدگاه به نظر می رسد مستقل کردن دو حوزه دیپلماسی و نظامی نه تنها درست نیست، بلکه به تضعیف هرکدام از این دو منجر می شود.
روزنامه اعتماد نوشت: در علم سیاست درباره اینکه مولفه های قدرت یک کشور چیست مباحث مفصلی طرح شده است. جمعیت، جغرافیا و موقعیت استراتژیک، اندازه سرزمین، قدرت نظامی، توان اقتصادی و تولیدی، حمایت مردمی و انسجام و مدیریت سیاسی و نیز قدرت های نرم مثل فرهنگ و دیپلماسی اهم این مولفه ها هستند.

ظاهرا باید یک بار دیگر به این بحث پرداخته شود زیرا به دنبال انتشار جمله یی از سوی وزیر امور خارجه آقای ظریف که گفته بود: «من ادعا می کنم که به دنبال این مذاکرات جمهوری اسلامی ایران امن تر شده است هیچ کس دیگر نمی تواند علیه مردم ما بر طبل جنگ بکوبد و تمام فضاسازی های خصمانه علیه ایران فرو ریخته است... ما توانسته ایم مقاومت مردم ایران را تبدیل به کالای قابل عرضه یی در صحنه جهانی کنیم. این کالا برای ما امنیت، نفوذ و قدرت می آورد و همچنین می تواند مانع آسیب پذیری مردم کشور و نظام ما شود».

در مقابل عده یی معتقدند که مولفه های قدرت فقط مذاکرات نبوده و نخواهد بود. درباره این دیدگاه به نظر می رسد مستقل کردن دو حوزه دیپلماسی و نظامی نه تنها درست نیست، بلکه به تضعیف هرکدام از این دو منجر می شود. قدرت هر حکومت برآمده از وضعیت اقتصادی، نظامی، سیاسی و دیپلماتیک و نیز مقبولیت و مشروعیت مردمی آن است، ضمن اینکه اوضاع جغرافیایی و منطقه یی نیز در این امر موثر است. قدرت اصلی هر کشور وقتی تحقق پیدا می کند که همه این عوامل در یک چارچوب روشن و منطقی و در جهت حمایت از یکدیگر تلفیق و هماهنگ شوند. سیاستمداران، بدون نظامیان و هر دو بدون کارآفرینان و فعالان اقتصادی و همه اینها بدون مردم بی معنا هستند.

آنان مثل یک تیم فوتبال هستند. گل نخوردن فقط از یک دروازه بان خوب ناشی نمی شود، چه بسا وجود فورواردهای خوب باعث می شود که تیم مقابل برای حمله کردن و زدن گل احتیاط کند. برعکس وجود یک دروازه بان خوب باعث می شود تیم از جنبه دروازه خیالش راحت باشد و با فراغ بال حمله کند و گل بزند. پس چنین نیست که گمان کنیم دروازه بان ها تنها عوامل گل خوردن یا نخوردن هستند یا فورواردها نیز تنها عوامل گل زدن یا نزدن هستند.

به همین دلیل است که مسابقه گروهی است و کلیت هر تیم، برنده یا بازنده محسوب می شود، هرچند همیشه بخشی از تیم بهتر یا بدتر از دیگران بازی می کند. در عمل هم می توانیم ببینیم که جنگ ها و درگیرهای نظامی لزوماً زمانی رخ نداده که یک طرف ماجرا فاقد قدرت نظامی بوده است. نه جنگ جهانی اول و نه جنگ جهانی دوم، بر این اساس رخ ندادند. اتفاقاً هر دو طرف به نسبت قوی بودند. جنگ های رخ داده میان پاکستان و هند نیز از این نوع است.

جنگ سال ١٩٧٣ اعراب و اسراییل نیز از همین الگو تبعیت می کند. امنیت هر کشوری فراتر از مفهوم قدرت نظامی آن است. هیچ دیپلماتی بدون اتکا به قدرت نظامی و استراتژیک کشورش نمی تواند، دستاورد سیاسی ملموسی در مذاکره را تجربه کند. همچنان که نظامیان نیز بدون قدرت دیپلماتیک قادر به پیشبرد اهداف خود نیستند.

این نگاه تحقیرآمیز به دیپلماسی نه تنها به ضرر قدرت نظامی است، بلکه آنان را از یک قدرت مهم محروم می کند. بخش مهمی از دنیای سیاست، تقابل های اقتصادی و دیپلماتیک است، جنگ ها فقط در محدوده زمانی خاصی روی می دهند. حتی در زمان جنگ هم دیپلماسی، بخش مهمی از جنگ است. اگر این فرماندهان نظامی تاریخ جنگ جهانی دوم را مطالعه کنند، متوجه می شدند که مساله اصلی متفقین این بود که چگونه و چه رفتاری کنند که پای ایالات متحده را به جنگ بکشانند تا با حمایت آن، هیتلر را شکست دهند، و برعکس مساله مهم آنان هم این بود که از این خطر اجتناب کنند.

این مساله دیپلماسی بود و هرکدام که در این هدف موفق می شدند، موازنه نظامی را به سود خود می کردند. پیش از آن هم جنگ دیپلماتیک میان هیتلر و غرب در خصوص شوروی صورت گرفت که با تقسیم لهستان، استالین و شوروی سابق را از ورود به جنگ علیه آلمان بازداشت. پیش از آن هم مبارزه اصلی میان انگلیس و آلمان درباره اتریش و چک اسلواکی، در قالب دیپلماسی بود و نه جنگ، که همگی به نفع هیتلر تمام شد. هرچند هیچکدام بدون توجه به قدرت نظامی طرف های درگیر نبودند.

بنابراین هرگونه اظهارنظری که به دوگانه سازی میان قدرت دیلپماسی و قدرت نظامی منجر شود، موجب تضعیف هر دو وجه قدرت می شود. سخن آقای ظریف کاملا درست بود و اتفاقا یک بیان دیپلماسی پیش برنده هم بود و هیچ تعارضی با قوی بودن ایران از حیث قدرت نظامی نداشت. دیپلمات ها بهتر از هر کس دیگر می دانند آنچه که به آنان قدرت می دهد، در درجه اول حمایت مردم و نخبگان جامعه از آنان است، در درجه بعد، توان اقتصادی و نظامی کشورشان است. همچنین قدرت های نرم رسانه یی و فرهنگی و انسجام اجتماعی مددکار آنان است.

در چنین شرایطی دیپلمات خوب کسی است که این مجموعه را به بهترین صورت بسته بندی کرده و برای دفاع از منافع کشورش آن را با زبان و منطق درست عرضه کند و در بازی با سایر کشورها حداکثر منافع را به دست آورد. او آشپزی است که متناسب با مواد در دسترس خود بهترین غذا را تهیه می کند، اگر این مواد ضعیف و بی کیفیت باشند، بهترین آشپزها هم قادر به تهیه غذای مطبوع نیستند و البته اگر بهترین مواد هم باشد، ولی دیپلمات ضعیف باشد، غذای نامطبوعی را سر سفره حاضر خواهند کرد. وضعیت دیپلماسی دوره ٨ ساله گذشته را از این نظر فراموش نکنید.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین